هفتپیکر نظامی، یکی از متون جذاب ادبیات کلاسیک فارسی است. این اثر، از عناصر داستانی و نمایشی فراوانی برخوردار است که یکی از آنها شخصیتپردازی جذاب آن است. در این متن، شخصیتپردازی به شیوهای نمایشی و نزدیک به بسیاری از رمانهای امروزی است چرا که در آن علاوه بر اشاره مستقیم به ویژگیهای ظاهری شخصیتها و گفتار و رفتارشان، ابعاد مختلف شخصیتی آنها با ارتباطی منطقی و حساب شده، برای مخاطبان به نمایش گذاشته شده است و مانند بسیاری از آثار نمایشی بزرگ، شخصیتهای قابل درک، باورپذیر و قابل تجسم برای مخاطب ترسیم میشود. در این اثر، شاعر میکوشد شخصیتها، خودشان با نشان دادن اعمال و رفتار مختلف و درکشاکش ارتباطشان با دیگر شخصیتها و موضعگیریهایشان در مسائل و موضوعات مختلف، خود را به مخاطب معرفی کنند و نظامی با این روش، موفق به خلق شخصیتهای نمایشی در این اثر میشود.
گئورگی پلخانف ؛ نظریهپرداز مارکسیست روس، بنیانگذار جنبش مارکسیستی در روسیه و برای سالهای متمادی، نماینده و مدافع اصلی آن بود. او همچنین از بنیانگذاران حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بود و بعد از انشعاب در حزب، او به مِنشویکها (حزب اقلیت) پیوست، اما همواره سعی در ایجاد اتحاد بین دو حزب داشت. پلخانف معتقد بود که جوامع بشری به ویژه جامعه روسیه برای پیاده کردن موفقیتآمیز مارکسیسم هنوز «نارس» بوده و سرمایهداری باید ابتدا رشد کند تا سوسیالیسم ممکن گردد و از همین رو با دولت شوروی مخالف بود. مهمترین آثار او عبارتند از: «آنارشیسم و سوسیالیسم»، «تاریخ از نگاه یکتاشناسان»، «تاریخ ماتریالیسم»، «حقایق منطقی»، «اهمیت مطالعه تاریخ از نظر تحولات اندیشه»، «نقش فرد در تطور تاریخ» و آخرین تالیف او «مسائل اساسی مارکسیسم».
این کتاب مجموعهای از مقالات ارائه شده به «گردهمایی مکتب اصفهان» در بخش نمایش است که در سال 1385 خورشیدی در تهران و اصفهان برگزار شد. عناوین برخی از مقالات و نویسندگان آنها عبارتند از: اجرای نمایشهای مذهبی ایرانی/ رحمت امینی، مکان تعزیه مرکز عالم/ امیرکاوس بالازاده، نقش و کارکرد اجتماعی فرهنگی و هنری تعزیهخوانی در جامعه سنتی ایران/ علو بلوکباشی، دلقکان و متلکگویان عصر صفوی/ رضا مولایی، نقالی در دوره صفویه/ محمدحسین ناصربخت.
لزوم پرداختن به جنبههاي نمايشي آثار ادبي غني فارسي براي استفاده در توليد فيلمهاي اقتباسي جذاب و پرمحتوا، با عنايت به پيشرفت تکنيکي سينما از يک سو، و کمبود سوژههاي جذاب و بکر از سوي ديگر، بر کسي پوشيده نيست. در اين مقاله سعي شده است با تکيه بر جايگاه و اهميت اقتباس از آثار ادبي در سينماي جهان و سابقه آن در ايران، سيرالعباد الي المعاد سنايي غزنوي به عنوان اثري واجد شرايط اقتباس بررسي و با توجه به برخي ويژگيهاي مطلوب داستانهاي سينمايي، برخي وجوه نمايشي آن تحليل و نمايانده شود. با اين توصيف، به ويژگيهاي اين اثر در ساختار يعني: نمود داستاني و روايتگونه، تصاوير بکر و بديع، ماجراهاي تصويري، به علاوه بخشهاي متمايز اما پيوسته متن که قابليت تبديل آن را به يک فيلم نامه سه پردهاي نشان ميدهد، در تطابق با يک داستان خوب سينمايي براي اقتباس اشاره شده است. در ضمن به محتواي غني و فلسفه اخلاقي اثر همراه و هم خوان با فضا و تصاوير ارائه شده در آن، به عنوان زمينهاي مناسب براي اقتباس فيلم نامهاي سينمايي و ساخت فيلمي ارزشمند توجه شده است.
شعر دوران مشروطه، شعري با مفاهيم و طرحهاي تازه است که با رويكردهاي انتقادي، سياسي و اجتماعي تا حد زيادي مردمي شده و مخاطبان فراواني يافته است؛ اما به لحاظ روساخت و شكل، همچنان هماننديهاي زيادي با شعر دوران کلاسيک دارد كه يكي از وجوه آن استفاده از زبان عربي در اشعار اين دوران است. دهخدا نيز يکي از شاعران دوران مشروطه است که به نظر ميرسد عربي مابي به عنوان يک ويژگي عمده، شعر او را در شکل و ساختار به شعر گذشتگان شبيه كرده است. بسامد فراوان کلمات، عبارات، مصرعها و ابيات عربي يکي از دلايل مهم چنين شباهتي است. در اين مقاله سعي ميشود با دستهبندي موضوعي اشعار ديوان دهخدا، كه در آنها لغات و عبارات و ابيات عربي به كار رفته، نوع استفاده دهخدا از زبان عربي مورد بررسي قرار گيرد و مشخص شود اين عربي مابي تا چه اندازه با مضامين و انديشه جديد در شعر دوران مشروطه هماهنگ است و تا چه حدي تحت تاثير انديشه و شعر دوران گذشته قرار دارد.