یکی از رخدادهای ارزشمند دهه اخیر در ادبیات ایران، کسترش نقد ادبی به حوزههای فراتر از تقد بلاغی و توصیف کلی محتوایی است. صرفنظر از اینکه زمینهها و دلایل این رخداد چیست و فاصله آن با نقد اصیل چقدر است، نفس این رخداد غنیمتی مهم است؛ زیرا این اندیشه که آثار ادبی صرفاً آثاری باستانی نیستند که فقط به کار آموزشهای اخلاقی و پدرسالانه بیاید یا در واقع ناگزیر در شکلی انتزاعی (مانند اشیاء عتیقه) برای به رخ کشیدن هویت ملی به کار برده شوند، بلکه سرشتی پویا دارند و همواره میتوانند از نو به سخن درآیند، با مخاطب و آثار دیگر گفتگو کنند و ظرفیتهای متنوع خود را بروز دهند، دستاوردی ارجمند است. یکی از آثاری که از این رویکرد از توانش کمنظیری برخوردار است و در سالیان اخیر نیز به دلایل گوناگون مورد توجه و بازخوانی قرار گرفته، تاریخ بیهقی اثر ابوالفضل بیهقی است. موضوع این کتاب ثبت رخدادهای مقطعی خاص توسط تاریخنگاری به نام بیهقی (تاریخنگار عصر غزنوی در قرن پنجم) است؛ امام نوع رویکرد متنی بیهقی به تاریخ، بیشتر این اثر را به عرصه ادبیات کشانده است.
این کتاب، پژوهشی است در واژگان، افعال و امثال، اصطلاحات درگاهی و دیوانی و ویژگیهای طبقاتی، لغات و ترکیبات، آیات و احادیث، اعلام تاریخی و جغرافیایی، امثال و حکم، به همراه حوادث جریانهای زمان نویسنده و نقشههای جغرافیایی تاریخی تاریخ بیهقی. بیشترین بخش کتاب به شرح بیش از 1200 علم جغرافیایی، تاریخی و اشخاص تاریخ بیهقی اختصاص داده شده است.
تاریخ بیهقی یا تاریخ مسعودی نام کتابی نوشته ابوالفضل بیهقی است که موضوع اصلی آن تاریخ پادشاهی مسعود غزنوی پسر سلطان محمود غزنوی است. این کتاب علاوه بر تاریخ غزنویان، قسمتهایی درباره تاریخ صفاریان، سامانیان و دوره پیش از پادشاهی محمود غزنوی دارد. نسخه اصلی کتاب حدود ۳۰ جلد بوده است که به دستور سلطان مسعود بخش زیادی از آن از بین رفتهاست. و از این کتاب امروزه مقدار کمی (حدود پنج مجلد) بر جای ماندهاست.
اکثر محققان رشتههای زبانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی زبان و منتقدان فمینیست بر این باورند که بین زبانِ زنان و مردان، تفاوتهای آوایی، واژگانی و نحوی وجود دارد. گروهی این تفاوت را ناشی از تفاوتهای فیزیولوژیکی زنان و مردان و اختلاف پایگاه اجتماعی و عوامل فرهنگی مسلط بر جامعه میدانند و گروهی دیگر، منشأ آن را اعمال نفوذ و دخالت مردان در زبان، تلقی کردهاند که منجر به پیدایش نوعی زبان مردسالار شده است؛ ازاینرو در این پژوهش سعی شده است تا تأثیر جنسیت بر زبان ده شاعر زن معاصر ایرانی مورد بررسی قرار گیرد. ابتدا یک یا دو مجموعه شعر از شاعران موردنظر به صورت تصادفی انتخاب شد، سپس شعرشان در سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتیجه این شد که به علت وجود تفاوت میان زنان و مردان از لحاظ پایگاه اجتماعی و ممیّزههای زیستشناختی، زنان شاعر به شکل قابل توجّهی از واژگان جنسیتزده استفاده میکنند و در اغلب موارد، از این نوع واژگان برای بیان مضامین حسی ـ عاطفی و اعتراض به وضعیت زنان در جامعه بهره میبرند. در سطح آوایی، با توجّه به بافتی خاص، به همراه واژگانی که نشانی از جنسیتگرایی دارد و مضامین رمانتیکی که معمولاً از سوی زنان مورد توجّه قرار میگیرد، صامتها و مصوتهایی خاص در شعرشان زنانه جلوه میکند. سطح نحوی با توجه به نقش بینافردی در چارچوب نظریه نقشگرای هالیدی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید که زنان شاعر اساساً از جملههای پرسشی، تأکیدی و دستورمند استفاده میکنند؛ هرچند نمیتوان بهوضوح، مشخص ساخت که آنان این نوع جملهها را برای منتقلکردن چه مضامین و اندیشههایی به خواننده بهکار گرفتهاند، وقتی رویکرد محتواگرایانه است، جملهها بیشتر دستورمند هستند.
منطق مکالمه محصول انديشه ميخاييل باختين، نظريهپرداز حوزه علوم انساني در قرن بيستم است. اين ديدگاه بر برقراري تعامل دائمی ميان نظرگاههاي متن، مؤلف و مخاطب تأکيد میکند و اينکه شناخت واقعي تنها از لابلاي شراکتها، تفاوتها و نقيضههاي معاني اين سه عنصر حاصل میشود. از نظر او، سخن سرشت مکالمهاي دارد و اين مکالمهگرايي نيز به شکل تام در گونه ادبي رمان بازتاب میيابد، زيرا رمان، عرصه بازتاب زبانها، صداها و سبکهاي گوناگون است. بنابراين رمان ماهيتا چندمفهومی است. از اينرو زمينه اصلي مطالعات باختين است. در اين جستار تلاش شده که تاريخ بيهقي اثر ابوالفضل بيهقي، بنا بر سرشت رمانگونه آن در گستره منطق مکالمه مورد پژوهش قرار گيرد. روش پرداختن به اين پژوهش، اثباتي- تحليلي است و به مؤلفههاي شاخص مکالمهاي همچون دوصدايگي، دگرمفهومي، کرونوتوپ و ذکر مصاديق آن، از جمله پوشيدهگويي، محاکات و ديالکتيک پرداخته میشود.