در عصر جهانيشدن، فناوري اطلاعات و هجوم شتابناک علوم و تجارب که روزگار رقابت تنگاتنگ جوامع بشري است، يگانه راه حضور مستمر و موثر در صحنه جهاني، ارتقا کيفيت نظام آموزشي است؛ به گونهاي که اين امر در دهههاي اخير، به مهمترين دغدغه کارشناسان مسايل تعليم و تربيت در کشورهاي توسعه يافته بدل شده است. به باور کارشناسان، بدون ارايه طرحهاي جديد براي تغيير در وظايف و عملکرد نظام آموزشي و دگرگوني محتوا و روشها، نميتوان نسل حاضر را براي زندگي در جامعه متحول و در حال تغيير امروز و فردا تربيت کرد. اين دستاورد مهم فکري در کشور ما نيز مسووليتهاي تازهاي را بر دوش متوليان امر آموزش ميگذارد و بر ضرورت تجديدنظر در برنامههاي نظام آموزشي تاکيد ميورزد. «زبان و ادبيات فارسي» به عنوان پيشينه مندترين رشته دانشگاهي در دانشگاههاي ايران به طريق اولي، نيازمند چنين بازنگريهايي است. سنجش ميزان انطباقپذيري اصول فعلي آموزشي در اين رشته، با معيارهاي علمي و استاندارد همچون پرورش تفکر انتقادي، يادگيري معنادار، زندگي محوري و بسياري ديگر از موازين دخيل در روشهاي کارآمد آموزشي، از اهداف مقاله حاضر است.
این مجموعه دربرگیرندهی 65 مقالهی دومین همایش پژوهشهای ادبی است. این همایش در سال 1381 به همت مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس و با همکاری انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی و دانشگاه الزهرا برگزار گردید. مقالات عرضه شده در این مجموعه "زبان و ادبیات ایران باستان"، "ادبیات فارسی کلاسیک"، "ادبیات معاصر"، "زیباشناسی و بلاغت"، "نقد ادبی و ادبیات تطبیقی"، "زبان و ادبیات فارسی در خارج از مرزها"، "مطالعات زبانشناسی".
کتاب قرائت فارسی و دستور زبان برای سال دوم دبیرستانها، طبق برنامه جدید وزارت فرهنگ و تصویب شورای عالی کتب درسی و تالیف سعید نفیسی، محمدعلی روحانی، محمد نصرالله، دکتر مهدی محقق است که در سال 1338 منتشر شده است.
در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامي، به واسطه تعدد و تنوع نظامها و مکاتبشناختي، زبانهاي گوناگوني مجال ظهور يافته است. به نظر ميرسد زبان عرفاني تفاوتي فاحش و ماهوي با زبان ساير حوزههاي معرفتي دارد. آگاهي نسبت به اين امر کم و بيش در آثار گذشتگان وجود داشته است، به صورتي که آن را «زبان اهل راز» خواندهاند. اما امروزه توجه به رمز و رازهاي اين زبان بر اساس پيشرفتهاي معرفت بشري در شاخههاي گوناگوني چون فلسفه زبان، زبانشناسي و... امري ضروري و اجتنابناپذير است. محور عمده اين نوشتار وابستگي زبان به شرايط تجربي هر زندگي و نوع نگاه به هستي است که رنگ و بوي ويژه خود را به زبان ميبخشد و زبان عالم و عابد و عارف را از هم جدا ميسازد. تجربه جهان با حواس باطني، گسستن از عقل و قوه نطق و اراده، برخورد عاطفي با هستي و زندگي در زمان حال، شاخصههاي زيست عرفاني است که لاجرم نشانهشناسي زبان عرفاني، رابطه لفظ و معنا در زبان عرفاني و معنيشناسي زبان عرفاني را از لوني ديگر ميسازد.
آميختگي هنر و عرفان در دامن فرهنگ و تمدن ايراني اسلامي از مباحث مهمي است که حتي بدون فهم آن، فرهنگ ايراني اسلامي توصيفناپذير است. فرهنگ و جهانبيني حاکم بر جامعه ايران به هنر نيز مثل بسياري از مقولات ديگر، رنگ قداست بخشيده و از اين جهت آن را ديوار به ديوار و حتي همسان با آميزهها و تعاليم عرفاني قرار داده است. پژوهش حاضر ضمن مطالعه ميزان اين تاثير، نيز به مدد شناخت واژگاني و اتيمولوژي هنر و عرفان در ادبيات فارسي، که مهمترين پهنه تجلي اين مقولات است، در پي بيان اين فرضيه است که هنر در اين فرهنگ بدرستي چيزي از جنس عواطف ديني و عرفاني است و از مباني زيباييشناسي غرب جداست. يکي از مهمترين اشتراکات بنيادين در هنر و عرفان ايراني اسلامي که آن را از مبانيِ هنر غربي جدا ميسازد، همانا شان معرفتشناسانه آن است، لذا در ادامه جهت تبيين اين امر، همسانيهاي اين دو مقوله در نحوه کسب معرفت و استشعار به آن مورد بررسي قرار گرفته است.