در تاریخ زبان فارسی پارهای از عناصر دستوری دچار تحولاتی شدهاند که تشخیص آنها و در نتیجه ارتباط آنها را با صورتهای اصلیشان دشوار کرده است. یکی از این عناصر تکواژ نهی «مـ/م» است که با آنکه صورت تحولیافته آن در پارهای از متون کهن دیده میشود مورد توجه محققان قرار نگرفته است. مصححان این متون به گمان نادرستی این صورت، ضبط دیگری را برگزیدهاند. نویسنده در این مقاله کوشش کرده است سیر تحول این تکواژ را از صورت معیار به این صورت تحولیافته نشان دهد.
عبدالاحمد جاوید (1927 - 2002 میلادی ) از معدود ادب پژوهان افغان است که تحقیقات سودمند فراوانی در گستره ادبیات، زبان و فرهنگ فارسی دری انجام داده است. جاوید به دلیل آشنایی با پژوهشگران سرشناس ایرانی و تسلط به زبانهای انگلیسی و عربی و همچنین دسترسی به تعدادی از مهم ترین نسخههای خطی دیوان اشعار شاعران فارسی زبان توانست قدم در راه های جدیدی بگذارد. وی زبان فارسی را دومین زبان تمدن اسلامی و حلقه اتصال میان اقوام و گویندگان دیگر زبانها در منطقه می دانست. فرهنگ جاوید حاصل تدریس مولف در دانشکده ادبیات دانشگاه کابل بوده و مرتفع ساختن پاره ای از مشکلات متون سده های پنجم و ششم را در نظر داشته است ونخستین فرهنگ فارسی به شمار می رود که بر استعمال لغات و اصطلاحات در متون ادبی و عمدتا شاعران سده های پنجم تا هفتم هجری استوار است. این کتاب پس از درگذشت جاوید توسط انتشارات جستجو در تهران به چاپ رسیده است.
در فارسی قدیم برای جمع بستن اسم و صفت جانشین اسم و گاهی ضمیر در کلمات فارسی، نشانههای «ـ ها» و «ت ان» و برای جمع بستن اسمها و صفتهای عربی نشانههای «ـ ون» و «ـ ین» و «ـ ات» به کار میرفته است. در دستورهای زبان فارسی و کتابها و مقالات مربوط به جمع تنها از همین نشانهها گفتوگو شده است، اما با جستوجو در متون منثور و گاهی منظوم فارسی به نشانههای دیگری برای جمع برمیخوریم که مورد توجه محققان قرار نگرفته است. مقاله حاضر به این نشانهها میپردازد.
یکی از قدیمیترین کتابهای مستقل درباره داستانهای پیامبران، «قصص الانبیای نیشابوری» است که در مجموع، مشتمل است بر داستان پیامبران، احوال خلفای راشدین، خاندان عباس، یزید و حجاج بن یوسف. کتاب منسوب است به ابواسحاق ابراهیم بن منصور بن خلف نیشابوری. تاریخ نگارش آن بنا به حدس مصحح، قرن پنجم هجری است. این کتاب مشتمل است بر 5 صفحه فهرست مطالب و 6 صفحه مقدمه و 2 صفحه تصویر نسخههای خطی و 478 صفحه متن و یک صفحه غلطنامه و در پایان 10 صفحه فهرست اعلام. این کتاب از نمونههای پرارزش نثر کهن دری به شمار میرود و از نظر اشتمال بر لغات و ترکیبات نادر و کهن فارسی شایسته توجه است. اهمیت دیگر قصص الانبیاء در آن است که آثار گویش مؤلف یا کاتب همراه با اختصاصات زبانی ویژهای در آن دیده میشود. از آنجاییکه در برخی موارد ثبت و ضبطهای نسخه اساس در متن چاپی انعکاس نیافته است و از آنجا که ثبت و ضبط این موارد میتواند جنبههای مبهمی از سیر تحولات تاریخی زبان فارسی را آشکار کند، لذا نگارنده بر آن شده تا این موارد را طی این رساله عرضه نماید.
در تفسیر ابوالفتوح رازی «رئاء الناس» به «برده مردمان» برگردانده شده است: «وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا»؛ مصححان این متن در حاشیه آوردهاند: «کذا: در اساس و وز (بدون نقطه)؛ شاید کلمه تصحیفی از «بدیده» باشد. در نسخههای «آج»، «لب»، «فق» به جای این کلمه آمده است: «برای نمایش». با توضیحی که در پی میآید، درمییابیم «برده» تصحیف «بدیده» نیست، بلکه صورتی است «بروده». «بروده» مرکب است «به» (حرف اضافه) + «رود» (= روی) + «ه».