ردیف از عناصر اصلی موسیقی شعر است. آنگونه که پیداست، نمیتوان ردیف را در حوزه علوم بلاغی دانست و آن را به عنوان یکی از عوامل تصویرساز مطالعه کرد، اما دقت در دیوان شاعران قرن ششم و هفتم نشان میدهد که ردیف، به ویژه ردیف غیرفعلی، در آفرینش صور خیال از راه هدایت ذهن شاعر به لایههای معینی از تصاویر، نقش کلیدی دارد. خاقانی، ابوالفرج رونی و کمالالدین اسماعیل اصفهانی بیش از دیگران به گسترش حوزه تصاویر از راه به کارگیری ردیفهای غیرفعلی (و بیشتر اسمی) توجه داشتهاند. بسامد بالای اسمها، صفتها و ضمیرهای به کار رفته در محل ردیف در دیوان شاعران یادشده، نشاندهنده این است که ردیف به عنوان ابزاری قدرتمند برای گسترش حوزه تصاویر عمل میکند. در این میان، اهتمام کمالالدین اسماعیل اصفهانی به ردیفهای غیرفعلی بیش از دیگران بوده است. در این تحقیق به نقش هدایتگری ردیف در خلق تصاویر تازه و تسلط این شاعر بزرگ در بهرهگیری از عناصر موسیقی شعر برای جلوه دادن به صور خیال، توجه شده است.
کتاب حاضر شرح قصاید منتخب خاقانی بر اساس نسخه دکتر ضیاالدین سجادی است .این اشعار در سوگ فرزند، همسر، عم، پسر عم و مقتدای او امام محمد بن یحیی شافعی سروده شدهاند .در اثر حاضر پس از شرح زندگی خاقانی این مطالب عنوان شده است 1 : معرفی قصیده به همراه معنی لغات، اصطلاحات و استشهاد به نظم و نثر فارسی 2 ; توضیح تلمیحات و اشاره به نکتههای بلاغی و دستوری 3 ; توضیح مفهوم بیت به همراه معنی مورد نظر شاعر 4 ; پارهای توضیحات حاشیهای به دنبال معنی ابیات; صفحات پایانی به فهرست منابع، آیات قرآنی، احادیث و روایات اختصاص دارد.
عبدالعلی کارنگ در بیان سبب تالیف این کتاب میگوید: "یکی از دوستان عزیز کتابی به نام انیس القلب که محتوی قصیده شیوایی از فضولی بغدادی و ترجمه و شرحی به زبان ترکی عثمانی با الفبای لاتین داشت را به من به امانت داد، خلاصه مضمون این نسخه چنین بود: "قصیده شیوای انیس القلب نظیره ای است که فضولی بغدادی شاعر قرن دهم هجری به قصاید بحر الابرار خاقانی شروانی مرآت الصفای امیرخسرو دهلوی و جلاءالروح عبدالرحمن جامی ساخته و بقول خود ارکان خانه آسایشی را که سه شاعر مزبور بنیان نهاده بودند تکمیل کرده است. کاتب چلبی در کتاب کشف الظنون بوجود چنین قصیده ای اشاره کرده بود ولی تا سال 1944 میلادی کسی از وجود نسخ و کیفیت آنها اطلاعی نداشت......". در جلسه ای دیگر من اشاره به پیدا شدن قصیده انیس القلب کردم و حاج محمد نخجوانی گفت من نیز نسخه ای از قصیده انیس القلب دارم. این نسخه علاوه بر قصیده مزبور غزلیات ترکی فضولی، قصاید بحر الابرار، مرآت الصفا، جلاء الروح و نظیره های قاضی حسن میبدی و مسیحی و قریب دویست رباعی برگزیده و دهها غزل منتخب شورانگیز از شعرای پارسیگوی اواخر صفویه و اوائل قاجاریه را در برداشت. این نسخه را گرفتم و قصیده انیس القلب و رباعیات برگزیده را استنساخ و بطور الفبایی مرتب کردم و چند رباعی لطیف بر آن افزودم و سپس بعد از چندی تصمیم به طبع آن گرفتم و مقدمه و شرح مختصری بر آن افزوده و آماده چاپ ساختم"
