شیوه دستورـ ترجمه که در اصل برگرفته از دو مقوله «آموزش دستور» و «ترجمه» است، تاکنون بیشتر در بستر فیزیکى مورد بررسى قرار گرفته است. آگاهى از تاریخچه این شیوه آموزشى، خود به معنى شناخت مشخصات و قابلیتهاى متفاوت آن در سرعت بخشى به روند انتقال محتوا است. آشنایى با چگونگى ایجاد، گسترش و تعمیق مهارتهاى کتبى زبان در محیط واقعى آموزش، خود گامى مؤثر در استفاده بجا و هدفمند از شیوه دستورـ ترجمه در بستر الکترونیکى محسوب مىشود. در یادگیرى به طور اعم و یادگیرى زبان به طور اخص، اصل بر اصرار به استفاده از محیط فیزیکى آموزشى و یا شیوه آموزشى خاص نیست، بلکه مساله اساسى، میزان حصول به اهداف دورههاى آموزش زبان مىباشد. در مقاله حاضر، به کارگیرى شیوه آموزش دستور ـ ترجمه در دو بستر فیزیکى و الکترونیکى مورد مقایسه قرار گرفته است.
بخش نخستین کار نویسنده این سطور بررسی سبک سخن سورآبادی از خلال قصه ها و ترجمه ها بود، و ازین حیث زبان قصه ها بیشتر درخور توجه می نمود، چرا که زبان ترجمه عموما به لحاظ تقیّد بسیار گزارشگران کلام خدا در روزگاران گذشته بر این که سخنی به خطا گفته نیاید و کلمه ای به نادرست ترجمه نشود بسا که از شیوه زبان قرآن متاثر می شد و از هنجار زبان پارسی دور می گشت. اما زبان قصه از این تقیّد و تعهّد به دور است و روح زبان گوینده در آن بیشتر نمودار. با این حال، نویسنده ترجمه های قرآن را نیز درین بررسی از نظر دور نداشت و هر نکته ای را که قابل بحث و بررسی می یافت و نتیجه ای به گمان او از آن به دست می آمد یادداشت می نمود. حاصل این همه، خصوصیات زبانی ابوبکر عتیق را در دو بخش جداگانه زبان قصه ها و زبان ترجمه ها زیرعنوان یگانه "شیوه گفتار" مصنف درین کتاب فراهم آورد. بخش بعدی، بررسی مسائل لغوی قصه های کتاب بود. این کتاب ازین نظرگاه بس سودمند و قابل اعتنا است. گنجینه ای است که بسیاری از مفردات و ترکیبات سره و زیبای فارسی را در آن می توان دید. از این رو نگارنده تلاش کرد که تا می تواند همه آن مروارید های نفیس و گرانبها را از ژرفای کتاب برآورد و در مواردی که گاه ذکر مثال هایی از دیگر کتاب های استوار نظم و نثر کهن پارسی دربایست می نمود به ایراد نمونه ای از آن ها بپردازد، تا هم معانی آن کلمات را با آن شواهد روشن تر نماید و هم برای مقایسه کاربرد آن واژگان در کتاب سورآبادی و آثار دیگر استادان زبان فارسی زمینه ای فراهم آورده باشد. آخرین بخش کتاب شامل دو فصل است: فصل اول این بخش راجع به برابرهای قرآنی واژه های فارسی است و بخش دوم آن، معادل های فارسی واژه های قرآن است.
