دوره رمانتیک، دورهاى ادبى است که همه خوانندگان ادبیات را جذب مىکند. از میان شاعران رمانتیک انگلستان، شاعرى که در پى زندگى غمانگیز و مرگ زودرسش، همواره همدردى خوانندگان خود را به همراه داشته است، کسى نیست به جز جان کیتس، عضوى از نسل جوانتر شاعران رمانتیک. او هیچگاه اجازه نداد که بیمارى کشندهاش مانعى در زندگى شاعرانهاش باشد. بالعکس بیمارى وى و پیشبینى او درباره مرگ زودرساش، خود اساسى مستحکم براى نوشتههایش گردید. او در جوانى و تا سن 23 سالگى قصیدههاى برجسته خود و تعداد قابل توجهى اشعار دیگر را در ارتباط با موضوع اسطورهشناسى و قرون وسطى به رشته تحریر در آورده بود. وى همانند همه نویسندگان، درباره موضوعات متنوعى شعر سروده بود، که مرگ، برجستهترین آنها بود. این مقاله نخست دلایل جذب وى را به این موضوع مورد بررسى قرار مىدهد. پس از آن ارتباط این موضوع با سه نمونه از آثارش: قصیدهاى به هزاردستان، قصیدهاى در باب اندوه و بانوى دلرباى بیرحم را پی مىگیریم.
منظومه گنجینه الاسرار نوشتۀ عمان سامانی، دربردارندۀ یکی از بهترین و تأثیرگذارترین اشعار مذهبی در وصف امام حسین (ع) و حادثه عاشورا است. این اثر شامل سرودههای شاعر مشهور عصر ناصرالدینشاه، میرزا نورالله بن میرزا عبدالله بن عبدالوهاب چهارمحالی ملقب به تاجالشعرا و معروف به عمان سامانی و مجموعهای از مرثیهها و سوگنامهها با درونمایهای غمناک از توصیف مظلومیت شهدای حادثه کربلا است. کتاب گنجینه الاسرار به دلیل نوع و شیوه بیانش توانسته به خوبی محتوایی عرفانی را انتقال دهد و مفاهیم بزرگ واقعه کربلا را با روایتی عاشقانه به طور محسوس و ملموس به نمایش بگذارد. عمان سامانی قالب وقوع را برای سرودن و سخن گفتن از واقعه عاشورا برگزیده است. گنجینه عمان که شامل 831 بیت میشود را میتوان یک سفرنامه هم دانست، سفرنامهای که گزارشگرِ حرکت عارفانه و روحانی قافله یاران امام حسین در مسیر شهادت است.
قصیده تائیه دعبل بن علی خُزاعی، بلندترین شعر دعبل خزاعی شاعر شیعی قرن دوم و سوم در ستایش اهل بیت و بیان فضائل، خلافت، ولایت و مصائب ایشان سروده است. او این شعر را در محضر امام رضا(ع) خواند،امام از شعر او تمجید کرد و به او پاداش داد. برخی شمار ابیات را تا ۱۳۰ بیت نوشتهاند. قصیدههای مهم را در ادبیات عرب بر مبنای قافیه مینامند مانند میمیه فرزدق. از این رو، این قصیده دعبل را تائیه نامیدهاند. دعبل حدود ۱۵ قصیده و قطعه شعر با قافیه «ت» سرود و طولانیترین و مهمترین قصیدهاش نیز با همین قافیه است. این قصیده در کتابها با نام «التائیه الکبری» و «التائیه الخالده» نیز نامگذاری شده است. نام دیگر این قصیده، «مدارس آیات» است که گفتهاند این نامگذاری از خود دعبل است. چون این عبارت در یکی از بیتهای قصیده آمده، دعبل آن را بدین عنوان نامیده است.
مقاله تلاشی است برای توصیف اندیشه و تفکر استثنایی شاو در زمینه نمایشنامه و تلاشهای وی برای زدودن گمان و پندار رمانتیکهای دوره ویکتوریا. جهانبینی، ظرافت طبع و نگاه واقعگرایانه شاو، او را در ردیف نامداران ادبیات انگلستان، به ویژه در گونه نمایشنامهنویسی جای میدهد، وی گرچه جایگاه شایسته و شخصیت برجستهای داشت، اما مواضع روشنفکرانهاش مانع ارتباط تنگاتنگ خوانندگانش با او بود. این مقاله با توضیح اهداف ساده شاو به عنوان یک نمایشنامهنویس، تلاش دارد تا پندارهای نادرست را درباره او بزداید. این مقاله همچنین در بردارنده نگاهی کوتاه بر «اسلحه و انسان» با وامگیری جملاتی از آن اثر است که بازتابدهنده آرای فلسفی شاواند.
نوشتار پیش رو درصدد آن است تا با بررسی دراماتوژی هاوارد بارکر در نمایشنامهاش قلعه، که اولین بار در سال 1985 توسط شركت تئاتر رويال شكسپير (RSC) به نمايش درآمد، پرده از فنون بازنمايي باروك به كار رفته در اين نمايشنامه سياسي بردارد. در اين مقاله نويسندگان سعي دارند تا با تكيه بر خوانش دلوز از معماري باروك و همچنين نظريات فوكو در رابطه با بازنمايي باروك، نمايشنامه قلعه را تجلي ظرافت، پيچيدگي و خوف حاكم بر معماري هزارتوي قلعه معرفي كنند. در اين راستا، قلعه تصويري نمادين از خُردجهاني است كه بازتاب شكلگيري جهان كلان نمايش است. مقاله با بررسي اين موضوع، به اين نتيجه ميرسد كه در نمايش سياسي باركر، خلاف نمايشهاي سياسي باب روز كه بازنمايي واقعيت را ملاك قرار ميدهند، «بازنمايي بازنمايي» تنها نوع ممكن بازنمايي است و نمايش باركر با رد امكان و حتي كارايي بازنمايي واقعيت بيروني، نمايشنامه خود را لايهدار و تودرتو ميكند كه نتيجه آن خلق ساختاري به تكلف و غناي معماري باروك است.