تشبيه مرکب گونهاي از تشبيه است که در آن دو هيات به يکديگر مانند ميشوند. مشبه به در اين تشبيه، بيش از يک جزء و تصوير حاصل از تشبيه، مرکب است. در تشبيه مرکب، عناصر متعددي از مشبه به مورد نظر شاعر هستند که ضمن ترکيب با يکديگر به صورت يک «کل واحد» به مشبه پيوند ميخورند. در خصوص تشبيه مرکب گفتهاند: تشبيهي است که ميتوان تصوير حاصل از آن را به صورت يک تابلو نقاشي درآورد. اين تشبيه در روند تطور هنري خود از سبک خراساني عبور کرده و سرانجام به شکلي بسيار فشرده، در شعر سبک عراقي و هندي جلوه کرده است. فرخي سيستاني و منوچهري دامغاني از شاعران طراز اول سبک خراساني هستند که در ديوانشان تشبيه و مخصوصا تشبيه مرکب جايگاه خاصي در زمينه تصويرگري و تخييل دارد. در ديوان فرخي سيستاني تشبيه، بيشتر زمينههاي اشرافي و سپاهي دارد و نيز متضمن مدح ممدوح و وصف عناصر درباري است، اما در شعر منوچهري که شاعري طبيعتگرا و اهل توصيفات پيچيده از طبيعت است، تشبيه مرکب در خدمت توصيف و خلق تصاوير طبيعي قرار گرفته و از اين نظر وي هنرمندانهتر با اين ابزار صورخيال برخورد کرده است. ساختارهاي خاصي از نظر تعدد ابياتي که در آنها تشبيه مرکب آمده در ديوان هر دو شاعر به چشم ميخورد که اولين نمونههاي اسلوب معادله و تشبيه تمثيل از آن دست هستند. در اين تحقيق به بررسي و تحليل ساختارهاي سه بيتي، دو بيتي و تک بيتي متضمن تشبيه مرکب در ديوان اين دو شاعر پرداختهايم.
اخلاقالاشراف عبید زاکانی با سایر آثار او هم در روش طنزپردازی و هم در زمینهها و مضامین طنز متفاوت است. در این رساله، عبید با استفاده از نقیضهسازی از سخن شاعران و نویسندگان پیشین، به توصیف وضعیت طبقات مختلف اجتماع خصوصاً طبقات فرادست جامعه میپردازد و با توجه به انحطاط اخلاق و مرگ فضیلتها، به طریق کنایه و تهکّم، اخلاق را مایه تباهی و بیاخلاقی را مایه سعادت میداند. باژگونگی مفاهیم و مسلّمات دینی و اخلاقی و نیز اصرار عبید بر فضاسازیهای هزلآمیز از اجتماع عصر خود، نشان از موقعیت سیاسی ـ اجتماعی ایران در عصر او دارد. انحطاط اخلاق در قرن هفتم و هشتم، علیرغم نگارش کتابهای اخلاقی، از زمینههای فساد اجتماع و سیاست ایلخانان بودهاست. نگاه هجوآمیز عبید به آثار بزرگانی چون فردوسی، نظامی و سعدی، طنز تلخ اخلاقالاشراف را به مجموعهای از ارجاعات به متون گذشته تبدیل کردهاست. این ارجاعات نه تنها در اثبات پیامها و حکمتهای مندرج در شعر و نثر پیشینیان، بلکه با کنایههای تلخ به اهل روزگار، بیاعتنایی آنان را به حکمت و دین و اخلاق باز مینمایاند. در این تحقیق برای نشاندادن شگردهای طنز عبید در اخلاقالاشراف به تحلیل سبکی و بررسی این متن با رویکردی توصیفی و ساختاری میپردازیم.