در بخش نخست کتاب، "ادبیات داستانی" در گستره تاریخ، اسطوره، افسانه، رمانس و رمان به اختصار شرح و تبیین میگردد، سپس مقوله ورود رمان و داستان کوتاه به ادبیات فارسی، با ترجمهها سفرنامههای خیالی، مقالات شبه داستان و رمانهای تاریخی بازگو میگردد .بخش بعدی کتاب مربوط به "پیشگامان انواع جدید داستانی" است که با معرفی کوتاه جمالزاده و مشفق کاظمی پی گرفته میشود . نویسنده در مبحث "نسل اول داستان نویسان" از هدایت، علوی و چوبک و از مختصات آثارشان یاد میکند و در بخش "گروه دوم از نسل اول داستان نویسان" و ویژگیهای داستان نویسی حجازی، دشتی، نفیسی و جواد فاضل را به اختصار برمیشمارد .مباحث بعدی کتاب که شامل ارزیابی کوتاه آثار نویسندگان فارسی است به این موضوعات و شخصیتها اختصاص مییابد : "نسل دوم داستان نویسان :دانشور، آل احمد و گلستان"، "ادامه داستان نویسان نسل دوم :بهآذین و پرویزی"، "رمان تاریخیی مستعان، مسرور، مدرس، سردادور، میمندی نژاد، مطیعی، امیر عشیری، آرین نژاد و آشتیانی"، "نسل سوم داستان نویسان :صادقی، ساعدی، افغانی و مدرسی"، "نسل چهارم داستان نویسان :گلشیری، میرصادقی، فصیح، شهدادی، و ایرانی"، "ادبیات اقلیمی یا داستان نویسی روستا"، "ادامه نویسندگان ادبیات روستا :فقیری، بهرنگی و درویشیان"، "نثر علمی ادبی"، "نمایشنامه نویسی"، "نمایشنامه نویسی در دورههای بعد"، و "ترجمه از زبانهای اروپایی" .
مهارتهاي زباني كه در ادبيات آموزش زبان از آنها با عناوين مهارتهاي اصلي، پايه و كلاسيك نام برده ميشود، غالبا در قالب چهار مهارت شنيدن، صحبتكردن، خواندن و نوشتن دستهبندي شدهاند. به تازگي مهارتهاي ديگري ازقبيل درك بصري، شايستگي (بين) فرهنگي، تفكر انتقادي، مهارت ترجمه و دوزبانهبودن با عنوان مهارت پنجم در آموزش زبان مطرح شدهاند. طرح اين مهارتها با توجه به خاستگاه نظري وكاربردي آنها، خود حاكي از عدم جامعيت مهارتهاي كلاسيك در زبان آموزي است. افزودن مهارت پنجم الزاما به معناي جايگزيني مهارتهاي زباني نيست، بلكه توجهدادن به بعدي ضروري و مهم در راستاي تسلط كامل به يك زبان است. در نوشته حاضر ضمن بررسي ترمينولوژي مهارت پنجم از ديدگاههاي مختلف، بعد فرهنگي اين مهارت و همچنين اهميت و ضرورت آن در آموزش زبان مورد مداقه قرار ميگيرد.
توجه بیش از حد شیوه "دستور ـ ترجمه " به متون ادبی و تأکید آن بر انتقال و تعمیق مهارتهای کتبی خواندن و نوشتن، به عنوان مهارتهای اصلی در آموزش زبان، به تدریج موجبات انتقاد نسبت به این شیوه را فراهم آورد. تحولات قرن بیستم و تأثیر آن بر اهداف آموزش زبان، ضرورت شیوه جدیدی که قابلیت انطباق با نیازهای به روز زبان آموزان و تأمین اهداف آموزشی آنان را داشته باشد، الزامی ساخته بود. با استفاده از مطالعات آواشناسی، به عنران یکی از شاخههای زبانشناسی و اولویت مهارتهای شفاهی شنیدن و صحبت کردن در آموزش زبان، شیوه جدیدی تحت عنوان شیوه "یادگیری مستقیم" ابداع شد. از آنجا که این شیره تاکنون بیشتر در بستر آموزش سنتی و در کلاسهای حضوری مورد استفاده قرار گرفته است، در تحقیق حاضر، قابلیتهای شیوه یادگیری مستقیم و چگونگی استفاده از آن، در دو بستر سنتی و الکترونیکی، مورد بررسی قرار میگیرند.