از آنجا که بنا بر حدیثی مشهور خودشناسی راهی برای خداشناسی است، فیلسوفان و عارفان مسلمان همواره به بحث نفس یا روح انسان و رابطه آن با بدن، توجه ویژه‌ای داشته‌اند. ابن سینا نفس را جوهری مجرد و قائم به ذات می‌داند که در بدن انسان و در جسم دیگری منطبع نیست، بلکه مفارق از همه مواد و اجسام است. اما این جوهر مجرد تعلق و اختصاص به بدن انسان ـ مادام که این بدن زنده باشد ـ دارد. از دیدگاه ابن عربی، صفت «تدبیر» برای روح ناشی از ارتباط ذاتی بین روح‌ها و بدن‌ها و تابعی از ارتباط حق با مخلوقات است. بدن محلی است که روح، آثار خود را در آن پدیدار می‌سازد. ملاصدرا با بهره‌گیری از حرکت جوهری، ثنویت انسان از دو جوهر نفس و بدن را انکار کرده، نفس را حادث از بدن و بدن را مرتبه‌ای از نفس می‌داند.

منابع مشابه بیشتر ...

64e9e7169597e.jpg

دو رساله در فلسفه اسلامی‌: تجدد امثال و حرکت جوهری‌، جبر و اختیار از دیدگاه مولوی‌

جلال الدین همایی

در این مجموعه، دو رساله کوتاه از حکیم "عمر خیام"، متن عربی و ترجمه فارسی به طبع رسیده است .در رساله اول، سه مسئله مطرح و پاسخ داده شده است .این مسائل درباره نفوس ناطقه، حوادث امکانی باطل، و اثبات وجود زمان به حرکت و حد حرکت، و سپس قائم نبودن حرکت به ذات خود، است .رساله دوم نیز "پرتوی عقلانی بر موضوع علم کلی "نام دارد .

62dd3ddeef971.jpg

شرح حال صدرالمتالهین شیرازی و سخنی در حرکت جوهریه

سیدابوالحسن حسینی قزوینی

مولف در مقدمه کتاب به شرح حال و زندگینامه، مصنفات و شاگردان و مقام شامخ علمی صدرالمتالهین شیرازی می پردازد و در ادامه می گوید: برای تکمیل مقاله مناسب دیدم که یکی از افکار عالیه مرحوم صدرالمتالهین در این مختصر نقل نمایم که آقایان ناظرین متوجه به کمال عظمت فکری و دانش حکیمی آن مرحوم گردند و چون موضوع حرکت جوهریه و اقامه برهان بر اثبات ان که از خصائص فکری آن مرحوم و بسیاری از مطالب مختصه به آن مرحوم مترتب و متفرع بر اصل جوهریه است لهذا در بین افکار صاحب ترجمه همین اصل را به بیان واضح و مبرهن اختیار نموده و به طور مبسوط آنرا می نگارم.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57be9e84ddc66.PNG

علم و معرفت از ديدگاه خواجه عبداله انصاري

مرتضی شجاری

صوفيان محقق لازمه طي منازل سير و سلوک را همراه داشتن توشه‌اي به نام علم مي‌دانند؛ زيرا از نظر ايشان علت انحراف عده‌اي از سالکان، جهل آنها و اشتغال به مجاهده قبل از عالم شدن است. به باور خواجه عبداله گرچه علم براي عارف، پاي‌بند است اما عارف بدون علم، شيطاني بيش نيست. جهالت زهري است که سالک را به هلاکت مي‌رساند. از نظر وي معرفت، روح علم و امري شهودي است که با کسب و تحصيل به دست نمي‌آيد. علم در سير و سلوک عرفاني مانند چراغي است که ظلمات مسير را روشن مي‌کند؛ اما حالي که معرفت در سالک ايجاد مي‌کند مانند نردباني است که موجب صعود او مي‌شود. اگر عارفي با عالمان سخن بگويد، و آنها مفهومي از آن سخن دريابند، آن مفهوم، علم است؛ اما علم، براي عارفان، معرفت است. در واقع براي عارف، علم استدلالي به علم لدني تبديل مي‌گردد؛ يعني آنچه بر علما معلوم است، براي عارفان مشهود مي‌شود. از اين رو لازم است که سالک با رفع حجاب علم از احکام آن به احکام احوال و مواجيد منتقل شود. در مقام علم و قبل از رفع حجاب آن، اين عقل آدمي است که ادراک کرده و از ادراکات او نفس ناطقه به بهجت و سرور مي‌افتد؛ اما در مقام معرفت و شهود، نفس ناطقه محو گشته و ادراک به واسطه روح است؛ يعني روح داراي وجد و سرور می‌شود.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عرفانی
مقاله
5785d4c3ca1da.PNG

دل آدمي و مراتب آن در عرفان اسلامي

مرتضی شجاری

عرفا انسان را آيينه تمام نماي الهي مي‌دانند. از نظر آنها همان گونه که خداوند داراي اسما و صفات مختلف و به تبع آن داراي جلوه‌هاي گوناگوني است، حقيقت انسان نيز واحد کثيري است که به واسطه تجليات گوناگون، اسامي متعدد مي‌يابد. بيشتر صوفيه دل آدمي را حقيقت وي مي‌دانند و جلوه‌هاي آن را «لطايف سبعه» ناميده‌اند. اين لطايف عبارتند از طبع، نفس، عقل، قلب، سر، خفي و اخفي. در سير و سلوک از اين هفت مرحله، به عنوان مراحل ترقي و تکامل انسان نام برده مي‌شود. نفس آدمي اگر استعداد خود را کامل کند، يعني آنچه را که بالقوه دارا است، بالفعل گردد و آيينه تجلي الهي شود، «دل» نام مي‌گيرد که مجمع البحرين و محل تلاقي دو عالم ظاهر و باطن است، در اين هنگام گنجايش حق را يافته، عرش الهي مي‌گردد، بنابراين تمامي مراتب و لطايف انساني را مي‌توان جلوه‌هاي «دل» دانست. در اين مقاله با اشاره به حقيقت دل از ديدگاه عارفان، کوشش مي شود مراتب آدمي يا همان «لطايف سبعه انساني» در دو قوس نزولي و صعودي، بررسي و تحليل شود.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عرفانی
مقاله