در این مقاله کوشیدهایم با توجه به تفاوتهای موجود میان آیههای مکی و مدنی، به این سوال پاسخ دهیم که سبک خطابهای خداوند متعال به رسول گرامی اسلام (ص) در آیههای مکی چگونه است. و چه ویژگیها و امتیازهایی دارد منظور از خطاب در این نوشتار همان معنی لغوی آن یعنی رودر رو سخن گفتن با شخص وجهت دهی کلام به سوی مخاطب است بنابراین برای پاسخدادن به سوال یادشده خطابهای قرآن را به انواعی گوناگون همچون ندا ،امر، نهی استفهام، خبر و شرط تقسیم کرده و آیههای مربوط به هر سبک را بررسی کرده و در نهایت به این نتیجهها رسیدهایم: نداهای خداوند متعال به پیامبر اسلام(ص) با پیامبران دیگر فرق دارد؛ زیرا خداون متعال همه پیامبران قبلی را با نامشان خطاب کرده است. درحالی که برای خطابکردن پیامبر(ص) از القاب و اوصافی همچون «یا ایّها النّبی»، «یا ایّها الرسول» و ... استفاده کرده است و هدفش از این کار تکریم و ممتازکردن پیامبر نسبت به پیامبران دیگر بوده است. نکته دیگر آن است که کاربرد فراوان فعل «قُل» در آیههای مکی نشان میدهد که الفاظ و معانی قرآن به صورت همزمان از جانب خداوند متعال به آن حضرت وحی شده است و ایشان نیز آنها را در نهایت امانتداری به مردم رسانده است. علاوه بر این بیشتر خطابهایی که به سبک نهی بیان شدهاند، معنای مجازی دارند و از مهمترین معانی آنها میتوان به دلداری، ارشاد، دوام و استمرا ر و ... را ذکر کرد در سبک استفهام نیز الگوی «أرأیت»، «أفرأیت» و مشابه آن بسیار تکرار شده است و از سبکهای جدید استفهام در قرآن میتوان ورود همزه بر واژههای «إن» و «إذا» و ترکیب این دو را باهم ذکر کرد.
فصل اول کتاب که دهها صفحه را فراگرفته است، وظیفه بحث در "سبک" و "سبک شناسی" را تقبل کرده است. در معرفی این مباحث به نظر رسید که بهتر است بسیاری از کلمات مثل "ادبیات" و "معنی" مجددا مورد رسیدگی تازه قرار گیرد و یکبار دیگر این کلمات از نظر "زبانشناسی" بررسی شود. بعدا سعی شد تا مراکزی که عهده دار مطالعه امکانات جدا کردن "صورت" از "معنی" است معرفی شود؛ تا روشن گردد که دشواریهای این امر چیست و چرا در قرن اخیر مساعی فراوان برای جدائی "صورت" از "معنی" بکار رفته است. در بخش دو باید به خاطر سپرد که "معنی" و مطالعه آن از دشواریهای کنونی دنیای ماست. از زمانی که قدرت فلسفه و استقلال سرزمینهای آن به انقراض گرائیده و به مرزهای آن تجاوزاتی شده، فلسفه از یک واحد مستقل به اجزاء پاره پاره درآمده و هر جزء آن به علمی وابسته و مرتبط شده است. ناچار "معنی" و "دلالت" هم توان حفظ تمامیت نیافته و علوم دیگر سرپرستی و اداره آن را عهده دار شده است. از این جاست که هر چه درون "دلالت" و " معنی" را بیشتر بشکافند، مشکلات آن ظاهرتر و فزون تر می شود تابجائی که اکنون این دشواری به صورت یکی از پیچیده ترین معماهای عصر ما درآمده و علم امروز در مقابل آن درمانده گشته است. در فصل سوم کتاب به صنعت شاعری دیگر او که تکرار یک صامت در آغاز دو یا چند کلمه یک بیت است توجه گردیده است. در این فصل کوشش شده تا ارتباط میان صامتهای تکرار شده در اول کلمات یک بیت با "معانی" مورد نظر شاعر نشان داده شود. در این فصل اشاره شده که امرسون بارها و با نظم خاص صامت آغازی کلمات یک بیت را با مقاصد مختلف مربوط کرده است ولی کمتر کسی متوجه این ارتباط شده است. در فصل چهارم مطالعه کلمات مرکب شعر او مورد توجه است. برای اینکه باز "سبک" امرسون در ساخت و بافت کلمات روشن شود. هزاران کلمه مرکب شعر او بررسی گردیده و نحوه و "سبک" پیوستن کلمات مرکب او مثل شیوه اتصال دو اسم، اسم و صفت ، اسم و قید، صفت و اسم، فعل و اسم نظائر این ترکیب ها طبقه بندی شده است. بعدا "سبک" او در اتصال کلمات با شیوه شاعران دیگر در ترکیب و ساخت کلمات مرکب مقایسه گردیده است. کوشش شده تا توجه خواننده باصالت "سبک" او در اصل کلمات معطوف شود. زیاده بر یکصد و ده مورد دیده شد که آنها را باید اثرات خلاقیت او در سکه زنی کلمات مرکب در واژگان انگلیسی دانست. در فصل پایانی به کاربرد کلمات و خصوصیات دستوری امرسون از باب اسم و صفت و قید و طرز پیوستگی و ارتباط آنها به یکدیگر توجه شده تا از این راه بتوان وجه دیگر از "سبک" او را دسته بندی کرد.
