داستان جنگ رستم با اکوان ديو، يکي از حماسههاي بسيار رازناک و خردآشوب شاهنامه است که فردوسي با آگاهي کامل از اين امر، نخستين کسي است که کوشيده تا رمز و راز آن را بگشايد. پژوهندگان اساطير شاهنامه، تمام همت خود را تنها بر شناخت اکوان و تطبيق آن با يکي از شخصيتهاي اساطيري مانند ايزد واي، ارزوشمنه (arezusamana) و اکومنه (akumana) گمارده و به ديگر جنبههاي اين داستان نپرداختهاند. نگارنده بر اين باور است که داستان رستم و اکوان از روي روايات ديني به ويژه اسطوره آفرينش زرواني، ساخته شده و بيشتر بازتاباننده و تکرارکننده عمل خلقت است. کيخسرو و افراسياب در نقش اهورامزدا و اهريمن ظاهر شدهاند و رستم و اکوان نيز به ترتيب نماينده بهمن و اکومنه هستند. اين داستان بيانکننده سه هزاره سوم از زمان کرانمند است که دوران آميزش خوبي و بدي، و جنگ نهايي ميان نيروهاي اهورامزدا با نيروهاي اهريمن است. اکوان نمونه آشوب و نابساماني جهاني است که رستم با کشتن آن، جهان را از آشفتگي و بدي ميرهاند و کار خلقت را تکرار ميکند.
این کتاب نقدی است بر کتاب ضحاک ماردوش نوشته سعیدی سیرجانی، به ضمیمه کتاب اسطوره چیست از علی حصوری
زادن رستم در شاهنامه فصلی مهم است و تعداد شعری که درباره تولد او گفته شده، از تعداد شعری که درباره پادشاهی زو طهماسب در شاهنامه آمده بیشتر است. آنچه بیشتر از همه در این فصل جلب توجه میکند کمک سیمرغ و در واقع دخالت نیروهای فوق انسانی در زادهشدن رستم است. رستم حتی پیش از بهدنیا آمدن نیز کودکی غیر عادی است. در این کتاب اوج و سقوط رستم در شاهنامه از قبل از تولد تا پایان زندگی او بررسی شده است.
در اين مقاله، زمينهها و نمودهاي رمانتيسم در آثار داستاني محمد بهمن بيگي بررسي شده است. با وقوع تحولات اجتماعي و سياسي در ايران و آشنايي ايرانيان با ادب و فرهنگ اروپايي، در اواخر دوره مشروطه و دوران پهلوي، زمينه براي رواج آثار رمانتيک غربي و ترجمههاي آن در ميان ايرانيان فراهم شد. بهمن بيگي از يک سو تحت تاثير فضاي سياسي و اجتماعي حاکم بر جامعه، از ديگر سو بر اثر ويژگيهاي شخصيتي، تجانس روحي، نوع زندگي در ميان ايل، گرفتاريهاي دوران تبعيد و دوري از خانواده، در نوشتههاي خود به مکتب رمانتيسم گرايش يافت؛ اما از جنبههاي افراطي رمانتيسم پرهيخت و با تلطيف ويژگيهاي آن، آثاري دلانگيز و دلنشين، که در مرز ميان حقيقت و خيال هستند، به وجود آورد. جنبههاي تخيلي و حقيقتنمايي آثار او، چنان در هم آميختهاند که تمييز آنها بسي دشوار است.
نامهنگاري منظوم و منثور در زبان فارسي قدمت ديرينه دارد، اما نامههاي اداري معمولا به نثر نوشته ميشدند. يکي از گونههاي مکاتبات اداري، استشهادنويسي بود که اکنون نيز مرسوم است. در استشهاد، گروهي از بزرگان و مسوولان و معتمدان و معاريف شهر و کشور، در تاييد يا تکذيب امري گواهي مينوشتند. در کتابهاي تاريخ و جنگها و آثار نويسندگان زبان فارسي، نمونههاي فراواني از مکاتبات رسمي و غير رسمي و اداري و دوستانه آورده شده است، اما نگارنده تاکنون در ميان آثار کهن، استشهادي که گواهيهاي گواهان نيز در پاي نامه باشد، نديده است، جز اين استشهاد که علاوه بر داشتن گواهيهاي شهود، منظوم نيز هست و در قالب مثنوي سروده شده است و 124 بيت دارد. مجموع ابيات اين نامه با احتساب گواهيها به 248 بيت ميرسد. ارکان اصلي آن به عنوان يک نامه اداري و رسمي که به وزير وقت نوشته شده است، عبارتند از عنوان، مقدمه، اصل پيام، اختتام و امضاء.