بشر، زمان را به دو صورت تجربه میکند: نخست، زمان بیرونی که ناپایدار و گذراست و نهایتا در چهره مرگ، نمودار میشود و دیگر، زماندرونی که آدمی با تصور شاعرانه آن میخواهد جاودانه بماند. پژوهش حاضر با بررسی تطبیقی سرودههای شاملو و آدونیس، به چگونگی بازتاب مفهوم زمان، به منزله تجربه و تصویری مشترک، در شعر این دو شاعر معاصر اختصاص دارد. در آغاز، تعریف لغوی و اصطلاحی زمان و معرفی مهمترین دیدگاههای مطرح شده در باب آن مورد توجه قرار گرفته، سپس اندیشه شاعران و دریافت آنان از گونههای زمان بررسی شده است. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که شاملو و آدونیس، برای رستن از چنبره زمان و پیوستن به جاودانگی از شیوههایی چون بازگشت به گذشته، اسطوره و عشق یاری میطلبند. هرآینه، نگاه مشترک دو شاعر به مقوله«زمان» همراه با افق دید وسیعشان از دغدغههای انسانی، میتواند گامی برای حرکت ادبیات امروز به سوی ادبیات جهانی تلقی شود.
کتاب اساطیر یونان اثری است از ف. ژیران به ترجمه دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور و چاپ انتشارات مکتوب. کتاب حاضر به معرفی اسطوره های یونانی که موجوداتی فرازمینی با ویژگی های شگفت آور بودند می پردازد و تحلیلی از تاثیراتی که این اسطوره ها بر فرهنگ بشری و ادب و هنر یونان و جهان برجای گذاشته اند ارائه می دهد. “اساطیر یونان” مطالبی درباره چگونگی پیدایش ایزدان و اطلاعاتی پیرامون ایزدان زمین، ایزدان قهرمان و اسطوره هایی چون آتنا، هرا، آپولن، هرمس، آرس، آفرودیت، پوزئیدون، ایزدبانوی جهان زیرین و… در اختیار می گذارد و داستان ها و افسانه هایی را که پیرامون آن ها وجود دارد ارائه می دهد.
کتاب «غنچۀ باز در شرح گلشن راز» تألیف جلال الدین علی میر ابوالفضل عنقا، عارف سلسله اویسی در قرن سیزدهم هجری شمسی است. کتاب غنچۀ باز، شرح مثنوی «گلشن راز» با موضوعیت عشق و عرفان اسلامی است. این کتاب در قالب شعری مستزاد است. این مستزاد عرفانی، با اضافه کردن واژگان بر پایان هر مصراع مثنوی «گلشن راز» نگارش شده است و در واقع قالب مثنوی گلشن راز را به قالب مستزاد تغییر داده است.
قصهها و افسانهها بخش مهمي از ادبيات هر ملت را تشکيل ميدهند. عرب نيز همانند بسياري از ملتها از ديرباز داراي قصههايي بودهاند که نقل آنها گرمي بخش محافلشان بوده است. بدون شک قصهها تصويرگر عادات، خلق و خو، انديشه و اعتقادات مردماني است که آنها را ميسازند و نقل مينمايند و گاه از ظرافتهاي خاصي نيز برخوردار ميباشد. در قرن چهارم هجري در نثر عربي، فني متداول گشت که ميتوان گفت درونمايه اصلي آن همين قصهها و افسانهها بوده است، با اين ويژگي که نويسنده از روي قصد آن را در قالبي مصنوع بيان مينمايد و دربردارنده حکايات، نکات، نوادر، فکاهيات و برخي جنبههاي تاريخي و حکمي و ادبي است.
در آيين مزديسنا ايزدان و فرشتگان نگهبان آسمان و زمين و هر آن چه نيک و نغز و از آفريدگان پاک مزدا به شمار ميآيد، سمت ردي يا سروري دارند. در اکثر آثار ديني زرتشتي و متون پهلوي نيز رد به معناي پيشواي ديني زرتشتي و رهبر روحاني به کار رفته است. در شاهنامه فردوسي هم رد از لغات پرکاربردي است که فرهنگنويسان براي آن معاني مختلفي چون دانا، خردمند، دلير و پهلوان را ذکر کردهاند؛ اما نکته مهمي که اکثر شارحان به آن نپرداختهاند، پيوند رد و موبد و علت کاربرد زياد اين دو واژه در کنار يکديگر در مشهورترين حماسه ملي ايران است. رد در شاهنامه در بيشتر موارد، همچون متون اوستايي و پهلوي، همان دستور است که در سلسله مراتب مذهبي ايران باستان جايگاه مهمي داشته است، بنابراين ردان و موبدان هر دو از اعضاي جامعه ديني محسوب ميشدند. نگارندگان مقاله ميکوشند با تکيه بر شاهنامه فردوسي، نقش و جايگاه رد و پيوند آن با موبد را در سه فصل بررسي کنند: 1. واژهشناسي رد 2. رد در شاهنامه 3. پيوند رد و موبد.