در نقد ترجمه، مشخص كردن اساس كار و اجتناب از اعمال سليقه در درجه اول اهميت قرار دارد. در اين مقاله سعي شده است بر اساس مطالعات زبانشناسي مقابلهاي و در چارچوب نظريه سخنكاوي (با بررسي موردي سبك، لحن، نشانههاي سجاوندي) به نقد ترجمه مريم شفقي از داستان «درسهاي فرانسه»، نوشته والنتين راسپوتين، پرداخته شود. در اين نقد خواهيم ديد كه وي در اين ترجمه سبك اثر را كه غيررسمي و صميمي است با بهرهگيري از دايره لغات گستردهشان بهخوبي منتقل كرده است اما در انتقال لحن شخصيتها و راوي داستان چندان موفق نبوده و توجه كافي به نشانههاي سجاوندي كه اهميت خاصي در ترجمه دارند نكرده است.
ابن فارض از بزرگترین سرایندگان شعر صوفیانه در ادبیات عرب است؛ از طرفی حافظ، خداوندگار غزلهای عاشقانه ـ عارفانه است. موضوع عرفان از لطیفترین و بااهمیتترین موضوعات بشری است و آن، دستیابی به کنه حقیقت و فناشدن در ذات حضرت معشوق است. هدف عرفان و عارف رسیدن به صفای باطن، فانی شدن از صفات رذیله و غرقشدن در دریای حضرت حق از طریق کشف و شهود، و نایلشدن به معرفت حقیقی و اتّحاد با حضرت حق است که اهمیّت این موضوع و شباهتهایی که میان اندیشههای خواجه شیراز و ابن فارض وجود دارد، باعث شد تا نگارنده به بررسی تطبیقی مفهوم عرفانی «فنا» در «دیوان» حافظ و «تائیه» کبری ابن فارض حموی بپردازد.
بررسی تلاقی ادبیات در زبانهای مختلف و روابط پیچیده آن در گذشته و حال و روابط تاریخی آن از حیث تأثیر و تأثر در حوزه های هنری، مکاتب ادبی، جریان های فکری موضوعات، افراد و ... وظیفه اصلی ادبیات تطبیقی است. حوزه فعالیت این نوع ادبیات عوامل انتقال تأثیرات مختلف از ادبیات ملتی به ملت دیگر یعنی نویسنده و کتاب، بررسی گونه های ادبی، بررسی موضوعای ادبی، منابع نویسنده، بررسی جریان های فکری و تأثیر و تأثر آنهاست. نویسنده این کتاب، محمد عبدالسلام کفافی، ابتدا به نظریه ادبیات و سپس به گونه شعر روایی و سیر تحول آن در ادبیات جهانی پرداخته و شعر روایی در ادبیات غرب و ملل اسلامی و تأثیر و تأثر آن در ادب عربی بررسی کرده است. سید حسین سیدی زحمت ترجمه این کتاب ارزشمند را به فارسی بر دوش گرفته است. این کتاب به همت انتشارات آستان قدس رضوی، به نشر در سال 1382 به چاپ رسید.