داستان «متبرک باد خلیفهبودن انسان بر زمین، متبرک باد» آخرین داستان، از آخرین مجموعه، یعنی کتاب «انتخاب» از سیمین دانشور است؛ داستانی است که شخصیّت اصلی در مواجهه با مرگ، با ایجاد نشانگان مضمونی از سوی نویسنده در حالتی از شهود و اشراق، به باوری از پایان¬ناپذیری خویش و استمرار در درون و هزاره بعد در پیکره دیگر دست می¬یابد و هدف این پژوهش بررسی و تحلیل شگرد دانشور در چگونگی ترسیم پایان¬ناپذیری شخصیّت در رابطه با انتخاب مضمون ارائه شده او است. دانشور در این داستان با ایجاد بستر ژرفساختی متناسب با مضمون داستان، تلاش داشته است با کمک مباحث اشراقی و عرفانی اهل حق که به دونادون معتقدند چهره پایان¬ناپذیری از شخصیّت داستان ترسیم نماید که از این رهگذر به هم¬ماهیتی شخصیّت داستان با«من» نوعی در عرفان و اشراق دست یازیده است. برآیند پژوهش نشان از آن دارد که ایجاد این پیوند موجب شگردی شده است که نویسنده بتواند در ترسیم چهره پایانناپذیری شخصیّت داستان در مواجهه با مرگ وی در داستان توفیق یابد.
نیمه دیگر نشریه فرهنگی،سیاسی و اجتماعی زنان ایران، به همت فرزانه میلانی، ویژهنامهای برای سیمین دانشور منتشر کرده است.مقالههای این مجموعه دو گونهاند: یکی نقد و تحلیلها و دیگر یادها و خاطرهها. بخش اول به یادها و خاطره ها اختصاص دارد و بعضی از عناوین مقالات آن عبارتند از: نامه ای به سیمین دانشور/سیمین بهبهانی؛ نامه ای به مادر بازیافته ام/لیلی ریاحی؛ سیمین در استنفورد/امین بنائی و ...بخش دوم با عنوان نقدها و تحلیل ها به مقالاتی چون: پژوهشی در آثار دانشور/میهن بهرامی؛ تحلیلی از سه داستان کوتاه سیمین دانشور/محمدرضا قانون پور؛ در تلاش کسب هویت/فرشته داوران ... پرداخته شده است
صد و هشتادمین شماره کیهان فرهنگی به نام جلال آل احمد آراسته شده است. این ویژه نامه شامل یک پیش فصل با عنوان "طلوع" ومجموعه مقالاتی از حامد الگار، علی اصغر حاج سید جوادی، دکتر علی شریعتی، آیت الله طالقانی و گفتگوهایی با سیمین دانشور، شمس آل احمد، محمدجواد محبت و دکتر انور خامهای است. کتاب حاضر سه بخش با این عناوین دارد: در سایه جلال (گفتگو)، جلال مرد امروز و پابه پای جلال است. جلد اول این دفتر در سال 1383 و ضمیمه کیهان فرهنگی منتشر شده است.
استاد محمدرضا شفيعي کدکني، محقق، منتقد و پژوهشگر زبان و ادبيات فارسي، از شاعران موفق و صاحب سبک نسل دوم شعر نيمايي به حساب ميآيد. او تاکنون با انتشار 12 دفتر شعري که در قالب دو مجموعه آيينهاي براي صداها و هزاره دوم آهوي کوهي به چاپ رسانده، برگي از دفتر قطور شعر معاصر را به خود اختصاص داده است. اين پژوهش ميزان اثرپذيري اشعار شفيعي را از آثار قدما مورد بررسي قرار داده است. برخي از منتقدان معتقدند که شفيعي بيشتر شعرساز ماهري است تا يک شاعر، چراکه اشعار او از مضامين، ترکيبات، واژگان و صورخيال تکراري و قدمايي پر است. يافتههاي تحقيق بيانگر اين واقعيت است که هرچند رگههاي ژرفي از سرودههاي بزرگاني چون حافظ، مولانا، سعدي، رودکي و ... و نيز نشانههايي از شعر شاعران معاصر همانند اخوان ثالث، شاملو و ... در اشعار او ديده ميشود، اما خلاقيت شفيعي در اين بين نقشي مضاعف عمل کرده، چنان که او را از ورطه تقليد صرف رهانيده است و اين انتقاد جز در مواردي نادر بر قامت اشعار او راست نميآيد.
متناقضنما يا پارادوكس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشناييزدايي و برجستگي كلام ميشود. اين شگرد ادبي از ديرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پيشينه آن در ادبيات كلاسيك فارسي و نيز با آشنايي و توجه به ادبيات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسين شعر خود از متناقضنمايي براي برجستهسازي و ايجاد ابهام هنري كه جلب توجه مخاطب را در پي دارد، استفاده ي زيادي ميكند فروغ اين شگرد شعري را براي اهدافي هم چون معناگريزي، ايجاد بار عاطفي، بيان طنز، ريشخند و ... به كار ميگيرد. اين شيوه تاثير زيادي بر خواننده دارد و زيبايي خاصي را ميآفريند. در اين مقاله متناقضنمايي در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسي قرار گرفته است: 1) بافت زباني كه بيشتر باعث اختلال در زبان ميشود، 2) بافت موقعيت كه علاوه بر زبان، باعث آشناييزدايي در معنا و پيش فرضهاي قراردادي ذهن جمعي ميشود. نمونههايي از شعر فروغ كه با اين شيوه بياني به كار رفته، آورده شده است. اين جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگريزي و ايجاد ابهام نشانگر يكي از وجوه زيبايي شعر اوست.