تحقیق حاضر در حوزه نقد نقد به مقالهها، سخنرانیها و مصاحبههایی میپردازد که درباره زندگی، آثار و افکار سهراب سپهری شاعر و نقاش ایرانی بر جای مانده است. در این پژوهش سعی شده تا شیوههای انتقادی و رویکردهای نقد ادبی، تبیین ارزش، سلامت نقدها، میزان توفیق یا عدم توفیق منتقدان درباره سپهری، مضامین اصلی نوشتهها و رویکرد به آثار سپهری و… از آغاز تا سال 1376 در نشریههای ادبی فارسی، تحلیل و بررسی شود. در عرصه شعر معاصر، پس از نیما یوشیج بیش از هر شاعر دیگری ـ به افراط و تفریط ـ درباره سهراب سپهری سخن گفته شده است. این ستایشها و نکوهشها از زمان حیات این شاعر نقاش تا به امروز ادامه دارد. ارتباط شعر و نقاشی سپهری، توجه شاعر به عرفان و فلسفه شرق، طبیعتگرایی، سادگی و صمیمیت در شعر، عدم کارکرد سیاسی ـ اجتماعی، مفاهیم انتزاعی، زبان و سبک بیان از موضوعاتی است که مضامین غالب نقدها را تشکیل میدهد. در این میان منتقدانی که بر اساس اظهار نظرهای علمی ـ پژوهشی به شعر و هنر این شاعر معاصر نقاش پرداختهاند، انگشت شمارند. علاوه بر این بسیاری ازدیدگاهها، گرته برداری و تقلید از آثار دیگران است. نگارندگان این مقاله بر این باورند که باید نقدهای منتقدان را نیز به محک نقد زد و عیار آنها را مشخص کرد.
فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی نخستین مجلد از مجموعه ی فرهنگ های اصطلاحات علوم و معارف اسلامی است که در حوزه ی علوم عقلی شامل: عرفان، فلسفه، کلام، اخلاق و منطق و در حوزه ی علوم نقلی شامل: فقه، اصول فقه، تفسیر و علوم قرآنی، رجال، درایه و ادبیات عرب است. این فرهنگ به منظور فراهم آوردن بستر مناسب برای ارائه ی ترجمه های دقیق و رسا و با اسلوب سنگین ادبی از آثار جاویدان عرفان اسلامی تهیه گردیده و اولین قدم مهم در این زمینه به شمار می آید. کتاب حاضر عمده ی اصطلاحات عرفانی را در بر دارد و مدخل ها و معادل های آن ها به دقت گزینش شده و در تهیه آن از بسیاری از پر ارج ترین ترجمه های دهه های اخیر استفاده شده است. راقم این سطور یقین دارد که فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی کمک بزرگی برای مترجمان ایرانی خواهد بود و سهم بسزایی در بهتر برگردانیدن گنجینه های معرفت فارسی به جهان خارج خواهد داشت و وسیله ای ارزنده خواهد بود برای تبدیل کردن زبان انگلیسی به یک زبان اسلامی؛ یعنی زبانی که در آن معارف و ارزش های اسلامی، که در قلب آن عرفان قرار گرفته، به سهولت قابل بیان است؛ علاوه بر این، کمک خواهد کرد تا مترجمان از تشتت و پراکندگی در برگرداندن متون عرفانی رهایی یابند.
«اصطلاحات الصوفیه» که به قلم «ابوالقاسم عبدالرزاق ابن ابی الفضایل جمالالدین کاشانی» از عرفای بزرگ قرن هفتم هجری به نگارش در آمده دربردانده شرح اصطلاحات عرفان به زبان عربی است. کتاب حاضر، با هدف بررسی شالوده و مبانی عرفان عبدالرزاق کاشانی در اصطلاحات الصوفیه به نگارش در آمده و مشتمل بر ترجمه فارسی کتاب، به همراه شرح و تفسیر اصطلاحات عرفانی مندرج در آن، در بیست و هفت باب است.
مجموعه اشعار «مرگ رنگ» سپهری، از منظر تاریخی، در شرایطی سروده شد که فضای سیاسی و اجتماعی آن روز ایران، آبستن تحولات سرنوشتسازی برای ملت بود. شناخت این تحولات تاریخی و درک فضای سیاسی عصر سپهری، در شناخت و درک نمادهای موجود در «مرگ رنگ» که خود را به صورت همنشینی وازگانی چون تاریکی، تنهایی، خرابی، ویرانی، ظلمت، غراب و مضامینی از این دست نشان میدهد، بسیار مؤثر خواهد بود. زیرا ذهن مخاطب، با در نظر داشتن فضای حاکم بر جامعه و شرایط تحقیق اثر در بسیتر تاریخی آن، به شناخت فضای زندگی مؤلف دست مییابد. نظریه هرمنوتیکی ویلهلم دیلتای، بر مبنای رسیدن به فهم اثر با نگرش تاریخی بنا شده است. دیلتای براساس نظریه تاریخگرایی، معتقد است که فهم هر اثر جز با شناخت و درک فضای تاریخیای که اثر در آن تولید گردیده، میسر نخواهد شد. بدین ترتیب فهم متن به مدد عمل انتقال ذهنی مخاطب از عصر خود به عصر مؤلف امکانپذیر خواهد شد. از این رو، این پژوهش در نظر دارد با توجه به اصول هرمنوتیک تاریخگرایانه دیلتای، به تحلیل گفتمان سپهری در «مرگ رنگ» بپردازد.
هنجارگريزي يکي از موثرترين روشهاي برجستگي زبان و آشناييزدايي در شعر است که همواره، شاعران از آن استفاده کردهاند. هوشنگ ايراني يکي از شاعراني است که در اشعارش به صورت گسترده، دست به هنجارگريزي زده است. نگارندگان در اين جستار، در پي پاسخ به اين سوال بودند که ايراني چگونه و در چه حوزههايي به هنجارگريزي دست يازيده است. بررسيهاي به عمل آمده، نشانگر اين موضوع است که هوشنگ ايراني در اشعارش از انواع هنجارگريزي بهره برده است. اما اين بهرهگيري به صورت يکسان نيست؛ يکي از هنجارگريزيهايي که در اشعار ايراني بسيار ديده ميشود، هنجارگريزي نوشتاري است که به شکلهاي گوناگون در اشعار او وارد شده است. هنجارگريزي زماني يا باستانگرايي نيز در اشعارش بسامد بالايي دارد که شاعر هم در حوزه نحو و هم در حوزه واژگان، از آن بهره گرفته است. هنجارگريزي معنايي به صورت گسترده و در هيات آرايههاي تشبيه، تشخيص، حساميزي و تصاوير پارادوکسي در اشعار او نمود دارد. همچنين علاوه بر اين، او در حوزههاي نحو، واژگان و آوا نيز به هنجارگريزي دست يازيده است.