ابوسلیمان سجستانی، محمد بن طاهر بن بهرام سجستانی (سیستانی)، مشهور به منطقی، اندیشمند، فیلسوف و عقایدنگار بوده است که در سده ۴ق/۱۰م. زندگی میکرده است. ابوسلیمان بین دوره فارابی و شیخالرئیس ابوعلی سینا میزیستهاست. از تاریخ درست زادروز او آگاهی در دست نیست، حتی ابن ندیم که از شاگردان او بوده نیز زادروز او را نگفتهاست. ابوسلیمان در سیستان به فراگیری دانشهای پایه پرداخت و در بغداد پژوهشهای خود را دربارهٔ فلسفه یونان کامل کرد. ابوسلیمان یکی از مهمترین اندیشمندان دوران اسلامی است. ویژگی بارز او تنها بودن و سرنوشت تیره و تلخ اوست. با وجود این خانه او در بغداد دیدارگاه و جایگاه چند تن از نخبهترین دانشمندان و فرزانگان آن زمان بودهاست. مفاهیم فلسفی که از ابوسلیمان به دست ما رسیدهاست با رایهای نوافلاطونیان پیوند جداناشدنی دارد و به گفته ابوحیان، حاضران مجلس او هم بر سر این گفتهها اتفاق نظر داشتند. از مباحثی که این گروه آن را میپسندیدند، یکی رابطه نفس و بدن بودهاست و دیگری رابطه خدا با جهان. ابوسلیمان در میان رایهای خود گونهای عرفان عقلی را رواج میداد. این حرکت معرفتشناختی با تهذیب اخلاقی آغاز میشده و با اشراق فکری به اوج میرسیدهاست. وی بعضی از رسائل خویش را به نام عضدالدوله دیلمی تألیف نمودهاست. علم و منطق را نزد ابوبشر متی بن یونس منطقی نصرانی و ابوزکریا یحی بن عدی منطقی، تحصیل نمودهاست. از شاگردان وی میتوان به ابوحیان توحیدی حکیم و نویسنده اشاره نمود. جوئل.ل.کرمر از دانشمندان غربی عصر حاضر در کتابی تحت عنوان «فلسفه در عصر رنسانس اسلامی» میگوید: ابوسلیمان سجستانی (سیستانی) نقش بسیار زیادی در انتقال میراث فرهنگی یونان باستان در گستره فرهنگی ایرانی و اسلامی داشتهاست. صوان الحکمه (مهمترین اثر برجای مانده از وی)؛ رساله فی اقتصاص طرق الفاضل؛ کلام فی المنطق؛ تعالیق حکیمه؛ رساله فی المحرک الاول. مهمترین اثر برجای مانده از سجستانی صوان الحکمة نام دارد. این کتاب به معرفی فیلسوفان یونانی و اسلامی و دیدگاههای آنان میپردازد. شگفت آن است که در این متن برگزیده، شرح حال خود ابوسلیمان نیز به چشم میخورد؛ با تعابیری که بر پایه آنها نمیتوان این قسمت را «زندگینامه خود نوشت» بهشمار آورد. بر این اساس، به نظر میرسد این بخش از افزودههای کسی باشد که به تخلیص کتاب اصلی پرداختهاست.
صادق هدایت روز ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ دو سال پیش از جنبش مشروطه ایران، در تهران خیابان کوشک بهدنیا آمد. پدربزرگش رضاقلیخان هدایت از رجال دوره ناصری و پدرش رضاقلی اعتضادالملک، رئیس مدرسه نظام بود و مادرش زیورالملک، دختر مخبرالسلطنه. دایی صادق، نصرالملک هدایت در دوران پهلوی ۱۴ بار وزیر و سناتور شد. زیورالملک، فردی تحصیلکرده بود و تمام روزنامههایی آن دوران را میخواند و مانند اکثر خانواده هدایت وابسته به فرهنگ دوره قاجار بود و از دوران پهلوی دل خوشی نداشت.صادق در ششسالگی به دبستان علمیه فرستاده شد و با پایان تحصیلات ابتدایی به مدرسه دارالفنون رفت. هدایت در ۱۵سالگی چشمدرد سختی گرفت و مجبور شد برای بهبود، شش ماه خواندن و نوشتن را کنار بگذارد. این بیماری، او را یک سال از همشاگردیهایش عقب انداخت. در سال بعد، ۱۲۹۸ شمسی هدایت را به مدرسه سنلویی فرستادند. در آنجا درسها را هم به فارسی و هم به فرانسوی تدریس میکردند. هدایت در سال ۱۳۰۴ از سنلویی فارغالتحصیل شد. صادق هدایت نوشتن را از همان دوران مدرسه آغاز کرد و در آن زمان دو جزوه «رباعیات خیام» و «انسان و حیوان» را منتشر کرد؛ رباعیات خیام را در ۱۸سالگی بهسال ۱۳۰۲ و رساله «انسان و حیوان» را که پیشنویسی شد برای اثری درباره فواید گیاهخواری، پنج سال بعد در اروپا. هدایت نخستین داستانش را در اواخر سال ۱۹۲۹ م (۱۳۰۹ ش) در پاریس نوشت و عنوان «زندهبهگور» را بر آن گذاشت. او در سال ۱۹۳۱ م (۱۳۱۰ ش) داستان «سایه مغول» را در مجموعه «انیران» و یک سال بعد ۱۳۱۱ ش مجموعه «سه قطره خون» شامل ۱۱ داستان را انتشار داد. سال ۱۹۳۳ م (۱۳۱۲ ش) داستان «علویهخانم» را که سرشار از توصیفها و محاورههای محلی و معمولی است، چاپ کرد. هدایت علاوه بر داستان نویسی، پژوهش نیز می کرد و کاوش هایش در فولکور فارسی شهرتی همسنگ داستان هایش برایش به ارمغان آورد. احاطه اش بر ادبیات کلاسیک فارسی نیز از جمله در پژوهش هایش درباره خیام و نقد های ادبی اش نیک پیداست.
در این مجموعه که در دو جلد انتشار می یابد مقاله های فارسی میرزا فتحعلی آخوندزاده را که استاد حمید محمدزاده آکادمیسین آکادمی علوم آذربایجان شوروی گرد آورده چاپ می کنیم، در جلد اول مقاله های ادبی و در جلد دوم گفتارهای فلسفی آخوندزاده را دنبال هم چیدیم. به پایان جلد اول نیز ترجمه گفتاری را از "تاریخ ادبیات آذربایجان" پیرامون زندگی و تحلیل مقالات ادبی و هنری آخوندزاده افزودیم. نویسنده این مقاله ها و نوشته ها یعنی میرزا فتحعلی ؟آخوندزاده چهره برجسته تاریخ اندیشه اجتماعی، فلسفی و هنری کشورهای اسلامی در سده گذشته است. این فیلسوف که تاثیر و نقش عظیمی در پیدایی ادبیات مترقی دوران انقلاب مشروطه کشور ما داشت، سرجنبان جنبش فرهنگی در کشورهای اسلامی به شمار می رود.