در اين مقاله ساختهاي جزيرهاي يعني ساختارهايي که حرکت از درون آنها غيرممکن ميباشد که تاکنون از سوي زبانشناسان مختلف از جمله راس مطرح شدهاند معرفي و بر روي دادههاي زبان فارسي بررسي خواهند شد تا مشخص شود که آيا اين ساختارها در زبان فارسي نيز مانع از حرکت سازههاي درون خود ميشوند يا اينکه در زبان فارسي چنين محدوديتهايي براي حرکت نميتوان متصور شد. در اين مقاله تمام محدوديتهاي حرکت و ساختارهاي جزيرهاي جداگانه مطرح و با دادههاي فارسي بررسي خواهند شد.
دقت در شعر هر شاعري، ما را با انديشهها و روحيات او آشنا ميسازد و بررسي زبان، موسيقي و صورخيال و ديگر عوامل سازنده شعر، راهي است براي نزديكشدن به حالات دروني شاعر. به عبارت ديگر، حالات دروني شاعر بر روساخت كلام وي موثر است و اين تاثير را از بررسي عوامل سازنده شعر، ميتوان دريافت. ما برآنيم كه مفهوم «حركت» را در شعر محمدرضا شفيعي كدكني بررسيم. شفيعي يكي از شاعران معاصر است كه حركت و پويايي در شعر و انديشه او به گونهاي برجسته، نمود يافته است. به خصوص، اين امر در دوره سرودن دو دفتر شعر از زبان برگ و در كوچه باغهاي نشابور، تحت تاثير انديشههاي مبارزه جويانهاش در آن ايام، بسيار محسوس و قابل اعتناست. در اين جستار، از منظر زبان، موسيقي و صورخيال، به مفهوم «حركت» در دو دفتر شعر ياد شده او نگريسته شده است؛ نتيجه بررسيها نشان ميدهد كه تمامي اين عناصر، تحت تاثير مفهوم حركت قرار دارند؛ زبان شعر شفيعي، سرشار از واژگان، افعال و صفات حركتي است و شاعر با استفاده از نمادهاي طبيعت، به اين حركت و تكاپو، وسعت بخشيده؛ از سوي ديگر، موسيقي شعر او نيز بسيار غني است؛ به نوعي كه هر چهارگونه موسيقي (دروني، بيروني، معنوي و كناري) در آن يافت ميشود. در حيطه صورخيال هم، شاعر با كمك گرفتن از صنايع ادبي (تشخيص، تشبيهات گسترده و ...) بر پويايي و تحرك كلامش افزوده است. شعر شفيعي، شعر اميد و حركت و سرشار از رهايي و پويايي است و اين حركت و تكاپو، بازتاب روح ناآرام شاعر است كه در مجموعه شعرهاي از زبان برگ و در كوچه باغهاي نشابور به شكلي اثرگذار ديده ميشود.
حرکت از اساسيترين مولفههاي شعر حماسي است. فردوسي در شاهنامه با استفاده بجا از کلمات، وزن، عناصر حرکتي و تصاوير گوناگون مرتبط با حرکت مهارت خود را در توصيف حالات و عواطف شخصيتهاي شاهنامه در موقعيتها و صحنههاي مختلف رزمي ـ حماسي و بزمي ـ غنايي به نمايش گذاشته است. زمان و مکان در شاهنامه اغلب ذهني و دروني است تا واقعي و کمي و طبعا حرکت نيز تابع اين شرايط است. واژگان و افعالي که در بيان حرکات، بخصوص در صحنههاي نبرد به کار رفته است، اغلب پويا و متحرک هستند. در ساختمان اين نوع کلمات از واجهايي که شدت و صلابت را القا ميکند، استفاده شده است تا جنبش و حرکت را بيشتر به مخاطب منتقل کند. برعکس، واژههايي که در صحنههاي بزمي و عاطفي به کار رفته انتقالدهنده حالات نرم و لطيف روحي است. صور خيال و عناصر داستاني همچون طرح، نقشه، توصيف و ... نيز در ايجاد پويايي يا ايستايي حرکات و اعمال شخصيتها در موقعيتهاي مختلف دخيلاند. هرچند قسمت عمدهاي از تحرک کلام در شاهنامه مديون لحن حماسي آن است که حتي در موقعيتهاي عاطفي نيز تغييري نميپذيرد. گاهي معاني دروني کلمات نيز حرکات بيروني را تفسير و توجيه ميکنند، مانند کلمه «اژدها» که حالت جنبش و پيچ و تاب آن بيانگر حرکت پر پيچ و خم نيزه و شمشير است.
یکی از انواع انسجام واژگانی، باهم آییها هستند که به عنوان صورتهای زبانی از مهمترین مشخصههای هر زبان به شمار میروند و با واژهشناسی و معناشناسی ارتباط ناگسستنی دارند. بررسی باهم آییها در آثار شاعران و نویسندگان پهنه ادب فارسی، امری قابل توجه است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی خمسه نظامی از منظر باهم آییها است. یافتههای این تحقیق نشان میدهدکه باهم آییها درخمسه نظامی بر سه نوع هستند: باهم آییهایی که در آنها میان واژههای هم آیند، روابط مفهومی وجود دارد. انواع این روابط مفهومی عبارتاند از: ترادف معنایی، تضاد و تقابل و شمول معنایی. نوع دیگر، باهم آییهایی هستند که از ترکیب اسم و صفت به وجود میآیند و در آخر، باهم آییهای تلمیحی میباشند که خود بر دو قسم هستند: باهم آییهای ملهَم از قرآن و باهم آییهای اساطیری. بررسی با هم آییها در خمسه نظامی میتواند گامی در راستای شناخت بیش ازپیش زبان این شاعر نامیِ قرون پنجم و ششم هجری به شمار رود. این مطلب میتواند تأییدی بر انسجام، استواری و پختگی زبان نظامی درنظر گرفته شود.
کلمات بر پیشبرد هرچه بهتر گفتگو تأثیر میگذارند. اهمیت نشانههای بازخوردی در زمان فقدان آنها فهمیده میشود. اگر نشانههای بازخوردی نابهجا بهکار رود، در روند گفتگو اختلال ایجاد میکند، پس چشم پوشیدن از آنها در تحلیل گفتگوها باعث نادیده گرفتن بخش مهمی از تعاملات روزانه میشود. در این مقاله این نشانهها از نظر صورت، معنا، درجه تأثیر و خصوصیات زبرزنجیری مؤثر در معنا مورد بررسی قرار میگیرند.