در سال 1267 ه.ق چون سليمانخان، خانخانان به حكومت اصفهان منصوب شد، ميرزاعبدالوهاب گلستانه مستوفى را به عنوان وزارت خويش برگزيد و با خود به اصفهان آورد.اين در حالى بود كه ميرزا عبدالحسين سر رشته دار اصفهانى از مدت ها قبل در آرزوى وزارت بود. و خان خانان نيز در باطن با وزارت او همراهى داشت. پس چون ميرزا عبدالوهاب همراه خان خانان وارد اصفهان شد، ميرزا عبدالحسين با او طريق دشمنى پيش گرفت و كمى بعد اين دشمنى به بروز كشاكش و جنگ ميان طرفداران ميرزا عبدالوهاب گلستانه و ميرزا عبدالحسين سررشته دار منتهى شد. ادامه اين كشمكش موجب شد تا امير كبير چراغعلى خان زنگنه را براى حل و فصل موضوع به اصفهان اعزام كند. چراغعلى خان چون به اصفهان رسيد، مصلحت را در آن ديد كه ميرزا عبدالحسين سررشته دار را تأييد كند. پس از تعيین سپهدار به حكومت اصفهان دست ميرزا عبدالحسين خان از وزارت كوتاه شد و لاجرم آماده گرديد تا با هر غوغا عليه سپهدار همراهى كند......
زندهیاد عباس اقبال آشتیانی از مورخان دانشمند ایرانی اثری گرانبها درباره تاریخ وزیران دستگاه فرمانروایی سلجوقیان ایران از خود به یادگار گذاشته است و در آن از سرگذشت این وزیران که ایرانی بودهاند یاد مینماید. سلاطین بزرگ سلجوقی که نام و نشان این سلسله از ایشان است این شش نفرند: سلطان رکنالدین ابوطالب محمد طغرل (429 ـ 455)، سلطان عضدالدوله آلب ارسلان محمد (455 ـ 465)، سلطان جلالالدوله معزالدین ابوالفتح ملکشاه (465 ـ 485)، سلطان رکنالدوله ابوالمظفر برکیارق (485 ـ 498)، سلطان غیاثالدین ابوشجاع محمد (498 ـ 511) و سلطان معزالدین ابوالحارث احمد سنجر (511 ـ 522).
بخش عمدهاي از نارضایتی عمومی در عصر سلجوقی که در فریاد و فغان شاعران از اوضاع زندگی و زمانه بازتاب پیدا کرده است، ارتباط مستقیم به حکومت و سیاست دارد. در این دوره، اداره بخشهاي عمدهاي از مملکت در دست حاکمانی قرار میگیرد که از نظر سنّ و سال به بلوغ لازم نرسیدهاند و از نظـر سواد و تجربه، اشراف کافی بر امور ندارند و مجموعهاي از افراد جاهل و عاري از اهلیت نیز گرداگرد حکومت و نهادهاي آن را فراگرفتهاند و همه این عوامل عرصه را بر صاحبان اندیشه و هنر بسیار تنگ کرده است. وقتی شاعران و نویسندگان با تصوراتی که از حکومت آرمانی و تصویرهایی که از تاریخ گذشته دارند بـه ارزیابی امور میپردازند، امیدواریهاي خود را براي بهبود جامعه به کلّی از دست میدهند و فریاد ناخرسندي سر میدهند. دلایل دیگر این نارضایتی و انتقادگري از زمانه را باید در عواملی چون تنوع فکر و فرهنگ و هنر، و فعالیت فرقههاي گوناگون مذهبی و فراوانی شاعران و گستردگی حوزه جغرافیایی حضور آنهـا و تنوع سبکهاي فردي نیز جستجو کرد که هم حکومتها و هم شاعران از آزادي عمل و استقلال منطقهاي برخوردارند چرا که کثرت دربارها و سلیقهها و به تبعیت از آن، وجود آزادي انتخاب در جامعه و امکان ترك دربارهاي نادلخواه و روي آوردن به دربارهاي دلخواه به وسیله شاعران نگرش باز و جسارتآمیزي به آنها میبخشد. به این خاطر است که بیشترین شکوهها و گلهگزاریها از زمانه در این دوره انجام گرفته است.