جریان ادبیات دساتیری، که با تألیف کتاب دساتیر آغاز شد، نتیجه نوعی باستانگرایی بود که در قرن یازدهم در شبهقاره هند پدید آمد و توجه جمعی قابل اعتنا از نویسندگان و مورخان و نظریهپردازان را در هند و ایران به خود جلب کرد. این جریان، چندی بعد به تدریج در محاق فراموشی رفت. با این همه تأثیری چشمگیر بر برخی جریانهای ادبی فارسی نهاد. یکی از علاقهمندان و نظریهپردازان این جریان زبانی و فرهنگی، غالب دهلوی، شاعر و نویسنده بزرگ فارسیگوی هند بود. این نوشته با بهرهگرفتن از منابع مکتوب مختلف چاپشده در ایران و شبهقاره، میکوشد چگونگی گسترش این جریان فرهنگی را در شبهقاره، خصوصاً شعر غالب، معرفی کند و برای افول این جریان در شبهقاره توضیحی بیابد.
کتاب حاضر به مناسبت ششمین سال تاسیس صدای آمریکا به زبان فارسی این مجموعه خواندنی را که متضمن گفتارهایی از برنامه های متنوع صدای آمریکاست به عنوان ارمغان نوروزی به شنوندگان صدای آمریکا تقدیم کرده است
یکی از وجوه اهمیت زبان و ادب فارسی در شبه قاره پیوستگی عمیق زبان های ملی و محلی این منطقه با زبان فارسی است. تاثیرات عمیقی که زبان فارسی هم در زمینه واژه ها و اصطلاحات و هم در زمینه قواعد و دستور زبان بر زبان های رایج این منطقه داشته است، مورد تاکید و اذعان اهل فضل و ادب پاکستانی و سایر محققان بوده که در کتاب ها، سخنرانی ها و .... بدان پرداخته اند. این پیوستگی بویژه در ادبیات منظوم بیش از ادبیات منثور به چشم می خورد و به عنوان نمونه بافت و ترکیب شعر اردو و اصطلاحات و قواعد آن به روشنی میزان این تاثیرپذیری را نشان می دهد. بنابراین منابع و مآخذی که بتواند این رابطه و پیوند عمیق را نه فقط برای فارسی گویان و فارسی سرایان این خطه، بلکه برای اردو سرایان نیز روشن تر و معنی دارتر سازد، ضروری می نماید. چه بسا شاعر و نویسنده ای که اصطلاحی را شنیده است ولی معنی دقیق و کاربرد صحیح آن را در شعر و نثر نمی داند و به متون اصلی و مفصل هم یا دسترسی ندارد و یا از چنان تبحر و تسلطی در زبان فارسی برخوردار نیست که به راحتی بتواند از آنها معنی و کاربرد اصطلاح مورد نظر را دریابد...
درست است که تفکر و آفرینش فرهنگی محصول دوران ثبات اجتماعی است، اما بحرانها نیز میتوانند وضعیت موجود را به هم بزنند. در بسیاری موارد این بحرانها به طرح سوال میپردازند. بسیاری امور که در دوران ثبات اجتماعی بدیهی و مسلم و اثبات شده تلقی میشوند در مرحلهگذار از بحران به معما بدل میشوند. دانشوران را وا میدارد که در خصوص آنها به بررسی و تحقیق و تفحص بپردازد. در این مرحله مسائل اساسی طرح میگردد و پژوهشگر با مسائلی روبرو میشود که قبلاً یا در خصوص آنها فکر نکرده و یا ضرورتی او را به جستجو وادار نکرده است.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، افق جدیدی فراروی فرهنگ ایرانی گشود و زبان پارسی دوباره با عرصه ای رویارو شد که زمانی آفرینشگاه بدیعترین آثار ادبی بود که دست تطاول ایام آن را از پیکره اصلی خود جدا کرده و به انزوا کشانده بود. کوششهایی که در این چند سال برای تقریب دوباره و شناخت فرهنگ این حوزه صورت گرفته، چندان چشمگیر نیست و حق است که بیش از این بدین عرصه توجه گردد. این کوششها عموماً متأثر از گرایشهای افراد و دولتمردان است و شتاب کارهای فرهنگی این حوزه با جابجایی مدیران دولتی کم و زباد میشود. به هر رو، سخن از تصحیح دیوان کمال خنجدی است.