درست است که تفکر و آفرینش فرهنگی محصول دوران ثبات اجتماعی است، اما بحرانها نیز میتوانند وضعیت موجود را به هم بزنند. در بسیاری موارد این بحرانها به طرح سوال میپردازند. بسیاری امور که در دوران ثبات اجتماعی بدیهی و مسلم و اثبات شده تلقی میشوند در مرحلهگذار از بحران به معما بدل میشوند. دانشوران را وا میدارد که در خصوص آنها به بررسی و تحقیق و تفحص بپردازد. در این مرحله مسائل اساسی طرح میگردد و پژوهشگر با مسائلی روبرو میشود که قبلاً یا در خصوص آنها فکر نکرده و یا ضرورتی او را به جستجو وادار نکرده است.
مقالات این شماره بدین ترتیب است: شرح احوال، آثار و آراء خواجه عبدالخالق غجدوانی/ کامل جان رحیماف؛ خوانش، مقایسه و تحلیل متن هفت قباله نکاح از ورامین (بخش اول)/ سلیم سلیمی مؤید؛ منابع یونانی درباره ایران هخامنشی/ ماریا بروسیوس؛ معرفی نسخه خطی تذکر میرالهی/ عبدالحق؛ پژوهش در احوال صهبا، کتیبههای آرامگاه و سنگ مزارش/ زهرا حبیبی؛ آموزش دستور زبان آرامی کتاب مقدس (بخش 5)؛ و معرفی کتاب.
کتاب «تفسیر اوستا و ترجمه گاتاها» اثر خاورشناسی فرانسوی است که در این اثر، اطلاعاتی راجع به مسائل اجتماعی و فکری ایران باستان به ویژه آیین زردشت در زمان اشکانیان و ساسانیان، همچنین تحقیقاتی در باب اوستا به دست میدهد. این کتاب به عنوان دیباچهای بر آن کتاب در ترجمه اصلی منتشر شده و همچنین جداگانه به منظور معرفی آن کتاب انتشار یافته است.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، افق جدیدی فراروی فرهنگ ایرانی گشود و زبان پارسی دوباره با عرصه ای رویارو شد که زمانی آفرینشگاه بدیعترین آثار ادبی بود که دست تطاول ایام آن را از پیکره اصلی خود جدا کرده و به انزوا کشانده بود. کوششهایی که در این چند سال برای تقریب دوباره و شناخت فرهنگ این حوزه صورت گرفته، چندان چشمگیر نیست و حق است که بیش از این بدین عرصه توجه گردد. این کوششها عموماً متأثر از گرایشهای افراد و دولتمردان است و شتاب کارهای فرهنگی این حوزه با جابجایی مدیران دولتی کم و زباد میشود. به هر رو، سخن از تصحیح دیوان کمال خنجدی است.
جریان ادبیات دساتیری، که با تألیف کتاب دساتیر آغاز شد، نتیجه نوعی باستانگرایی بود که در قرن یازدهم در شبهقاره هند پدید آمد و توجه جمعی قابل اعتنا از نویسندگان و مورخان و نظریهپردازان را در هند و ایران به خود جلب کرد. این جریان، چندی بعد به تدریج در محاق فراموشی رفت. با این همه تأثیری چشمگیر بر برخی جریانهای ادبی فارسی نهاد. یکی از علاقهمندان و نظریهپردازان این جریان زبانی و فرهنگی، غالب دهلوی، شاعر و نویسنده بزرگ فارسیگوی هند بود. این نوشته با بهرهگرفتن از منابع مکتوب مختلف چاپشده در ایران و شبهقاره، میکوشد چگونگی گسترش این جریان فرهنگی را در شبهقاره، خصوصاً شعر غالب، معرفی کند و برای افول این جریان در شبهقاره توضیحی بیابد.