به عقیده مولف کتاب،اگرچه این کتاب زندگی نامه یکی از نامبردگان تاریخ ما، یعنی کورش جوان می باشد، میتوان آن را تاریخی از ایران در سده پنجم پیش از میلاد شمرد، زیرا از رویدادهای آن روزگار، و از زد و بندهای سیاسی مردان آن زمان، و نیز از عللی که به لشکرکشی و کشته شدن کورش جوان پایان گرفت سخن می راند. نویسنده در نوشتن این کتاب، به مانند کارهای دیگر، هدفش روشن ساختن بخشی از تاریخ ایران و کوششهای پهلوانان این آب و خاک مقدس در نگهداری میراث نیاکان، و نیز توصیف اندیشه ها و کارهای یکی از نام آوران تخشای و جهانجوی ایرانی بوده است. ولی در این زندگی نامه، یکه تاز و میدان دار رویدادها جوانی بوده است که اگر به تاج و تخت ایرانشهر دست می یافت، از بزرگترین فرمانروایان تاریخ میشد ولی چون در آوردگاه کوناکسا نگونسار گشت و بر خاک خفت، مایه دردناک ترین گزندها و بی نوایی های روزگار هخامنشی گشت.
در این مجموعه که در دو جلد انتشار می یابد مقاله های فارسی میرزا فتحعلی آخوندزاده را که استاد حمید محمدزاده آکادمیسین آکادمی علوم آذربایجان شوروی گرد آورده چاپ می کنیم، در جلد اول مقاله های ادبی و در جلد دوم گفتارهای فلسفی آخوندزاده را دنبال هم چیدیم. به پایان جلد اول نیز ترجمه گفتاری را از "تاریخ ادبیات آذربایجان" پیرامون زندگی و تحلیل مقالات ادبی و هنری آخوندزاده افزودیم. نویسنده این مقاله ها و نوشته ها یعنی میرزا فتحعلی ؟آخوندزاده چهره برجسته تاریخ اندیشه اجتماعی، فلسفی و هنری کشورهای اسلامی در سده گذشته است. این فیلسوف که تاثیر و نقش عظیمی در پیدایی ادبیات مترقی دوران انقلاب مشروطه کشور ما داشت، سرجنبان جنبش فرهنگی در کشورهای اسلامی به شمار می رود.
در روزهای شانزدهم و هفدهم بهمنماه 1351، یعنی حدود 47 سال قبل، در کتابخانة مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران بهمنظور تجلیل از خدمات میرزا تقیخان امیرکبیر، مجلسی برای بررسی افکار و احوال وی همراه با نمایشگاه عکس، کتاب و روزنامههای آن روزگاران تشکیل شد. در این مجلس 12 نفر از استادان دانشگاه و محققان عالیقدر، پیرامون شرح احوال زندگی امیر، وضعیت دارالفنون و چگونگی تأسیس آن، و سایر مطالب در همین ارتباط بیاناتی ایراد کردند که متن این سخنرانیها به سعی و تلاش آقای قدرتالله روشنی زعفرانلو تدوین و توسط «انتشارات کتابخانة مرکزی دانشگاه» در سال 1354 به زیور طبع آراسته شد. درباره امیرکبیر که زمان او را چه بسا بتوان از مهمترین و اثرگزارترین دورانهای تاریخی ایران گمان برد، کتابها و مقالات بسیاری تألیف شده و در دسترس پژوهندگان فارسی زبان قرار گرفته است. صد و شصت و سه سال پیش یکی از شایستهترین مردان نامآور تاریخ ایران، بر اثر توطئه بیگانگان کشته شد و دوره درخشانی که با صدارت او آغاز شده بود، رو به افول و خاموشی گذاشت. قتل میرزا تقیخان امیرکبیر بی گمان ضربهای بر پیکر تاریخ ایران بود. کسانی که با تاریخ ایران آشنایند میدانند که امیرکبیر دوران کودکی را در خانواده قائم مقام به شاگردی سپری کرد. داستان معروف فرا گرفتن درس هنگام خدمت به فرزندان قائم مقام، که بارها در منابع به آن اشاره شده، مربوط به همان ایامی است که به خانه شاگردی مشغول بوده است. «گویند که امیر در کودکی که ناهار اولاد قائم مقام را میآورد، در حجره معلمشان ایستاده، پای بازبردن ظروف، آنچه معلم به آنها میآموخت، او فرا میگرفت تا روزی قائم مقام به آزمایش پسرانش آمده، هر چه از آنها پرسید ندانستند. امیر جواب میداد. قائم مقام پرسید تقی تو کجا درس خواندهای؟ عرض نمود روزها که غذای آقازادهها را آورده، ایستاده، میشنیدم. قائم مقام انعامی به او داد. او نگرفت و گریه کرد. بدو فرمود چه میخواهی؟ عرض کرد: به معلم امر فرمایید درسی را که به آقازادهها میدهد به من هم بیاموزد. قائم مقام را دل سوخته، معلم را فرمود تا به او نیز میآموخت.» امیرکبیر دست پرورده قائم مقام بود و به سبب ویژگیهای برجسته شخصیتیاش در تاریخ دولتهای ایران خوش درخشید. «واتسون»، نویسنده انگلیسی، درباره امیر مطالبی گفته که برازنده اوست: «در میان همه رجال اخیر مشرق زمین و زمامدارن ایران، که نامشان ثبت تاریخ جدید است، میرزا تقیخان امیرنظام بیهمتاست، به حقیقت سزاوار است که به عنوان اشرف مخلوقات بهشمار آید، بزرگوار مردی بود.»
با توجه به ارزش و اهمیتی که کورش و کارهای بزرگش برای تاریخ بشر داشته است جای بسی دریغ بود که در هیچ زبانی کتاب مستند و جامعی درباره وی نوشته نیامده بود. نویسنده همواره آرزو داشت که برای ادای دین نسبت به آن شاهنشاه بزرگ ایرانی، چنان نقیصه ای را جبران کند، و شش سال در تهران و لندن و وین بر سر این کار رنج برد و از همه سرچشمه های باستانی و بررسیها و پژوهشهای نوین سود جست، تا کتاب حاضر را فراهم آورد. این کتاب در سال 1349 توسط انتشارات دانشگاه پهلوی به چاپ رسیده است.