خطاب عنصری کلامی (گفتمانی) است که به منظور ایجاد تحرک و انگیزش در کلام به کار میرود عملکرد انگیزش خطاب ناشی از جلب توجه خواننده/ شنونده و درگیر ساختن وی در روند کلام است. عامل صوری این جلب توجه، صور فیزیکی خطاب است که به ترتیب اهمیت ضمایر دوم شخص، افعال دوم شخص، ساختهای ندایی و ساختهای پرسشی میباشند. بالغ بر %96 غزلهای خواجه عماد خطابی است و غزلهای بیخطاب وی از %40 تجاوز نمیکند. انگیزش و به تبع آن خطاب در غزل جنبه میزانی دارد و عامل تعیینکننده میزان آن ژرف ساخت معنایی غزل است. بالاترین میزان خطاب در غزل خواجه عماد دارای ضریب 3.11 خطاب در بیت و میانگین خطاب در غزل خواجه عماد 1.07 خطاب در بیت است و این میانگین، شاخص میزان اهمیت خطاب در ساختار فضای غزل میباشد. دلیل بسآمد بالای خطاب در غزل آن است که چون غزل دارای زیربنای مغازله است، بنابراین در اکثر موارد دارای ژرف ساخت معنایی مثبت و تشکیل شده از مولفههای معنایی امید، عشق، شور و نشاط است و بندرت دارای ژرف ساخت منفی متشکل از مولفههای یاس، حسرت و حرمان میباشد و همین موارد اندک است که زیربنای معدود غزلهای بیخطاب خواجه شده است. تظاهر فیزیکی صور خطاب در %67 غزلهای خواجه عماد در مطلع است و در این موارد نوع ساختار خطابی مطلع بر ساختار خطابی سراسر غزل سیطره دارد. ساختار دستوری مطلع غزل نیز در اکثر موارد تعیینکننده نوع ساختار دستوری غالب بر غزل است. به جز خطاب عناصر دیگری نیز در انگیزش غزل تاثیرشان توجه دارند که اهم آنها واژگان مثبت، ساختار دستوری مثبت، زمان دستوری غیرگذشته، ساختارهای اول شخص و نوع وزن و قافیه میباشد.
خانم ماریان ویلیامسون در این کتاب کوچک که قبلا با عنوان «بازگشت به عشق» منتشر شده است، پیامی به همه انسانها دارد: پیام عشق ـ عشق پادزهری است در برابر ترسهای کاذب دنیوی که امروزه به ژرفای وجود انسانها رخنه کرده است. او در این گفتارها کوشیده تا انسان را به فطرت الهی خود بازگرداند و به ما بگوید چرا عشق عنصری ضروری در شفای امروز دنیاست. موضوعات منتخب با عناوین عشق، ترس، ایمان، کمال، بهشت، مرگ، کار و حرفه و ... اقتباس و ترجمه شده و برای هر موضوع مرتبط با عنوان فصل، آثاری از شعرا و عرفا انتخاب گردیده است.
در این کتاب سخن از عماد فقیه کرمانی است شاعر و عارف مشهور سده هشتم هجری، همعصر شعرای بزرگی چون حافظ شیرینسخن، سلمان ساوجی و خواجوی کرمانی. شاعری که معاصرین و متأخرین به ویژه حافظ از کلام او تأثیر پذیرفتهاند؛ اما آنچنان که باید و شاید در زبان و ادب پارسی وی از شهرت برخوردار نیست. این کتاب که به مناسبت بزرگداشت این شاعر گرانمایه منتشر شده، رسالهای است درباره زندگانی، آثار، اندیشه و افکار وکتابشناسی عماد تا شناختنامهای باشد برای کسانی که کمتر با ابعاد شخصیتی این شاعر متصوف آشنا هستند.
این جستار به بررسی ارتباط متقابل ساخت اطلاع و ترتیب سازههای جمله براساس نظریه دستوری نقش و ارجاع و به ویژه نظریه ساخت اطلاع لمبرکت میپردازد. ابتدا، با استفاده از نظریه ساخت کانون لمبرکت، به معرفی انواع ساخت کانون در زبان فارسی و نحوه تظاهر آنها خواهیم پرداخت. هدف اصلی این نوشتار تعیین ارتباط ساخت اطلاع و ساخت نحوی در زبان فارسی است. با مطالعه و بررسی ترتیب سازههای جملههای ساده لازم و متعدی، که تحت انواع کانون قرار دارند، به دنبال یافتن تأثیر متقابل ساخت نحوی و ساخت اطلاع خواهیم بود.
يكي از مباحث حايز اهميت در زبانشناسي بررسي خصوصيات دستوري گونههاي يك زبان و تعيين ميزان اختلاف ساختهاي دستوري آن با زبان معيار (استانده) است. يكي از گونههاي زبان فارسي زبان شعر است و هدف اين مقاله گزارش نوع و ميزان ساختهاي ويژه دستوري اين گونه زبان فارسي است. شعر عروضي فارسي، براي بيش از يك هزاره، به لحاظ ساختاري دست نخورده باقي مانده و هم امروز نيز تحت محدوديتهاي اوليه قواعد وزن و قافيه يك هزار سال قبل به راه خود ادامه ميدهد. قواعد وزن و قافيه براي شاعر لازم الرعايه است و تخلف و قصور و بيتوجهي به آنها غيرقابل اغماض مينمايد. از همين روست كه شاعران وزن و قافيه را نسبت به ديگر جنبههاي شعر، از جمله ساختار زباني و شفافيت معني، در اولويت قرار دادهاند. اين اولويتبندي موجب گشته كه در مواردي كه بين رعايت الزامات وزن و قافيه و يكي ديگر از جنبههاي شعر (مثلا ساختار دستوري يا شفافيت معنايي) تعارضي رخ ميدهد شاعر، به ناچار، ديگر جنبههاي شعر را فداي سلامت وزن و قافيه نمايد. بديهي است كه اين فداكردن به معناي ارايه ساختهاي غيردستوري و يا تيره كردن معني نيست، چون در اين صورت زباني باقي نميماند تا بستر شعر باشد بلكه شاعر با حداقل تصرفات لازم در ساخت دستوري يا در مقوله معني حداقل نيازهاي وزن و قافيه خود را تامين ميكند.