اشعار سهراب سپهري از رازناکترين و پيچيدهترين آثار ادبيات نوين فارسي است. اين پژوهش نشان ميدهد که سپهري در چند دفتر آخر عميقا تحت تاثير ديدگاههاي پديدارشناختي قرار داشته شخصيت فکري، محتوا، زبان و سبک شعر او نيز دچار دگرگوني فراگير شده بود. بسياري از توصيههاي نظري او همخوان با آموزهها و آراي پديدارشناسان بويژه ادموند هوسرل (1938-1859) است. حضور قاطع «من» متفکر شاعر در تعريف پديدهها و ارائه گزارهها، ابراز ترديد در آموزههاي عرفي، سنتي و علمي، به تعليق درآوردن پيش فرضها و رجوع به عين اشيا، تاکيد بر فهم و ادراک پديدهها، باز تعريف پديدههاي مادي و انتزاعي، عادتگريزي، داشتن نگاه چند بعدي و توصيه به کشف و بعد پنهان پديدهها، تعليق دلالت واژگان، ارائه صورتگرايي متفاوت و تحولات بنيادگرايانه در محور همنشيني و جانشيني زبان و نيز ماهيت متفاوت «تنهايي» در پنج دفتر اخير شعر سهراب سپهري از نشانههاي رويکرد پديدارشناختي اوست. پژوهش نشان ميدهد وجود پربسامد و گاه هنجارشکنانه کلماتي مانند سفر، عبور، معني، يعني، آگاهي، تجربه، فهم، ادراک، بعد، جهت، سمت، ضلع، پشت و مواردي از اين دست در اشعار اخير سپهري در شبکه نشانهشناختي پديدارشناسي قرار ميگيرد.
در این اثر، نگرش و دیدگاههای سهراب سپهری و فروغ فرخزاد که در آثارشان انعکاس یافته، بررسی شده است .برای این منظور، نگارنده شعر ((مسافر)) سهراب سپهری را برگزیده، ابتدا ساختار درونی و بیرونی آن را تشریح و سپس بنیانهای فکری و معرفتهای عرفانی، روان شناختی و تاریخی آن را بیان میکند .در بخش دوم نیز برای بررسی و تبیین نگاه فروغ فرخزاد به مجموعه هستی، منظومه ((ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)) انتخاب و بعد از بازخوانی، ساختار آن شروع و بیان شده است.
نیما، شاملو، اخوان، فروغ و سهراب شاعرانی نیستند که بتوان گفت درباره آنها گفتنیها گفته و نوشته شده است. آنها جهانی دیگرگونه از شعر خلق کردند و همین ویژگی بود که شعر ایران را وارد مرحلهای تازه کرد. نویسنده در این کتاب برای بررسی شعر سهراب، به سراغ هشت کتاب او رفته و دوره شاعری او را به سه بخش تقسیم کرده است. در ادامه با توجه به هشت کتاب سهراب، شعر او را بررسی کرده است.
حکایت شیر و گاو در کلیله و دمنه زیباییهای ادبی فراوانی دارد که با نقدها و خوانشهای نو، میتوان عوامل هنری و تأثیر آن را در جامعه مخاطبان روشن کرد. تحلیل اساطیری یکی از این شیوههاست که نشاندهنده برجستگیهای ویژه این حکایت است. در این پژوهش با استفاده از نظریه «یونگ» درباره کهنالگوها و نمادها و تلفیق آن با نظریه «نورتروپ فرای» در مورد میتوسهای شکلدهنده اثر ادبی، حکایت شیر و گاو تحلیل شد. به این منظور پس از ذکر چارچوب نظری و روش، نمادها و کهنالگوهای بخشهای مختلف این حکایت با تحلیلی اسطورهای شکافته و بررسی شد و سپس ارتباط آنها با میتوسِ شکلدهنده آن بخش از حکایت بیان شد. در پایان روشن شد که این حکایات دارای سه بخش ساختاری شامل زمینه، گرهافکنی و گرهگشایی است که منطبق با میتوسهای تابستان، زمستان و بهار است که به ترتیب نشاندهنده انواع ادبی رُمانس، آیرونی و کمدی است.
روایتهای شاهنامه به ویژه در قسمت پهلوانی دارای ساختاری مشابه است که از اصلی اسطورهای در شیوه روایت پیروی میکند. شخصیتها، کنشها و ترتیب وقایع در این روایات به طور فراوانی همساز و همگام با بخشهای روایت آنها است. در این مقاله کوشش شد خوانشی نو با تکیه بر کهن الگوها و نمادهای نظریّه یونگ و تلفیق آن با نظرِ نورتروپ فرای درباره میتوسهای شکلدهنده اثر ادبی، در بافت روایت منظومِ "حمله کیکاوس به مازندران" در شاهنامه فردوسی ارائه شود. به همین سبب نمادهای اسطورهای این حکایت بررسی و مفاهیم آن به استناد بیان شد، سپس نقش این نمادها در پیرفتِ بخشهای مختلف حکایت در ارتباط با میتوسهای فرای بیان شد. در پایان روشن شد روایت مذکور داری سه بخش ساختاری است که بیانگرِ میتوسهای تابستان، زمستان و بهار در نظریه نورتروپ فرای است و نمادها و کهن الگوهای هر بخش در خدمت ساختار میتوس همان بخش هستند. چنین رویکردی در دیگر روایتهای شاهنامه هم چون حمله کیکاوس به هاماوران هم به روشنی قابل مشاهده است.