مقاله تلاشی است برای توصیف اندیشه و تفکر استثنایی شاو در زمینه نمایشنامه و تلاشهای وی برای زدودن گمان و پندار رمانتیکهای دوره ویکتوریا. جهانبینی، ظرافت طبع و نگاه واقعگرایانه شاو، او را در ردیف نامداران ادبیات انگلستان، به ویژه در گونه نمایشنامهنویسی جای میدهد، وی گرچه جایگاه شایسته و شخصیت برجستهای داشت، اما مواضع روشنفکرانهاش مانع ارتباط تنگاتنگ خوانندگانش با او بود. این مقاله با توضیح اهداف ساده شاو به عنوان یک نمایشنامهنویس، تلاش دارد تا پندارهای نادرست را درباره او بزداید. این مقاله همچنین در بردارنده نگاهی کوتاه بر «اسلحه و انسان» با وامگیری جملاتی از آن اثر است که بازتابدهنده آرای فلسفی شاواند.
مولف در این کتاب براساس جامعهشناسی پارادایمی، جریان روشنفکری ایرانی را از بدو شکلگیری تا شهریور 1320، بحث و بررسی میکند .تلاش اصلی نویسنده معرفی متون اصلی روشنفکری، طرح دیدگاه اصلیترین روشنفکران در هر نسل به صورت "مثالواره"، طرح گفت و گوهای عمده در قالب پارادایم "عقب ماندگی "و بازشناسی اندیشه نوسازی در ایران است .پرسش اصلی کتاب این است که "آیا در طول بیش از یکصد سال که از آشنایی ایرانیان و به طور خاص روشنفکران ایرانی با اندیشه غربی میگذرد، اندیشه و نه رفتار و عمل اجتماعی آنان دچار تغییر بنیادی شده است یا خیر؟ در صورت تغییر بنیادی، نمودها و شواهد آن کدام است؟ ." مباحث کتاب در 9فصل سامان یافته است .در فصل اول و دوم ضمن توجه به وضعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شکلگیری اندیشه نوسازی و جریان روشنفکری، چارچوب نظری نیز مطرح شده است .در فصل سوم تلاش شده مبانی و مشخصات مدرنیته ایرانی تشریح و تبیین گردد .فصل چهارم به بحث درباره یکی از عناصر مدرنیته ایرانی با عنوان "مدرنیته و سنت در ایران "اختصاص یافته است .در فصل پنجم تلاش شده تعبیری که در این کتاب از "پارادایم عقب ماندگی "وجود دارد بازشناخته شود .اندیشه نوسازی در سه نسل روشنفکری متاثر از پارادایم عقب ماندگی در فصلهای بعدی بررسی میگردد .در فصل ششم درباره اندیشه بعضی از روشنفکران نسل اول بحث شده، همچنین ویژگیهای آنها بازگو و منابع روشنفکری ایشان معرفی شدهاند .این نسل مصادف با اولین دوره رویارویی ایرانیان با غرب شکل گرفت (البته بیشتر روشنفکران این نسل سیاح و بازرگان بودند) .ویژگیهای فکری، منابع روشنفکری و انواع گروههای روشنفکری نسل دوم در فصل هفتم به تحلیل درآمده که از آن جملهاند :ملکم خان، میرزا آقا خان کرمانی، آخوندزاده، سید جمالالدین اسدآبادی و کواکبی .فصل هشتم به بحث درباره نسل سوم روشنفکر ایرانی اختصاص دارد .این نسل در کنار دولت جدید پهلوی شعار نوسازی را سر داده و در نوسازی نظامی، اداری و سازمانی جامعه تلاش میکنند .در فصل آخر نحوه و میزان تطور پارادایم عقب ماندگی از نسل اول به نسل دوم و سپس نسل سوم روشنفکری به بحث گذاشته میشود .در این مبحث ;برای شناسایی میزان پیوستگی و تفاوت پارادایمها از یک دیگر، از شبکه روابط بین نسلهای متعدد روشنفکری و سهم "روشنفکران مرزی " و "روشنفکران مستقل "در انتقال مفاهیم فکری از یک پارادایم به پارادایم دیگر، سخن به میان آمده است .فهرست منابع و فهرست اسامی پایان بخش کتاب است .
روشنفکری بیانگر یک جهتگیری و جریان تاریخی ـ فرهنگی تجسم روح مدرنیته و جهاننگری «عصر روشنگری» است. در معنای تخصصی که در این کتاب مراد است، روشنفکری عبارت است از جهاننگری و اندیشهای که تبلوور روح اومانیستی و سکولاریتی مدرنیته در دوران تثبیت آن است. در جلد اول این کتاب این مباحث آمده است: مروری بر روشنفکری در غرب، پیدایی روشنفکری در ایران و نسل اول روشنفکران مشروطه.
نوشتار پیش رو درصدد آن است تا با بررسی دراماتوژی هاوارد بارکر در نمایشنامهاش قلعه، که اولین بار در سال 1985 توسط شركت تئاتر رويال شكسپير (RSC) به نمايش درآمد، پرده از فنون بازنمايي باروك به كار رفته در اين نمايشنامه سياسي بردارد. در اين مقاله نويسندگان سعي دارند تا با تكيه بر خوانش دلوز از معماري باروك و همچنين نظريات فوكو در رابطه با بازنمايي باروك، نمايشنامه قلعه را تجلي ظرافت، پيچيدگي و خوف حاكم بر معماري هزارتوي قلعه معرفي كنند. در اين راستا، قلعه تصويري نمادين از خُردجهاني است كه بازتاب شكلگيري جهان كلان نمايش است. مقاله با بررسي اين موضوع، به اين نتيجه ميرسد كه در نمايش سياسي باركر، خلاف نمايشهاي سياسي باب روز كه بازنمايي واقعيت را ملاك قرار ميدهند، «بازنمايي بازنمايي» تنها نوع ممكن بازنمايي است و نمايش باركر با رد امكان و حتي كارايي بازنمايي واقعيت بيروني، نمايشنامه خود را لايهدار و تودرتو ميكند كه نتيجه آن خلق ساختاري به تكلف و غناي معماري باروك است.
شکسپیر از بسیاری جهات با سایر نمایشنامهنویسان تفاوت دارد که برجستهترین این ویژگیها خلق شخصیتها و موقعیتهای تراژیک و کمیک و نیز بعد تلفیق چیزهایی است که در ظاهر سنخیتی با هم ندارند. از جمله، شکسپیر بیش از هر کمدینویس دیگری اسطوره ازدواج رمانتیک را در قالب کمدی پروراند. آنچه او را تا این اندازه منحصربهفرد میکند ورود وی به درون ذهن و قلب شخصیتهای در حین عیاشی یا دلقکبازی است. شکسپیر هیچگاه کمدی را در قالب مفهرم عرفی پذیرفته شده نمیآفریند. راز هنر وی در چگونگی واکنش خلاق نسبت به زندگی نهفته است. این مقاله تلاشی است برای بحث درباره هنر کمدی شکسپیر و تفاوت آن با اسلافش، بالاخص نویسندگان کمدی کلاسیک!. نمایشنامه برگزیدهشده برای این بحث "هر طور که دوست داری" است که ویژگیهای متنوعی را در صحنههای بیپیرایه، ادبیات شبانی، عشق و ظاهرپردازی داراست.