در اين تحقيق به بررسي اصطلاحات در زبان فارسي پرداختهايم. ابتدا بر اساس ديدگاه نانبرگ، ساگ و واسو، اصطلاحات را به دو دسته عبارات تركيبي اصطلاحي (بخشپذير) و عبارات اصطلاحي (بخشناپذير) تقسيم و سپس بر اساس ديدگاه زبانشناسي شناختي و به طور اخص رويكرد كووكسس، آنها را بررسي کردهايم. از منظر شناختي سازوكارهاي استعاره، مجاز و دانش متعارف، به عنوان انگيزه معنايي در توليد و درك اصطلاحات دخيلاند. در اين پژوهش نيز اصطلاحات از منظر اين سازوكارها بررسي شدند و معلوم شد عواملي مانند بخشپذيري معنايي، استعاره، مجاز و دانش متعارف در تعيين معناي اصطلاحات دخيلاند. بر همين اساس، عبارات تركيبي اصطلاحي را به همراه اصطلاحاتي كه حاوي استعاره، مجاز و يا دانش متعارفاند، از نظر معنايي به عنوان اصطلاحات شفاف، و عبارات اصطلاحي را به عنوان اصطلاحات تيره تقسيمبندي کرديم. تعداد اصطلاحات شفاف بسيار بيشتر از اصطلاحات تيره است.
مولف در پیشگفتار کتاب "استعاره و ترجمه" میگوید: "اینجانب حین تالیف و تحقیق و ترجمه مطالبی گرد آوردم که بتواند تا حدی راهگشای این رشته باشد.کتاب با "روششناسی پیشنهادی ارزیابی ترجمه ادبی" شروع میشود که بحثی کلی در ارزیابی ادبی است. در ایران معمولا انتقاد از ترجمه، خالی از حب و بغض نیست، بیشتر نظریست و سلیقهای و عاری از معیارهای ملموس. اگر هم به ندرت چنین باشد، حداکثر از سه سطح واژگان، دستور، و سبک فراتر نمیرود. در این گفتار برآنیم تا با استفاده از روششناسی پیشنهادی کارمن والروگارسس و دیگران بالاخص پیترنیومارک نوعی روششناسی برای ارزیابی ترجمه ادبی پیشنهاد نماییم تا اظهارنظرها در مورد ترجمه منطقی، مستدل، ملموس و قابل اعتماد باشد نه سراسر دشنام یا تعریف و تمجید یا راه میانه و محافظهکارانه یکی به میخ و یکی به نعل زدن......
این کتاب که از هفت مقاله تشکیل شده، تلاشی است برای معرفی دیدگاههای گوناگون درباره تعبیری به نام «استعاره». این دیدگاههای عمدتاً نو، استعاره را از صرفاً سطح ادبی، شعری و هنری خارج میکنند و فراگیری آن را در کل نظام زبان و تفکر نشان میدهند؛ از اینرو بهنوعی این مقالات نگاهی غیرمتعارف به مفهومی دارند که به طور سنتی آن را بخشی از ادبیات و بلاغت انگاشتهاند.
اصطلاح قلب نحوی را اولین بار راس در اشاره به ویژگی زبانهایی به کار برد که دارای آرایش واژگانی آزاد هستند. بر این اساس، قلب نحوی سازهها را به همراه نقشهای دستوری خود جابهجا میکند، بدون اینکه در معنای تحلیلی جمله تغییری ایجاد کند. قلب نحوی میتواند ساخت اطلاعی جمله را تغییر دهد، یعنی میتواند مجموعه تاکید جمله را دگرگون سازد. البته، در این راستا، قلب نحوی با تکیه جمله نیز در ارتباط است و از این حیث به تعامل حوزههای نحو، کلام و آواشناسی مربوط میشود.
ضمایر تکراری در جایگاهی قرار میگیرند که سازهای از آنجا حرکت کرده باشد. در زبان فارسی این ضمایر در بندهای موصولی، فک اضافه و گروه حرفاضافهای با عنصر پیشایندهشده به کار میروند. ضمایر تکراری در فک اضافه و گروه حروف اضافه ای با عنصر پیشایندشده اجباریاند و در مورد بندهای موصولی، با توجه به دیدگاههای کینن (keenan 1977) و هاوکینز (HAWKINS 1999,2004)، حضور ضمایر تکراری تابع شرایطی است. اگر ضمیر هم مرجع با هستهبند موصولی، در جایگاه فاعل باشد، این ضمایر به کار نمیروند. اگر ضمیر هممرجع با هستهبند موصولی، مفعول صریح باشد، حضور ضمایر تکراری اختیاری است و اگر ضمیر هممرجع با هستهبندهای موصولی، مفعول غیر صریح یا وابسته ساخت اضافی باشد، حضور مفعول صریح اجباری است.