بخش عمدهاي از نارضایتی عمومی در عصر سلجوقی که در فریاد و فغان شاعران از اوضاع زندگی و زمانه بازتاب پیدا کرده است، ارتباط مستقیم به حکومت و سیاست دارد. در این دوره، اداره بخشهاي عمدهاي از مملکت در دست حاکمانی قرار میگیرد که از نظر سنّ و سال به بلوغ لازم نرسیدهاند و از نظـر سواد و تجربه، اشراف کافی بر امور ندارند و مجموعهاي از افراد جاهل و عاري از اهلیت نیز گرداگرد حکومت و نهادهاي آن را فراگرفتهاند و همه این عوامل عرصه را بر صاحبان اندیشه و هنر بسیار تنگ کرده است. وقتی شاعران و نویسندگان با تصوراتی که از حکومت آرمانی و تصویرهایی که از تاریخ گذشته دارند بـه ارزیابی امور میپردازند، امیدواریهاي خود را براي بهبود جامعه به کلّی از دست میدهند و فریاد ناخرسندي سر میدهند. دلایل دیگر این نارضایتی و انتقادگري از زمانه را باید در عواملی چون تنوع فکر و فرهنگ و هنر، و فعالیت فرقههاي گوناگون مذهبی و فراوانی شاعران و گستردگی حوزه جغرافیایی حضور آنهـا و تنوع سبکهاي فردي نیز جستجو کرد که هم حکومتها و هم شاعران از آزادي عمل و استقلال منطقهاي برخوردارند چرا که کثرت دربارها و سلیقهها و به تبعیت از آن، وجود آزادي انتخاب در جامعه و امکان ترك دربارهاي نادلخواه و روي آوردن به دربارهاي دلخواه به وسیله شاعران نگرش باز و جسارتآمیزي به آنها میبخشد. به این خاطر است که بیشترین شکوهها و گلهگزاریها از زمانه در این دوره انجام گرفته است.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
رستم و اسفندیار برجستهترین، نیکترین و مهمترین پهلوانان شاهنامهاند؛ از اینرو برخورد این دو یل از وزن و حساسیت خاصی برخوردار است. اسفندیار شاهزادهای جوان است، با چشم به تختی که شایستگی آن را دارد. او برخلاف گشتاسب، نه یک موجود آزمند و متزلزل و فریبکار، بلکه دلاور شکستناپذیر و مقدسی اس تکه برای نیکترین دینها و اندیشهها شمشیر زده است. رستم در مقابل او، پهلوان قرون و ابرمردی است که تبلور تکاپو و رنج مردانه یک تبار است. در این کتاب افزون بر مقدمه، سه مقاله پیرامون رستم و اسفندیار و همچنین متن آن از روی نسخه شاهنامه چاپ مسکو آمده است.
با آنكه سبک هندي در ظاهر غيرسياسيترين دوره شعري در ادبيات ايران است، اما در باطن، بسياري از خصوصيات اصلي آن در واكنش به سياستهاي فرهنگي دوره صفويه به وجود آمده است. پيچيدگي صورخيال و خصيصه استدلال آوري، نوعي واكنش به عوامزدگي و سطحي نگريهاست و مضمونيابيها و دگرانديشيها و بياعتنايي به سنتها و سياستها و ايدئولوژيها نيز عكسالعملي است در برابر محدوديتها و ممنوعيتهاي سياسي و فرهنگي كه در مجموع، دنيايي كاملا متفاوت از واقعيتهاي موجود در جامعه به وجود ميآورد.
در کليدر و جاي خالي سلوچ، بخش عمدهاي از واقعيتهاي داستاني ـ شخصيتها، کنشها، اشيا و صحنهها ـ علاوه بر دلالت مستقيم بر واقعيتهاي عيان و عيني، مفهومي فراتر از خود را نيز در درون خود نهفته دارند که در کل به آنها دلالت ضمني گفته ميشود. اين مفاهيم عبارتاند از: دلالتهاي استعاري، تمثيلي، نمادين، کنايي و مجازي. تمثيل در اين جا، به خاطر تعلق اين دو رمان به ادبيات رئاليستي، به طور کلي ـ جز در دو سه جا ـ چندان جايگاهي ندارد. استعاره نيز در معناي خاص و تخصصي آن در حوزه ادبيات منظوم قرار ميگيرد و مفهوم عام آن نيز آن چنان کلي است که مصاديق و زيرمجموعههاي آن را بايد در اسنادهاي مجازي ديگر چون نماد و کنايه و مجاز مرسل جستجو کرد. در اين دو رمان، واقعيتهاي کنايي و نمادين در عين دلالت بر حقيقت وجودي خود، به دليل قرار گرفتن در موقعيتهاي خاصي از متن ماجرا بر حقيقتي فراتر از سطح ظاهري خود نيز راه ميبرند و توان واردشدن به قلمرو دلالتهاي مجازي را دارند. بيشترين گونه دلالتهاي مجازي در اين دو رمان از نوع نماد و کنايه است که در اينجا نمونههاي بسياري از آنها به بررسي گذاشته شده است.