نقد حاضر، نقدی صورتگرایانه در کنار نقد دانشگاهی است. در یک تعریف کلی و عام، نقد صورتگرایانه (فرمالیستی)، نقدی است که در بررسی یک اثر، اصالت را به صورت (ساخت: فرم) میدهد و عمده توجهش به لزوم وجود رابطهای انداموار و ارگانیک، میان اجزای مختلف یک اثر است؛ به طوری که تمامی قسمتهای یک نوشته، توانایی پشتیبانی و تقویت یکدیگر را داشته باشند. نقد دانشگاهی نیز که بر اصول استوار است، میکوشد در هر حوزه، پیوندهایی میان نوشته و اصول مرتبط بیابد و بررسی دقیق و موشکافانهای از موضوع به دست دهد؛ بدین ترتیب شاید بتوان نقد صورتگرایانه را زیرعنوان نقد کلنگر و نقد دانشگاهی را زیرعنوان نقد جزءنگر مطرح کرد که هر دو، نوعی نقد فنی به شمار میآیند.
فرم به عنوان يکي از ارکان اساسي شعر، مجموعهاي پيوسته از قالب، زبان، تصوير و موسيقي شعر است که بسيار فراتر از فقط قالب و شکل ظاهري شعر. فرم يک شعر، تنها قالب يک شعر نيست که محتوا در داخل آن جاي گيرد، بلکه مقولهاي است که همراه با روند به وجود آمدن شعر صورت میگيرد. نوآوري و شکستن هنجارهاي عادي و متعارف در فرم شعر، از جمله شگردهايي است که شاعر براي آفرينش شعر خود، از آن بهره میگيرد و صاحب سبکي خاص در شعر میگردد. هر شاعري با نوآوري در شعر خويش، تنها زماني میتواند از شعرهاي تکراري فاصله بگيرد، که زنجيره کلامش از هم نگسلد و انسجام و وحدت کلام را حفظ کند. محمدعلي بهمني از غزلسرايان معاصري است که براي حيات بخشيدن به زنجيره کلام خود با انواع نوآوريها در فرم غزل، به گونههاي متنوع هنرنمايي کرده است. در اين پژوهش، انواع نوآوريهاي بهمني در فرم غزل مورد کندوکاو قرار خواهد گرفت.
بیهیچ شکی، نیما از برجستگان شعر معاصر فارسی است که امروزه نام او بر پیشانی شعر مدرن فارسی میدرخشد. شعر معاصر فارسی در سه حوزه شعر نیمایی، سپید و موج نو همچون جویباری به جریان خود در حوزه ادب معاصر ادامه میدهد امّا راه و رسم نیما طرفداران بیشتری دارد و به نظر میرسد به اوج هنری خود نزدیک میشود. امّا چرا و چگونه این سنت ادبی مدرن راه خود را گشود و علی رغم تمامی ناملایمات به راه خود ادامه داد. در مقاله حاضر به راز جاودانگی و تعمیم روش نیمایی در شعر پرداخته و به محسنات، ابتکارات و خلاقیتهای هنری نیما اشاره شده است. آنچه مسلم است نوآوری نیما صرفاً در کوتاه و بلندکردن مصراعها و حذف تکراری قافیه نبوده و نیست، ابتکار نیما که شیوه او را ماندگار و پرطرفدار کرده همانا در مضامین و محتوای شعری اوست. در شعر نیمایی فرم و مضمون با هم حرکت میکنند و از آغاز تا پایان تصور ذهنی روشنی به خواننده منتقل میکنند. مقاله حاضر به بررسی مضامین نو و ابتکاری شعر نیما اشاراتی کلی دارد.
در این پژوهش، ضمن بیان اهمیت اختصارسازی و ویژگیهای آن در زبان فارسی، با ذکر نمونههایی از خط میخی فارسی باستان و خط پهلوی، قدمت این فرایند واژهسازی را در زبانهای ایرانی نشان دادهایم و با معرفی دو اصل اقتصاد و کمکوشی و رابطۀ آنها با زبان، و نیز بیان دیدگاه زیف (1949) و مارتینه (1962)، این فرایند را توجیهپذیر دانستهایم. اصل اقتصاد نقش بسیار مهم و تعدیلکنندهای در زبان دارد؛ به طوری که هرگونه تغییر غیراقتصادی که در صرف انرژی و تلاش، هزینۀ زیادی را بر نظام تحمیل کند و مانع فهم باشد، به طور خودکار حذف و یا از آن اجتناب میشود. طبیعت اقتصاد، معیاری برای تنظیم تمامی جنبههای رفتار بشری است و اصل کمکوشی آن را کنترل میکند. در یک فرایند پویا مثل تغییر زبانی، کلمهها پیوسته در حال کوتاهشدن، پسوپیش شدن، حذفشدن، قرضگیری و دگرگونی معنایی هستند. این رخداد در تمامی زبانها طبیعی است و زبان فارسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این مقاله، با ذکر نمونههایی از اختصارات حکشده بر سکههای ایران باستان و اختصارات هُزوارشی نشان میدهیم که جدّ زبان امروزی ما از این فرایند واژهسازی به خوبی بهره میگرفته است.
بررسي سرچشمه افكار و و انديشههاي متفكران بزرگ و تعيين ميزان و چگونگي اقتباس ايشان از نوشتههاي پيشينيان، ما را در شناخت هر چه بيشتر بنمايههاي فكري آنان كمك ميكند. مسلم است كه جستجوي تمامي مآخذ و آبشخورهاي فكري نويسنده ممكن نيست اما جستجو در اين باره تا حد امكان ميتواند زيربناي تفكرات او را آشكار ميكند. حوزه اين پژوهش، ميزان و چگونگي تاثيرپذيري غزالي در ركن عبادات از آثارپيشينيان از جمله اللمع في التصوف، قوت القلوب، حقايق التفسير، شرح تعرف، رساله قشيريه، كشف المحجوب است.