در اين مقاله، ويژگيهاي زباني وبنوشتهاي فارسي از جهت استفاده از سبک خاصي از زبان بررسي خواهد شد. در اين بررسي نشان داده ميشود که ادامه روند وبلاگنويسي و گسترش فزاينده آن، به خصوص در بين نسل جوان امروزي و نسلهاي آتي، و استفاده از نوع خاصي از زبان در اين وبلاگها ممکن است تأثيرات قابل توجهي در تغيير زبان فارسي، به خصوص نوشتار رسمي، خط زبان فارسي و از سوي ديگر، جهاني کردن اين زبان بگذارد. براي اين منظور، نمونههايي تصادفي از بين هزاران وبلاگ فارسي جمعآوري شد و پس از طبقهبندي موضوعي آنها، ويژگيهاي زباني سبک اين وبلاگها از ديدگاه زبانشناختي بررسي شد. آنگاه اين نتيجه به دست آمد که نوعي سبک زباني نزديک به فارسي گفتاري غيررسمي در اين وبنوشتها به چشم ميخورد که ويژگيهاي منحصربهفردي دارد، اما برخي ويژگيهاي نوشتار رسمي را نيز حفظ کرده است. در پايان ويژگيهاي زباني اين سبک بررسي و توصيف شده است.
فصل اول کتاب که دهها صفحه را فراگرفته است، وظیفه بحث در "سبک" و "سبک شناسی" را تقبل کرده است. در معرفی این مباحث به نظر رسید که بهتر است بسیاری از کلمات مثل "ادبیات" و "معنی" مجددا مورد رسیدگی تازه قرار گیرد و یکبار دیگر این کلمات از نظر "زبانشناسی" بررسی شود. بعدا سعی شد تا مراکزی که عهده دار مطالعه امکانات جدا کردن "صورت" از "معنی" است معرفی شود؛ تا روشن گردد که دشواریهای این امر چیست و چرا در قرن اخیر مساعی فراوان برای جدائی "صورت" از "معنی" بکار رفته است. در بخش دو باید به خاطر سپرد که "معنی" و مطالعه آن از دشواریهای کنونی دنیای ماست. از زمانی که قدرت فلسفه و استقلال سرزمینهای آن به انقراض گرائیده و به مرزهای آن تجاوزاتی شده، فلسفه از یک واحد مستقل به اجزاء پاره پاره درآمده و هر جزء آن به علمی وابسته و مرتبط شده است. ناچار "معنی" و "دلالت" هم توان حفظ تمامیت نیافته و علوم دیگر سرپرستی و اداره آن را عهده دار شده است. از این جاست که هر چه درون "دلالت" و " معنی" را بیشتر بشکافند، مشکلات آن ظاهرتر و فزون تر می شود تابجائی که اکنون این دشواری به صورت یکی از پیچیده ترین معماهای عصر ما درآمده و علم امروز در مقابل آن درمانده گشته است. در فصل سوم کتاب به صنعت شاعری دیگر او که تکرار یک صامت در آغاز دو یا چند کلمه یک بیت است توجه گردیده است. در این فصل کوشش شده تا ارتباط میان صامتهای تکرار شده در اول کلمات یک بیت با "معانی" مورد نظر شاعر نشان داده شود. در این فصل اشاره شده که امرسون بارها و با نظم خاص صامت آغازی کلمات یک بیت را با مقاصد مختلف مربوط کرده است ولی کمتر کسی متوجه این ارتباط شده است. در فصل چهارم مطالعه کلمات مرکب شعر او مورد توجه است. برای اینکه باز "سبک" امرسون در ساخت و بافت کلمات روشن شود. هزاران کلمه مرکب شعر او بررسی گردیده و نحوه و "سبک" پیوستن کلمات مرکب او مثل شیوه اتصال دو اسم، اسم و صفت ، اسم و قید، صفت و اسم، فعل و اسم نظائر این ترکیب ها طبقه بندی شده است. بعدا "سبک" او در اتصال کلمات با شیوه شاعران دیگر در ترکیب و ساخت کلمات مرکب مقایسه گردیده است. کوشش شده تا توجه خواننده باصالت "سبک" او در اصل کلمات معطوف شود. زیاده بر یکصد و ده مورد دیده شد که آنها را باید اثرات خلاقیت او در سکه زنی کلمات مرکب در واژگان انگلیسی دانست. در فصل پایانی به کاربرد کلمات و خصوصیات دستوری امرسون از باب اسم و صفت و قید و طرز پیوستگی و ارتباط آنها به یکدیگر توجه شده تا از این راه بتوان وجه دیگر از "سبک" او را دسته بندی کرد.
در زبانشناسی شناختی، وجود رابطه یک به یک بین عناصر جهان خارج و صورتهای زبانی زیر سوال میرود. زبانشناسان شناختی معتقدند که یک موقعیت واحد را میتوان به صورتهای مختلف در زبان بیان کرد و طرق مختلف شناسهگذاری (کدگذاری) یک موقعیت واحد، متضمن مفهوم سازیهای متفاوت است. از سوی دیگر، گاه یک صورت زبانی، مفهومسازیهای متفاوتی را شناسهگذاری میکند. واژه پیش در زبان فارسی، در کنار معانی متعدد مکانی خود، دارای دو معنای زمانی هم هست که به ظاهر با هم متضادند. «پیش» گاه دلالت بر قبل و گذشته دارد گاه به آینده ارجاع میدهد. این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که چرا واژه «پیش» در حوزه معنایی زمان، دارای دو معنای کاملاً متضاد است. نگارندگان نشان میدهند که به کمک آموزههای معناشناسی شناختی و به طور خاص، به کمک «استعارههای مفهومی» و «طرحوارههای تصوری» پیشنهادی لیکاف میتوان این واقعیت زبانی را بهدرستی تبیین کرد.
موضوع اصلي در زبانشناسي رايانهاي پردازش زبان طبيعي است و هنگامي كه كارشناسان رايانه از پردازش زبان طبيعي سخن ميگويند اغلب مسايلي را عنوان ميكنند كه نشان ميدهند تمايز روشني ميان خط و زبان قايل نيستند. به سخن ديگر، در بسياري موارد، اين دو حوزه را در هم ميآميزند. بد نيست در آغاز به برخي از كاربردهاي رايانه در حوزه خط اشارهاي نماييم و سپس به نقش آن در حوزه زبان به ويژه ساخت واژه بپردازيم.1. حوزه خط، 1ـ1 غلطيابي املايي. يكي از ابزارهاي سودمندي كه واژهپردازها به تدريج از آن سود جستند، خطاياب يا غلط ياب املايي است. در نسخههاي جديد نرم افزار Word، براي متنهاي انگليسي، ميتوان از كاراييهاي بالاي غلط ياب آن بهره گرفت. از چند سال گذشته، برخي از شركتهاي سازنده نرم افزار واژه پرداز فارسي كوشيدند نمونههايي از چنين غلط يابهايي را براي فارسي به كار گيرند، از جمله پيشكار، زرنگار، گستره نگار و نقش.