عبدالسلام عُجیلی پزشک، ادیب و داستاننویس معاصر سوری با سبک خاص و شیوه شخصیاش در توصیف و بیان، حلقه اتصال بین نویسندگان پیشگام دهههای سی و چهل قرن بیستم از سویی و نوپردازان دهههای پنجاه و شصت از سوی دیگر است. آفرینشهای هنری او آمیختهای از تواناییهای این دو نسل است. او سبکی آسان، شیوا و غیر متصنع دارد. از پدیدههای بارز شیوه بیان او تکیه بر فصاحت زبان و بهکارگیری واژههای علمی در داستان است. شخصیتهای داستانی او شامل همه سطوح و طبقات اجتماع میشوند. مهمترین مضامین داستانهای او که پیوندی نزدیک با مسائل و مشکلات مردمش دارد، از تجربیات زندگی شخصی و اجتماعی و رویدادهای مختلف سرچشمه گرفته یا حاصل اطلاعاتی است که از رهگذر سفرهای بیشمار به کشورهای مختلف به دست آورده است.
کتاب هزار و یک حکایت یکی از تالیفات مرحوم خلیل خان ثقفی است. ایشان در پاریس به مطالعه کتب مختلفی از آثار نویسندگان عربی، مراکشی، الجزایری، فرانسوی، ژاپنی، چینی، انگلیسی، آلمانی که حکایات را نوشته بودند نمود و مصمم گردید که با اطلاعات شخصی حکایات مختلفی را بهم درآمیزد و اندک اندک آنرا تا پانصد حکایت درآورد ولی با فرصتی که در مدت یک سال بدست آورد و شور و ذوقی که پیوسته در تدوین کتاب از خود ابراز می نمود کم کم حکایات گردآورده او از یک هزار تجاوز نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و پس از بازگشت به میهن حک و اصلاح مختصری نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و منتشر نمود...
در این داستان پلیسی جنایی، احمد به همدستی سه نفر از دوستانش دست به آدمربایی مسلح میزند .آنان، سرمایهداری به نام پرویز پازوکی را میربایند .در این ماجرا احمد، راننده پازوکی را به قتل میرساند و در پی آن وقایعی رخ میدهد که داستان براساس آن شکل گرفته است.
از ميانه سده نوزده ميلادي تاكنون، نمايشنامه عربي ارتباطي تنگاتنگ با «سنت» داشته است. يكی از مشهورترين نمايشنامههايي كه نويسنده آن از سنت بهره برده است، الملك هو الملك اثر نمايشنامهنويس سوري، سعدالله ونوس، است. نويسنده، در اين اثر، از ساختار داستان «النائم و اليقظان»، يكي از داستانهاي مشهور هزارويك شب، الهام گرفته است. در اين پژوهش برآنيم تا كاركرد سنت در نمايشنامه الملك هو الملك را بررسي، و صور تغيير و تحول آن را ارزيابي كنيم؛ از اينرو تمام عناصر اين نمايشنامه، از جمله «پيرنگ»، «انديشه اصلي» (= «اندرينه»)، «شخصيت»ها، «زبان» و «گفتوگو» و غيره را مورد كندوكاو قرار داديم و چگونگي كاركرد سنت در هريك از آنها را استخراج نموديم؛ و به اين نتيجه رسيديم كه ونوس در الهام از داستان «النائم و اليقظان» بسياري از عناصر اين داستان را متحول ساخته است. اهميت دستيابي به اين نتيجه باعث ميشود كه خواننده نمايشنامه الملك هو الملك به آساني بتواند وجوه اشتراك و اختلاف نمايشنامه را با اصل آن دريابد و كاركرد سنت در تك تك اجزاي آن را نيز درك نمايد.
در نحو عربی، صفت یکی از انواع پنجگانه توابع است که قواعد، شروط و ویژگیهای خاص خود را دارد. معمولا برای هر یک از این ویژگیها یک قاعده اصلی وجود دارد که مورد اتفاق اکثر علمای نحو است و گاهی ممکن است برخی معتقد به خلاف آن باشند. در این نوشتار کوتاه کوشیدهایم نظر ابن یعیش را درباره هر یک از ویژگیهای صفت و موصوف از خلال کتابش شرح مفصّل بیان کنیم و سپس با ذکر آرای دیگر علمای نحو در آن زمینه، به تطبیق آنها با نظر ابن یعیش بپردازیم. علت آن که در این پژوهش آرای شارحِ مفصّل را مبنای کار خود نهادیم، آن است که کتاب «المفصّل» زمخشری و شرح آن پس از «الکتاب» سیبویه، از معتبرترین منابع صرف و نحو و بلاغت به شمار میآید.