تخيل آدمي براي جبران ضعف و کمبود خويش بسياري از حقايق و ارزشها را در قالب اسطوره بيان کرده و جنبههاي نمادين اساطير باعث شده که اسطورهها کماکان حالت افسانه به خود بگيرند. هدف اصلي در اين مقاله، مقايسه برخي ويژگيهاي اسطورهاي سرزمينهاي ايران، هند، چين، ژاپن، يونان، روم، بين النهرين و بيان جنبههاي تفاوت و تشابه آنهاست. در اين گفتار چند ويژگي مهم اساطيري از جمله افسانه آفرينش، مبحث خدايان، اعداد، پهلوانان، حيوانات، گياهان، عناصر طبيعت و داستانهاي ديني و مذهبي به عنوان فهرست اصلي کار درنظر گرفته شده و باورها و رسوم کشورهاي فوق به طور جداگانه بررسي گرديده است. در پايان، اين نتيجه به دست آمده که سرزمينها و ملتها در سدههاي نخستين و پيشين و در اسطورهها و افسانههاي خود بسيار به يکديگر نزديک بوده و تفاوتها فقط در موارد بسيار جزيي آن هم در حوزههاي فرهنگي، مذهبي به چشم ميخورد.
انقلاب مشروطیت و مجاهدت مجاهدان بزرگ به همراه ملت شجاع ایران پشت استعمار را خماند....اما دیری نپائید که انقلاب را به انحراف کشاندند، بزرگ مردان انقلاب را توسط شاه دست نشانده قاجار یا به دار آویختند یا به طریقی از میدان به در کردند. با این وجود ابرقدرتان آن زمان روس و انگلیس از قیام مردم و آتشی که زیر خاکستر بود و هر لحظه انتظار می رفت شعله ور شود بیم و هراس داشتند. وجود حکومتهای محلی و قیام گاه و بیگاه مردم در اطراف ایران چون لرستان کردستان گیلان راه چپاول را بر استعمارگران بسته بود. استعمارگران در طول تاریخ هماره سعی بر این داشته اند که بر این منطقه سیطره پیدا کرده دامنه نفوذ خود را بر دیگر نقاط ایران بگسترانند اما هربار با مقاومت دلاوران لرستان روبرو شده مجبور به عقب نشینی شده اند.در عصر ننگین سر سلسله پهلوی (رضاخان) بار دیگر این منطقه مورد تاخت و تاز قرار گرفت. سیصد هزار خانوار اعم از شهری و روستایی با دلاوری و رشادت کم نظیر در مقابل قوای مهاجم و دست نشانده بریتانیا ایستادند و دوازده سال مقاومت کردند. آنها با رشادت و بی باکی خود حماسه ها آفریدند.
کتاب اساطیر یونان اثری است از ف. ژیران به ترجمه دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور و چاپ انتشارات مکتوب. کتاب حاضر به معرفی اسطوره های یونانی که موجوداتی فرازمینی با ویژگی های شگفت آور بودند می پردازد و تحلیلی از تاثیراتی که این اسطوره ها بر فرهنگ بشری و ادب و هنر یونان و جهان برجای گذاشته اند ارائه می دهد. “اساطیر یونان” مطالبی درباره چگونگی پیدایش ایزدان و اطلاعاتی پیرامون ایزدان زمین، ایزدان قهرمان و اسطوره هایی چون آتنا، هرا، آپولن، هرمس، آرس، آفرودیت، پوزئیدون، ایزدبانوی جهان زیرین و… در اختیار می گذارد و داستان ها و افسانه هایی را که پیرامون آن ها وجود دارد ارائه می دهد.
بیگمان، هر نویسندهای با شگرد روایی و دستور زبان خاص خود داستانی با شکل جدید پدید میآورد. در این راه گاه از الگوهای روایی کلاسیک، مدرن و پسامدرن استفاده میکند و گاه نیز با هنجارشکنی، شیوه نوینی را در دنیای داستان ایجاد میکند. عباس معروفی با شگرد روایی خاص خود و پیروی از الگوی روایی مدرنی، رمان پیکر فرهاد را نوشته و برخی از مؤلفههای پستمدرنیسم را در داستانش مورد توجه قرار داده است؛ به گونهای که این مؤلفهها داستان او را به دنیای رمانهای پستمدرن نزدیک میکند. پیکر فرهاد رمانی است که از هر گوشه آن صدای متنی به گوش میرسد و در بطن هر ماجرایی شخصیتی تاریخی به چشم میخورد. نویسنده با چنین تمهیدی بسیاری از سخنان خود را در میان سطور داستان میگنجاند و آشکارا احساس خود را به شخصیتهای تاریخی داستانش نشان میدهد. او در بحث بینامتنیت، آنجا که آگاهانهاین مولفه را به کار میگیرد، بیشتر به آثار شاعران و نویسندگان دلخواهش نظر دارد. فروغ فرخزاد، احمد شاملو و صادق هدایت و بیش از همه آثار نظامی مورد توجه معروفی هستند. علاوه بر این دو مؤلفه، او اصل عدم قطعیت را ـ که مهمترین ویژگی پسامدرن است ـ در داستان مبنا قرار میدهد. در واقع، اساس پیکر فرهاد بر رؤیا، ابهام و تردید است. هیچ چیز در این داستان قطعی نیست. همه حوادث در فضایی خوابزده و رویاگونه میگذرد و روای داستان روایتگر حوادثی است که هنوز رخ نداده است.
با پایان یافتن عصر عدالت شاعرانه در آثار ادبی، شاهد مرگ شخصیتهای ساده نیکسرشت یا بدذات در این آثار هستیم. به دنبال چنین تحولی، شخصیتهایی دووجهی با پیچیدگیهای ذهنی و روانی پا به عرصه رمانهای مدرن میگذارند؛ شخصیتهایی که جنبه علنی و خصوصی آنها متفاوت از و گاه درتضاد با یکدیگر است، تضادهایی که ممکن است منشئی بسیاری از وقایع متناقض رمان شود و نه تنها فهم رمان را دشوار سازد بلکه خواننده را در شناخت هویت حقیقی شخصیت، ناکام گذارد. رماننویسان از این ویژگی دووجهیبودن شخصیت به دلیل مطابقت با رمانهای مدرن بسیار استفاده کردهاند. نویسنده پیکرِ فرهاد نیز این شیوه شخصیتپردازی را در رمان خود برای نشاندادن جلوههای مثبت و منفی وجودی شخصیتها به کار میگیرد. او گاهی با شخصیت اظهار همدردی میکند و مواقعی نسبت به او احساس انزجار و نفرت میکند. علت این دیدگاه و واکنش متغیر این است که شخصیت در قالبهای متفاوت و گاه با منشهایی متضاد در رویدادهای رمان ظهور میکند؛ و این همان است که پردازش شخصیت دووجهی نامیده میشود. در جُستار حاضر، این شیوه شخصیتپردازی در پیکر فرهاد بررسی و در نهایت نتیجه گرفته شده است که در رمان پیکرِ فرهاد، شخصیتها مرز مشخصی ندارند و در حقیقت همه شخصیتها جلوههای متعدّد وجود یک نفر هستند. این شگرد در رمان پیکرِ فرهاد، برای نشاندادن دو جنبه لکاتهای و اثیری زن به کار گرفته شده است.