در مقاله حاضر پديده شب در انديشه مولوي، مبتني بر غزليات شمس و مثنوي معنوي، در چهار بحث کلي بررسي و تحليل شده است. در قسمت اول با عنوان «شب و متعلقات آن» با طرح مشخصههايي همچون «نسبت شب به روز»، «سحرگاه»، «خواب»، «نگراني از طارق الليل» و «دعوت به شب زندهداري» گفتهايم که مولانا از تجلي معشوق ازلي در شب و سحرگاه، شاد و از طارق الليل که از ديدن آن تجلي فرد را محروم ميکند، نگران است و به خواب اصحاب کهفي معتقد است. در بخش دوم با عنوان «ويژگيهاي شب» و با ذکر مولفههايي چون «برتري شب بر روز»، «خلوص شب»، «شب، خلوت توحيد»، «شب، تجليگاه حق» و ... بيان کردهايم که شب به دور از شائبه ريا و با تاملدادن در نقص بشري، مولوي را به توحيد راستين ميرساند. در بخش سوم با مشخصه «معاني شب» به ذکر معاني عرفاني و تاويلي مولوي از شب پرداختهايم؛ مانند استغراق روحاني، برقع غيبي، ستاري مرد کامل. در قسمت آخر نيز شبهاي قدر و معراج را با عنوان «شبهاي خاص» که در آن روح عارف راستين به وصال حقيقي معشوق ميرسد، ياد کردهايم.
در این مجموعه، دو رساله کوتاه از حکیم "عمر خیام"، متن عربی و ترجمه فارسی به طبع رسیده است .در رساله اول، سه مسئله مطرح و پاسخ داده شده است .این مسائل درباره نفوس ناطقه، حوادث امکانی باطل، و اثبات وجود زمان به حرکت و حد حرکت، و سپس قائم نبودن حرکت به ذات خود، است .رساله دوم نیز "پرتوی عقلانی بر موضوع علم کلی "نام دارد .
کتاب حاضر نظریات تمام مکاتب مختلف جهان و فلاسفه ای را که در زمینه ارائه مدل انسان کامل سخن گفته اند، بررسی نموده و بالاخره در درس پنجم انسان کامل از دیدگاه: فارابی - عرفا - مولوی (متفکران اسلامی) ارائه شده است.
سالکان طريقت، براي رسيدن به مقصود نهايي که همان برطرفشدن تعينات بشري است، بايد مراحل مختلف سير و سلوک را با موفقيت طي نمايند. براي طي اين مراحل پرخطر، مقدمات و شروطي لازم است كه عين القضاه به آنها اشاره كرده است و مهمترين آنها عبارت است از: شک، درد طلب، سرمايه عشق، وجود پير و.... وي که با شوقي وافر به ارشاد و هدايت مريدان نيز ميپردازد، به سالکان طريق توصيه ميکند: همه وجود خود را به پير و شيخ خود تسليم نمايند و بدانند که هيچ عملي بدون اطاعت محض از پير، ارجي ندارد. همچنين او، مصاحبت با اهل ذوق و خدمت به آنان را در تصفيه باطن، بسيار موثر ميداند و بر اهميت و تاثير ورد، دعا و ذکر مريدان تاکيد ميورزد. وي، مرگ اختياري را که در حکم زايش از خود و ديدن خدا و جهان باقي است، از شروط لازم ميشمارد. قاضي همدان، علاوه بر اين شروط، معتقد است که سالک طريقت بايد راههاي هفتاد و سه ملت را يکي بيند و خدا را در دنيا و يا در آخرت طلب نکند، بلکه ضمن برطرفکردن خودپرستي، او را در اندرون خود، جستجو نمايد، چه راه طالب اندروني است، نه بيروني.
موضوع اساسی در این مقاله فراهنجاری نحوی در دیوان شمس است که شگفتی و تنوعِ خاصّی به غزلهای وی میبخشد. نگارنده، پس از پرداختن به موضوعاتِ آشناییزدایی و برجستهسازی بهعنوان مباحث مقدّماتی، مقاله را با تأکید بر مشخّصههایی چون: تطبیق صفت با موصوف، عدم مطابقت نهاد با فاعل، ایجاد پرش ضمیر، گسترش دادنِ جزء اوّل فعل و نیز با طرح مؤلّفههایی نظیرِ قلبِ نحوی، مطابقه فاعلی، چینشِ واژگانی، استعمال هنریِ فعلهای مرکب بهعنوان عناصر نظمآفرین، بیان میکند که مولانا قصد دارد ضمن ایجادِ آشناییزدایی و درنگ هنری، خواننده را برای کشف مقاصد زیباشناسی انحرافات و سرپیچیهای نحوی خود که عبارت است از القاء مفهوم کثرت و تنوّع و گریز از محدودیّتها، ترغیب کند و نیز مخاطب را در رسیدن به شکل هنری خود از طریقِ توجّه به نقشِ عناصر نظمآفرین راهنمایی نماید. نتیجه آنکه: تصرّفات و نوآوریهای نحویِ مولوی در دیوان شمس، که بهواسطه انعطافپذیریِ زبان فارسی و بهسببِ ضرورتِ وزنی، داشتنِ زبان حماسی، الهامگیری از زبان مردم، ناخودآگاهی و ... صورت میگیرد، از آنرو که توانسته صورتهای ذهنی مولوی را درست و کامل به مخاطب منتقل کند، زیبا، هنری و پذیرفتنی است.