مثنوي مولانا با توجه به ساختار تعليمي آن بستر مناسبي براي بررسي رفتارهاي اجتماعي و نشان دادن اوضاع جامعه است. در اين مقاله تعدادي از مقالات و کتابهاي پيرامون انعکاس اخلاق اجتماعي و جامعه در مثنوي معنوي مورد بررسي اجمالي قرار گرفته است. در ادامه با مطالعه حکايات و متن دفتر دوم مثنوي معنوي برخي رفتارهاي اجتماعي و خصلتهاي جامعه مورد نظر مولانا تشريح گرديده است؛ و ديدگاه مولانا نسبت به نقش انسان در جامعه و رفتارهاي اجتماعي آورده شده است.
«نردبان آسمان» در برگیرندهٔ هشت مقالهٔ پژوهشی در باب مولانا جلالالدین محمد بلخی است که بین سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۸ هجری خورشیدی نوشته شدهاند. این مقالهها که نشانگر بینش و نگرش عمیق واصف باختری بر شعر و اندیشهٔ مولانا است و از شیفتگی او بر خداوندگار بزرگ بلخ حکایت دارد، دربرگیرندهٔ مقالههایی «گذاری به نیستان میقات»، «سرشت و سرنوشت انسان از چشمانداز جلالالدین محمد بلخی»، «خاربنهایی بر دیوار باغستان»، «طیفی از منحنیهای رنگین»، «دو فرزانه همروزگار، دو بینش ناهمگون»، «دژ هوشربا و بربادی خانوادهٔ آشر»، «باخودبیگانهگی برخاسته از زبان و آرمان زبان جهانی از دیدگاه جلالالدین محمد بلخی» و «نردبان آسمان» است.
مثنوی، مشهور به مثنوی معنوی (یا مثنوی مولوی)، نام کتاب شعری از مولانا جلالالدین محمد بلخی شاعر و صوفی است. این کتاب از ۲۶٬۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتابهای ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شدهاست؛ که در واقع عنوان کتاب نیز میباشد. اگر چه قبل از مولوی، شاعران دیگری مانند سنائی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند ولی مثنوی مولوی از سطح ادبی بالاتر برخوردار است. در این کتاب ۴۲۴ داستان پیدرپی به شیوهٔ تمثیل داستان سختیهای انسان در راه رسیدن به خدا را بیان میکند. هجده بیت نخست دفتر اول مثنوی معنوی به نینامه شهرت دارد و چکیدهای از مفهوم ۶ دفتر است. مثنوی مولوی، همانند بیشتر مثنویهای صوفیانه، به صورت عمده از «داستان» به عنوان ابزاری برای بیان تعلیمات تصوف استفاده میکند. ترتیب قرار گرفتن داستانهای گوناگون در این کتاب ظاهراً نظم مشخصی ندارد. شخصیتهای اصلی داستانها میتواند از پیامبران و پادشاهان تا چوپانان و بردگان باشد. حیوانات نیز نقش پررنگی در این داستانها بازی میکنند. حکایات موجود در مثنوی از منابع مختلف قدیمیتر آمدهاند. برخی عیناً در مثنویهای عطار نیشابوری همچون منطقالطیر موجودند. برخی همچون داستان خلیفه و لیلی، پادشاه و خانه کمپیر، استر و استر، محمود و ایاز، گنج نامه، حلوا ساختن جهود و عیسوی و مسلمان از مقالات شمس استخراج شدهاند. آخرین داستان مثنوی (شاهزادگان و دژ هوش ربا)، با وفات مولوی ناتمام ماند. دفتر ششم مثنوی از همین روی دفتری ناتمام است. فرزند او مثنوی زیبایی دارد که در آن از مرگ پدر و ناتمام ماندن مثنوی گله کردهاست. اصل داستان را البته جویندگان میتوانند در مقالات شمس تبریزی بیابند و از بخش پایانی قصه مطلع شوند. مولوی در مثنوی تبحر خود را در استفاده از اتفاقات روزمره برای توضیح دیدگاههای عرفانیاش نشان میدهد. ویژگی تمایزبخش دیگر این کتاب میزان گریزهای مکرر آن از داستان اصلی برای توضیح (گاه مفصل) نکات مختلف جنبی داستان، است. این نکته ممکن است بیانگر این باشد که برای مولوی مضمون داستان اهمیت بسیار بیشتری از سبک نگارش داشته است .