حماسه نوع ادبی بسیار کهنی است که ازروزگارباستان تا به امروز طرف توجه بسیاری از ملل و جوامع بوده است. پیدایش این نوع ادبی درگرو وجود شرایط خاص تاریخی و اجتماعی و فرهنگی است و نیز ویژگیهای ادبی و هنری خاصی دارد. بیگمان شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از شناختهشدهترین متون حماسی جهان، هم برآمده از چنین اوضاع و شرایط خاصی است و هم دربردارنده عناصر اصلی یک متن حماسی است. از سوی دیگر، ملحمه به عنوان نوعی شعر داستان در ادبیات عربی مشهور است و گاه آن را در معنی حماسه به کار میبرند که به طور قطع درست نیست، زیرا شرایط پیدایش و ویژگیهای ادبی و محتوایی شعر ملحمی با یک اثر حماسی تفاوت بسیاردارد. این مقاله در پی تبیین این تفاوتها از راه مقایسه شاهنامه با برخی متون ملحمی و سنجش ویژگیهای هر یک از این دو نوع شعر داستان است.
انقلاب مشروطیت و مجاهدت مجاهدان بزرگ به همراه ملت شجاع ایران پشت استعمار را خماند....اما دیری نپائید که انقلاب را به انحراف کشاندند، بزرگ مردان انقلاب را توسط شاه دست نشانده قاجار یا به دار آویختند یا به طریقی از میدان به در کردند. با این وجود ابرقدرتان آن زمان روس و انگلیس از قیام مردم و آتشی که زیر خاکستر بود و هر لحظه انتظار می رفت شعله ور شود بیم و هراس داشتند. وجود حکومتهای محلی و قیام گاه و بیگاه مردم در اطراف ایران چون لرستان کردستان گیلان راه چپاول را بر استعمارگران بسته بود. استعمارگران در طول تاریخ هماره سعی بر این داشته اند که بر این منطقه سیطره پیدا کرده دامنه نفوذ خود را بر دیگر نقاط ایران بگسترانند اما هربار با مقاومت دلاوران لرستان روبرو شده مجبور به عقب نشینی شده اند.در عصر ننگین سر سلسله پهلوی (رضاخان) بار دیگر این منطقه مورد تاخت و تاز قرار گرفت. سیصد هزار خانوار اعم از شهری و روستایی با دلاوری و رشادت کم نظیر در مقابل قوای مهاجم و دست نشانده بریتانیا ایستادند و دوازده سال مقاومت کردند. آنها با رشادت و بی باکی خود حماسه ها آفریدند.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
از میان عناصر تلمیحی شعر فارسی، مضامین آیین مسیحیت به انگیزههای گوناگون همواره مورد توجه شاعران بودهاست. در شعر معاصر فارسی نیز کاربرد این عناصر و مضامین چشمگیر است و ازجمله احمد شاملو با کاربردی دیگرگون بیش از دیگران از آنها استفاده کردهاست. این شاعر به سبب مطالعه عمیق و پیگیر متون گذشته (بهویژه متون نثر دینی، تاریخی و اسطورهای)، مطالعه آثار ادبی جهان مسیحیت، نگاه متکثر فرا ایرانی ـ فرا اسلامی و نیز آشنایی و ازدواج با خانم آیدا سرکیسیان، انس و آشنایی عمیقی با آموزهها و مسائل مسیحیت پیدا کرد و در 25 شعر مهم و شاخص خود به طرح این موضوعات پرداخت. استفادههای شاملو از این موضوعات، عمدتاً مطابق متون و منابع مسیحی است. او کوشیدهاست از تلمیحات و مضامین تاریخی و دینی مسیحیت به گونهای روزآمد و نمادین استفاده کند. از سوی دیگر، توجه به این عناصر و موضوعات در ساخت واژگان و بافت جملات و گسترش ظرفیت فرهنگی، تاریخی، اسطورهای و اجتماعی شعر او تأثیر بسیار داشتهاست.
شيخ بهايي دانشمند بزرگ قرن ده و يازده هجري از هنرها و دانشهاي بسياري چون معماري، شعر، رياضي، نجوم، حكمت، فقه و حديث بهرهمند بود. اما، بيگمان، وجود طنز در آثار و افكارش و توجه او به نقد طنزآميز، لطيفهاي غريب مينمايد و مقام شيخ الاسلامي و پايگاه و منصب فقهي و ديني او در دربار صفوي و در ميان مردم نيز وجود اين امكان را در انديشه و سلوك و آثار شيخ بسي دور نشان ميدهد؛ با اين همه واقعيت آن است كه طنز به عنوان ابزاري تاثيرگذار در كار انتقاد اجتماعي اخلاقي و آگاهي بخشي اجتماعي مورد توجه شخصيت ذوفنوني چون شيخ بهايي بوده است و علاوه بر وجود چند شعر و نوشته طنزآميز در ميان آثار او، گرد آوردن و تدوين كشكول و قصه رمزي گربه و موش نيز به تنهايي از توجه شيخ بهايي به ابزار طنز و استفاده از آن در نقد رفتار و گفتار برخي مردمان حكايت دارد. در اين مقاله به ظرفيت طنز و نقد اجتماعي و اخلاقي در آثار فارسي بهايي پرداختهايم.