خنساء از بزرگترين زنان شاعر ادب عربي است و در زمينه رثا چنان مشهور است که کم تر شاعر تازي به پاي او ميرسد. مرثيههاي او در سوگ دو برادرش صخر و معاويه حاکي از احساسات زنانه و عاطفه سرشار او است. خنسا با انتخاب مجموعهاي از گوش نوازترين قوافي و مناسبترين اوزان و به کارگيري صنايع لفظي و معنوياي مثل جناس، طباق، سجع، ترصيع، تسميط و ساير افزايندههاي موسيقايي و ايجاد پيوند بين مضمون و موسيقي مرثيههاي خود توانسته احساسات زنانه و حزن و اندوه دروني خود را به بهترين وجه به خواننده القا کند. پژوهش حاضر بر آن است که با روش کتابخانهاي و استفاده از شيوه تحليل ساختار و محتوا، موسيقي اشعار خنسا و پيوند آن با مضمون رثا را که وجه غالب اشعار اوست، مورد بررسي و واکاوي قرار دهد.
بانو اطرایی از معدود هنرمندانی است که دارای مدرک درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. ایشان در زمینه ی معرفی و شناساندن ارزشهای موسیقی اصیل ایران خصوصا ردیف ها و دستگاه های موسیقی ملی و سنتور نوازی معاصر و همچنین آثار و اندیشه های بزرگانی چون پایور و صبا سال ها تلاش نموده و تالیفات و مجموعه آثار ارزشمندی را به جامعه موسیقی کشور تقدیم داشته است.
کتاب ماهور مجموعهای از مقالات موسیقی بود که نخستین جلدش در تابستان 1370، دومین جلدش در بهار 1371 و سومین جلد آن در زمستان 1372 منتشر شد. حسین دهلوی، علی تجویدی، مصطفی پورتراب، فرهاد فخرالدینی، ساسان سپنتا و حسین علیزاده از نویسندگان مقالات کتاب ماهور بودند.
معماي پيچيده هستي، زندگي و مرگ، وجود و عدم همواره فکر آدمي را به خود مشغول داشته و متفکران و انديشمندان را به حيرت و سرگرداني دچار نموده است. عمر خيام فيلسوف و شاعر سده پنجم هجري از جمله انديشمنداني است که معماي مرگ و زندگي او را به تفکر در جهان هستي واداشته و همين راز سر به مهر گاه او را به بدبيني و شک و ترديد کشانده و براي بهرهمندي بيشتر از زندگي زودگذر به خوشباشي و دم غنيمتشمري دعوت ميکند. طرفه بن عبد شاعر بنام دوره جاهلي در ادب عربي نيز زندگي زودگذر دنيا و دعوت به اغتنام فرصتها و کامجويي از هر آن چه در دنيا هست، موضوع اصلي اشعارش است. اشعاري که به رباعيات خيام شبيه است؛ با اين تفاوت که طرفه از معناي حقيقي زندگي باز مانده و مرگ را پايان حيات آدمي ميداند و با اين رويکرد، انسانها را به بهرهمندي از تمتعات دنيوي فرا ميخواند. پژوهش حاضر بر آن است که خوشباشي و دم غنيمتشمري خيام را در چشماندازي تطبيقي با خوشباشي طرفه مورد بررسي و تحليل قرار دهد.
یکی از حوزههای نسبتاً گسترده پژوهش در ادبیات تطبیقی معاصر، حوزه مضامین و موضوعات است. موضوع، یک ماده تاریخی و فرهنگی و از عناصر تشکیلدهنده متن است، از اینرو قابلیت تحلیل و بررسی را دارد. برخی از موضوعات و مضامین، فراملّی و جهانشمولند؛ مانند زندگی و مرگ، خیر و شر، دادگری و ستمگری، عشق و نفرت، جوانمردی و سخاوت و... . مطالعه تطبیقی در حوزه مزبور میتواند به تبیین فصلی هرچند کوتاه، از تاریخ افکار و عقاید و فرهنگ دو یا چند ملت در طول تاریخ بینجامد و خاستگاه برخی از آنها را نیز مشخص کند. از جمله موضوعات فراملّی و مورد اختلاف در فرهنگ اسلامی و سایر ادیان الهی، موضوع زهد است که مکاتب فکری و عقیدتی مختلف، تعاریف متفاوت و گاه متناقضی از آن ارائه دادهاند. مفهوم زهد وارد حوزه ادبیات نیز شده و بر همین اساس، برخی از شعرا زهدسرا نامیده شدهاند که از جمله آنان سنایی غزنوی و ابواسحاق البیری دو شاعر نامی در ادب فارسی و عربی هستند. در پژوهش حاضر برآنیم که در چشماندازی تطبیقی، انگیزههای این دو شاعر در رویآوردن به شعر زهد و نحوه نگرش آنها به دنیا و دلبستگیهای آن را مورد بررسی قرار دهیم تا به تعریف و کارکرد زهد در حوزه ادبیات دست یابیم و نشان دهیم که با وجود مانندگیهای بسیار در رویکرد این دو شاعر به مفهوم زهد، تفاوتهای قابل ملاحظهای هم بین آن دو وجود دارد.