صائب تبریزی از ستارگان پرفروغ آسمان ادب فارسی است که با نازک خیالی، پیوندهای شاعرانهای بین حوادث و امور ایجاد میکند تا با تشبیه معقول به محسوس، از بدیهیات و امور واضح، پنجرهای به دنیای مفاهیم دیریاب بگشاید. حالات کودکان در این مشابه سازیها، نقش قابل توجهی دارد به گونهای که صفات و حالات آنها چون بازی، خاکبازی، ورقزدن کتاب، سنگ انداختن به درخت میوه، دویدن، گریه، میل به آغوش مادر، غفلت، قناعت، دندان در آوردن و ... از نمونههایی است که به ترتیب برای تصویرسازی از مشغلههای زندگی، غفلت و نادانی، آزار و اذیت خردمندان، شکایت، عشق و محبت، عبادت ظاهری و بیمغز و .... به کار برده است. بیشک این تصاویر بدیع و شگفت که گاه تشخیص رشتههای پیوند طلایی آنها دشوار مینماید، نیازمند شرح و تحلیل است. در این مقاله بیش از بیست تمثیل از صائب را مورد تأمل و تحلیل قرار دادهایم، تا نشان دهیم که این شاعر چگونه از حالات و ویژگیهای کودکان برای تبیین حقایق زشت و زیبا که عمدتاً نقش تربیتی و اخلاقی دارند، استفاده کرده است.
مولف کتاب در مورد موضوع کتاب می گوید: "... شرح غزلها بیشتر بر روش شرح تطبیقی استوار است که در ایران تقریبا بدیع و کم سابقه است. یعنی سعی نگارنده بر این است که بتوانم شرحی تطبیقی با عنایت به هر سه زبان اصلی عالم اسلام عربی و ترکی و فارسی بنگارم ...
شعر بیدل، به عنوان یکی از میراثهای فرهنگی و ادبی بسیار گنجینهای از ادب و فرهنگ فارسی است که چنانکه تاریخ طولانی و بیش از هزار سالهای دارد، در طول زمان توسط شاعران و نویسندگان هر دوره با تلاشهای خود، به شکلها و سبکهای مختلفی شکل گرفته است و به پیشرفتهای فنی، عمیقتر شدن محتوا و تنوع ادبی دست یافته است. شعر بیدل به اندازه زیادی در عرصههای زبان، شعر، ادب، اندیشه و عرفان گرانبار و پر محتوا شده است. یکی از مهمترین ویژگیهای شعر بیدل، توجه به ارث و سنت شعری است که همواره شاعران گذشته مثل گوهرهای گرانبها برای نوآوران آینده مد نظر بودهاند. در این نوع شعر، اصول سنتی مورد توجه قرار گرفته و خلاقیت و آفرینش همواره در مرزهای سنت اتفاق میافتد و افزودن و آراستن به سنتها به جای شکستن آنها مورد تاکید است. یکی دیگر از ویژگیهای شعر بیدل، بار ادبی و معنایی کلمات و تداعی معانی موتیوها به حد کمال است. این نوع شعر نهتنها از مفاهیم و معانی قدیمی استفاده میکند، بلکه موارد جدیدی نیز به آن افزوده میشود و زبان آن نیز به شیوهای اجمالی و ایجازی است. برای درک صحیح شعر بیدل، خواننده باید به اندازه کافی با سنت شعر فارسی آشنا و از اصول اساسی عرفانی اسلامی آگاه باشد. در این حالت، فهم درستی از شعر او به دست میآید.
جامی شاعر، نویسنده، عارف و دانشمند نامدار سده نهم هجری دارای آثار متعدّد در نظم و نثر فارسی است. یکی از کتابهای ارزشمند او به نثر، بهارستان است که نویسنده، آن را به شیوه گلستان سعدی نگاشته است. هرچند جامی مدّعی شده که حکایات بهارستان یا دستِ کم حکایات منظوم آن را از کسی نگرفته است و همگی آنها ساخته و پرداخته قریحه اوست، امّا تتبّع در آثار پیشینیان، به ویژه منابع عربی، سرچشمههای حکایات بهارستان را آشکار میسازد. پرسمان بنیادی این نوشتار آن است که آیا جامی در داستانسرایی خویش، به منابع پیشین نظر داشته است یا خیر. بر این مبنا یک روضه از روضههای هشتگانه بهارستان انتخاب و مآخذ حکایتهای آن در متون عربی پیش از جامی کاویده شد. در نتیجه ریشه 21 داستان از 43 حکایت این روضه، یعنی تقریباَ نیمی از آن، در منابع پیشین شناسایی شد. به دیگر سخن میتوان ادّعا کرد که جامی همچنان که سنّت ادبی روزگار وی بوده است، در پردازش حکایتهای بهارستان به حکایتهای مندرج در آثار پیشینیان عنایت ویژه داشته و آبشخور بسیاری از حکایات وی، منابع عربی پیش از عهد وی بوده است.
هدف این مقاله نشاندادن تأثیر حکمتهای خسروانی و اندیشههای ایرانشهری در ادب عربی است. با آنکه این سخن جدید نمینماید، موضوع از زاویه جدیدی مطالعه شده که تا به حال به آن پرداخته نشده است. این مقاله مدعی است علاوه بر حضور گسترده حکمتهای ایرانی در ادب عربی، بخش اعظم بیش از هزار مثل مولدی (غیرعربی) که در منابع عربی وجود دارد، ایرانی است. لذا پس از ترسیم زمینههای تاریخی برای انتقال این اندرزها به ادب عربی، با معرفی دهها نمونه از این امثال که در ایرانیبودن آنها تردید وجود ندارد، راه را برای پژوهشهای بعدی هموار کردهایم. به علاوه برای آنکه تأثیر ادب و فرهنگ ایرانی را در ادب عربی نشان داده باشیم، مضامین مشابه آنها را در ادب فارسی عربی نقل کرده، به امثال و حکم دهخدا ارجاع دادهایم. در م واردی نیز به نقد شرح و تحلیل برخی متون ادب فارسی پرداختهایم تا نشان دهیم تأثیر اندیشههای ایرانی در ادب عربی بیش از آن است که امروز بر اذهان محققان حاکم است و حق فرهنگ و ادب ایران نه تنها از سوی محققان عرب که از سوی اندیشمندان ایرانی هم، جنانکه باید شناخته نشده است.