خواجه عمادالدین فقیه کرمانی، هم روزگار حافظ شیرازی، در روزگاری متلاطم می‌زیسته است. آنچه عماد را با حافظ مرتبط کرده است، پیش از آنکه مربوط به ویژگی‌های مشترک شعری و سبکی آنها باشد؛ به تصویر و تفسیر خواندمیر، صاحب کتاب حبیب السیر، درباره این بیت از حافظ بر می‌گردد. ای کبک خوش خرام که خوش می‌روی بایست غره مشو که گربه زاهد نماز کرد. «خواندمیر» گربه زاهد را استعاره از عماد فقیه فرض کرده، و بعد از او نویسندگانی، چون تقی الدین بلیانی، محمد معصوم شیرازی، ابوطالب خان تبریزی، قاضی نوراله شوشتری، امین احمد رازی، عباس اقبال، پژمان بختیاری، استاد معین و دیگران به آن اشاره کرده‌اند. صحت و سقم این استعاره موضوع مورد بحث این جستار است. چنین به نظر می‌رسد که تکوین و برجستگی استعاره مذکور در شعر حافظ، بازتابی از شرایط روزگار و نگاه روان شناختی حافظ به آن شرایط باشد. چرا که حافظ مضامین مشابه فراوانی را به کار برده است. بنابراین، استعاره مذکور، چالش حافظ بیشتر با مفهوم است و نه مصداق. اما از آنجایی که هر مفهومی، می‌تواند مصداق‌های برجسته‌ای نیز داشته باشد، این پرسش پیش می‌آید که مصداق یا مصداق‌های این استعاره کدامند؟ وانگاشته خواندمیر تا چه حدی صحت دارد؟ در این مقوله با توجه به مدارک و شواهدی، چون مسکوت ماندن این موضوع مهم در مدارک قدیمی‌تری چون بهارستان جامی که در آن از عماد فقیه سخن رفته است و نیز نگرش ملامتی عماد که از این جهت به دیدگاه حافظ نزدیک است و همچنین دلایلی چون نقش‌آفرینی کبک در کنار گربه در بیت مذکور که آنرا با کبک انجیر (در متن سنسکریت کپینجله) کلیله پیوند می‌دهد و ترکیبات، عبارات، استعارات و امثال و داستان‌های متعدد و مشابهی که در ادبیات فارسی، اروپایی و افریقایی وجود دارد و نیز استقبال حافظ از شعر عماد در بسیاری از غزلیاتش، گمانه خواندمیر و هم اندیشان او را غیرقابل پذیرش می‌نمایاند. و اگر بنا باشد که با توجه به عصر حافظ، برای استعاره مذکور، مصداق یابی کنیم، بی‌گمان با توجه به شواهد متعدد تاریخی و شعری، می‌بایست انگشت اتهام را به سوی امیر مبارزالدین نشانه رویم که در موش و گربه عبید نیز به گونه‌ای و هم آمیز، مشبه به گربه عابد قرار گرفته است: ناگهان گربه جست بر موشان چون مبارز به روز میدانا

منابع مشابه بیشتر ...

65915ca352d54.jpg

موش و گربه: قصه سیچان و پیشک

عظیم شیروانی

سیچان و پیشیک (ترکی آذری) از عظیم شیروانی (به کوشش عبدالکریم منظوری خامنه) بدون ناشر و محل نشر نامشخص در سال ۱۳۵۸ش در ۳۰ صفحه به طبع رسیده است.

654a3e292ca79.jpg

رهنما یا شرح کلیله و دمنه

محمد آصفی

کَلیله و دِمنه نوشتهٔ ویشنا سرما کتابی است از اصل هندی که در دوران ساسانی به زبان پارسی میانه ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایت‌های گوناگون (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شده‌است. نام کتاب از دو شغال به نام «کلیله» و «دمنه» گرفته شده که قصه‌های کتاب از زبان آن‌ها گفته شده‌است. بخش بزرگی از کتاب اختصاص به داستان این دو شغال دارد. اصل داستان‌های آن در هند و در حدود سال‌های ۵۰۰ تا ۱۰۰ پیش از میلاد به وقوع می‌پیوندند. مجتبی مینوی دربارهٔ این کتاب می‌گوید: کتاب کلیله و دمنه از جمله آن مجموعه‌های دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گرد آوردند و «به هرگونه زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی می‌داشتند، می‌خواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان می‌آموختند. کلیله و دمنه در واقع تألیفی است مبتنی بر چند اثر هندی که مهم‌ترین آن‌ها پنجه تنتره به‌معنی پنج فصل و به زبان سانسکریت است که توسط فیلسوف بیدبا و به‌دستور پادشاه هندی دبشلیم نوشته شده‌است. در روایات سنتی برزویه «مهتر اطبّای پارس» در زمان خسرو انوشیروان را مؤلف این اثر می‌دانند. نام پهلوی اثر کلیلگ و دمنگ بود. صورت پهلوی این اثر هم‌اکنون در دست نیست و در طول سالیان از بین رفته‌است؛ اما ترجمه‌ای از آن به زبان سریانی امروز در دست است. این ترجمه نزدیک‌ترین ترجمه از لحاظ زمانی به تألیف برزویه است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5745531f16acf.PNG

از خسروانی تا هایکو

محمود فضیلت

تأمل در قالب‌های شعری از چند دیدگاه اهمیت دارد. نخست اینکه جستاری است در شناخت خاستگاه و پیشینه هر قالب ادبی. دوم، رابطه قالب ادبی با درونمایه‌های آن را نماین می‌کند و سوم اینکه شناخت قالب ادبی را از دیدگاه ادبیات تطبیقی و تأثیرگذاری یا تأثیرپذیری آن ممکن می‌سازد. ضرورت این تحقیق دو چندان است. از آن روی که، سه‌پاره ریختی است که در روزگار ما بازیابی و بازسازی شده است. در این مقاله، نگارنده می‌کوشد درباره علل و چند و چون عناصر و موضوعات پیشگفته شرح و توضیح دهد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله
56b04fa551963.PNG

تأمّلی در دیدگاه‌‌های نظامی درباره جوهره و خاستگاه شعر

محمود فضیلت

شعر در جوهر جاری و جهانی‌اش حاصل بی‌‌خویشی و برخاسته از ناخودآگاه شاعران دانسته شده است. این مسئله را نظامی نیز در ضمن ابیاتش به تصریح و تلویح بیان کرده است. هدف مقاله حاضر‏، بررسی موضوع جوهره الهامی بودن یا صناعی بودن شعر از دیدگاه نظامی است. به اعتقاد وی، فرایند آفرینش هنری ـ و از جمله شعر ـ در بین این دو حالت قرار دارد. او بر آن است که شعرِ الهامی خالص و یا صناعیِ خالص وجود ندارد. ترتیب قرار گرفتن اشعاری که دربرگیرنده این مضمون‌‌هاست، نشان می‌‌دهد که خاستگاه شعر از نظر وی، الهام است، امّا کمال شعر در گرو ویرایش و پرداخت آن است. همچنین تغییرات جهان‌‌شناختی و آیینی و به تبع آن دگرگونی‌‌های فرهنگی و اجتماعی، موجب شده است تا اختلافاتی در منبع الهام نظامی با دیگر شاعران دیده شود که در این مقاله نقد و تحلیل کرده‌ایم.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله