نسبت روح به جسم مانند آهنگ به چنگ است كتاب فوق به بررسي تاريخي و فلسفي شناخت روح در جوامع بشري و تفكرات فلاسفه و تطابق آن با اديان و اساطير و تاثیر روح و جسم در ادبیات مي پردازد.
حاج ملا سلطان محمد گنابادی (1251 – 1327 قمری) ملقّب به سلطانعلیشاه قطب سلسله دراویش نعمتاللهی گنابادی بود که در محضر ملاهادی سبزواری به تحصیل حکمت مشاء و حکمت اشراق پرداخت. کتاب تنبیه النائمین را برحسب خواهش آقای حسینعلی موثق السلطان تألیف نمود که با محوریت خواب به اثبات عوالم ماوراءالطبیعه و تجرد و بقاء روح می پردازد و حاوی مطالب و رموز فلسفی و عرفانی است. این کتاب مشتمل بر مقدمه ای در بیان حقیقت خواب و کیفیت رؤیا و چهارده باب است که برخی از آن ها عبارتند از: در بیان دلالت خواب بر وجود صانعی حکیم، در بیان بودن خواب نمونه مرگ و رؤیای صادقه نمونه حشر و حساب، در بیان دلالت رؤیای صادقه بر عالمی دیگر، در دلالت آن بر تجرد خیال و قوای باطنیه و ... کتاب پیش رو که به اهتمام سلطان حسین تنابنده گنابادی آماده گردیده، رساله خواب مغناطیسی سلطان محمد را در پیوست دارد که به درخواست یکی از پیروان مرقوم نموده است. چاپ سوم این کتاب در سال 1357 در دسترس مشتاقان قرار گرفت.
این پژوهش به حیات بعد از مرگ یا معاد از نگاه شاعرانی چون فرخی یزدی، میرزاده عشقی، پروین اعتصامی، نیما یوشیج، طاهره صفارزاده و نعمت میرزازاده پرداخته است. در اهمیت معاد این نکته کافی است که گفته شود: معاد یکی از اصول ادیان توحیدی بوده، در دین اسلام نیز به عنوان یکی از اصول جهانبینی به شمار میآید. و ایمان به عالم آخرت، شرط مسلمانی است و هر کسی که این ایمان را از دست بدهد و آن را انکار کند از زمره مسلمانان خارج است. از این روی پرداختن به بحث معاد نیز دارای اهمیت خاص است. شاعران در ارائه شعر فارسی با شدت و حدت خاصی به بحث معاد در آثار خود پرداختهاند اما در دوره مشروطه و پهلوی، جامعه دچار تغییر و تحول اساسی در مسایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و عقیدتی گردید که میتوانست در شعر فارسی این دو دوره تأثیر بگذارد. حال در این مقاله برآنیم تا نشان دهیم که تحولات جامعه در باور شاعران مذکور به اصل معاد چه تأثیری داشته است. آیا شاعران مذکور که دوره مشروطه و پهلوی را تجربه کردهاند با تحولات صورت گرفته، دچار تحول در بینش خود به مسأله معاد شدهاند یا این که تأثیری در باور آنها نداشته است؟
فرویدیسم در فرهنگ اروپا و آمریکا و قارههای دیگر تأثیر وسیعی برجای گذاشته است. نهتنها روانپزشکی و روانشناسی، بلکه علوم اجتماعی و فلسفه نیز از آن متأثر شدهاند؛ از آن ادبیات و هنرها و آموزش و پرورش و زندگی عملی جامعهها نیز از نفوذ آن مصون نماندهاند، چنانکه بسیاری از مصطلحات فرویدیسم و مشتقات کلمه فروید، مانند صفت فرویدی به معنای عشقی یا جنسی و فعل فرویدی ساختن و اسم فرویدیانا به معنی دنیای فرویدی یا دنیای عشقی در زبانهای گوناگون راه یافتهاند. این کتاب حاصل کوششی است که نویسنده برای بازنمای فرویدیسم مبذول داشته است.