تحقیقاتی که درباره تعیین مرجع ضمایر انجام شدهاند، دو نوع وضعیت ارجاعی وابسته به گفتمان و ناوابسته به گفتمان را معرفی میکنند؛ برای بیان اینکه اطلاعات مربوط به مرجع، از پیش در گفتمان وجود داشتهاند یا نه. در این مقاله میکوشیم با ارائه شواهد و نمونههایی از زبان فارسی و با استفاده از مدل نحوی ـ گفتمانی مشخص کنیم که ضمایر انعکاسی و ضمایر متصل شخصی زبان فارسی در مقاطعی بسته به نوع گزاره، وابسته به گفتمان هستند. در ابتدا وابسته به گفتمان و ناوابسته به گفتمان را معرفی میکنیم، سپس با مقایسه مدل نحوی ـ گفتمانی با نظریه مرجعگزینی چامسکی، نمونههایی ارائه میکنیم که این نظریه برای توجیه آنها چندان کارآمد به نظر نمیرسد و با معرفی اصول مدل نحوی ـ گفتمانی به توجیه و بررسی آن نمونهها میپردازیم.
یکی از انواع انسجام واژگانی، باهم آییها هستند که به عنوان صورتهای زبانی از مهمترین مشخصههای هر زبان به شمار میروند و با واژهشناسی و معناشناسی ارتباط ناگسستنی دارند. بررسی باهم آییها در آثار شاعران و نویسندگان پهنه ادب فارسی، امری قابل توجه است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی خمسه نظامی از منظر باهم آییها است. یافتههای این تحقیق نشان میدهدکه باهم آییها درخمسه نظامی بر سه نوع هستند: باهم آییهایی که در آنها میان واژههای هم آیند، روابط مفهومی وجود دارد. انواع این روابط مفهومی عبارتاند از: ترادف معنایی، تضاد و تقابل و شمول معنایی. نوع دیگر، باهم آییهایی هستند که از ترکیب اسم و صفت به وجود میآیند و در آخر، باهم آییهای تلمیحی میباشند که خود بر دو قسم هستند: باهم آییهای ملهَم از قرآن و باهم آییهای اساطیری. بررسی با هم آییها در خمسه نظامی میتواند گامی در راستای شناخت بیش ازپیش زبان این شاعر نامیِ قرون پنجم و ششم هجری به شمار رود. این مطلب میتواند تأییدی بر انسجام، استواری و پختگی زبان نظامی درنظر گرفته شود.
کلمات بر پیشبرد هرچه بهتر گفتگو تأثیر میگذارند. اهمیت نشانههای بازخوردی در زمان فقدان آنها فهمیده میشود. اگر نشانههای بازخوردی نابهجا بهکار رود، در روند گفتگو اختلال ایجاد میکند، پس چشم پوشیدن از آنها در تحلیل گفتگوها باعث نادیده گرفتن بخش مهمی از تعاملات روزانه میشود. در این مقاله این نشانهها از نظر صورت، معنا، درجه تأثیر و خصوصیات زبرزنجیری مؤثر در معنا مورد بررسی قرار میگیرند.