عليرغم روند روبه رشد خاقاني پژوهي در دهههاي اخير هنوز ضرورت يک بازنگري و شايد تصحيح مجدد در ديوان خاقاني منتفي نيست. هدف پژوهش حاضر تصحيح دو تصحيف در دو چامه حبسيه ايشان است. روش پژوهش کتابخانهاي است و در اين راه تمامي تصحيحهاي موجود ديوان خاقاني و آثار خاقاني پژوهان بنام کشور در مورد اين ابيات واکاوي شده است. نتيجه نشان ميدهد که با اين پژوهش ميتوان به درک تازهتري از اين ابيات و به تبع آن شناخت بهتر سرودههاي اين سراينده توانا دست يافت.
تُحْفَةُ الْعِراقَیْن، نخستین سفرنامه منظوم فارسی، سروده خاقانی شروانی شاعر سده ششم قمری میباشد. تحفة العراقین که در قالب مثنوی و در شش مقاله سروده شده، شرح دو سفر خاقانی، یکی به عراق عجم و دیگری به حجاز، به قصد حج است. این موضوع با حواشی شاعرانه فراوان از جمله مناجاتها و مدح شخصیتهای سیاسی و علمی و نیز شرحی مختصر از زندگی خصوصی خاقانی همراه است. تحفة العراقین که خاقانی آن را تحفة الخواطر و زبدة الضمائر نیز مینامد، در قالب مثنوی و در بحر هزج مسدّس اخرب مقبوض سروده شده، و شامل بیش از۱۰۰‘ ۳ بیت است. این مثنوی بیانگر مشاهدات سراینده در سفر به مکه، از مسیر عراق عجم و عراق عرب است و شاعر ضمن آن به شرح دیدار خود با بزرگان شهرهای مختلف و ذکر برخی رسوم و عادات مردمان هر دیار پرداخته است. کتاب مشتمل است بر یک مقدمه منثور، ۷ مقاله، و یک خاتمه منظوم. مقالات کتاب به ترتیب عبارتاند از «عرائس الفکر و مجالس الذکر»، «معراج العقول و منهاج الفحول»، «سبحة الاوتاد»، «سواد الاوراد و خزانة الاوتاد»، «موارد الاوراد و فرائد الافراد»، «هدی المهتدی الی الهادی» و «فی وصف الشّام والموصل».
در این مقاله معنای دیگری از واژه «شکرین» که در اصل به معنی «منسوب به شکر» و سپس به معنی «شیرین» است بررسی شده است. علاوه بر روشن شدن این معنی، ابهام بعضی از بیتهای خاقانی نیز برطرف شده است.
هدف پژوهش حاضر، بررسي درونمايه ساقينامههاي فارسي از منظر انطباقپذيري آنها با مضامين رباعيات خيام است. به همين جهت 119 ساقينامه موجود در تذکرههاي ميخانه و پيمانه به روش کتابخانهاي و با شيوه تحليل محتوا بررسي شده و از آنجا که استقراي تام مد نظر بوده، نمونهگيري اعمال نشده است. نتيجه بيانگر اين مطلب است که انديشههايي چون اغتنام فرصت، مرگانديشي، حيرت و شکوه از روزگار از موتيفهاي مشترک رباعيات خيام و ساقينامههاست، با اين تفاوت که در رباعيات خيام رنگ فلسفي به خود گرفته و به صورت موجز بيان شدهاند اما در ساقي نامهها گاه رنگ عرفاني يا عاشقانه يافته و ميدان وسيعتري براي جولان داشتهاند. علاوه بر اين، پديدآورندگان اين نوع ادبي، اغلب با انتساب نابسامانيهاي اجتماعي به روزگار، اعتراض خود را در پوشش ميومستي و اصطلاحات مربوط به آنها، فارغ از هر محدوديتي اظهار کردهاند.
گسترش مدرنيزم و آغاز موج سوم (عصر فراصنعتي) به عنوان دست آوردهاي فراگير قرن بيستم همه ابعاد زندگي را تحت تاثير قرار داد. هنر و ادبيات نيز چونان نمودهايي از جامعه، در تلاش به سوي همگامي و هماهنگي با آن قرار گرفت. حاصل اين هماهنگي و تاثيرپذيري پديدآمدن گونهاي نو در داستان به نام ميني ماليسم است که با تکيه بر ايجاز بيش از حد، سعي در هماهنگي با سرعت سير زندگي دارد. مينيماليسم در ادبيات غرب پديدهاي جديد محسوب ميشود، با وجود اين در ادبيات کلاسيک ايران نمونههاي فراواني ميتوان يافت که از بسياري جهات قابل انطباق با اين گونه ادبي جديد باشند. در مقاله حاضر کوشش شده اين انطباق در گلستان سعدي نموده شود. نتيجه کار نشان ميدهد که با اين بررسي ميتوان به درک تازهاي از ساختار داستانها و حکايات کلاسيک ايران دست يافت.