در این مقاله معنای دیگری از واژه «شکرین» که در اصل به معنی «منسوب به شکر» و سپس به معنی «شیرین» است بررسی شده است. علاوه بر روشن شدن این معنی، ابهام بعضی از بیتهای خاقانی نیز برطرف شده است.
تُحْفَةُ الْعِراقَیْن، نخستین سفرنامه منظوم فارسی، سروده خاقانی شروانی شاعر سده ششم قمری میباشد. تحفة العراقین که در قالب مثنوی و در شش مقاله سروده شده، شرح دو سفر خاقانی، یکی به عراق عجم و دیگری به حجاز، به قصد حج است. این موضوع با حواشی شاعرانه فراوان از جمله مناجاتها و مدح شخصیتهای سیاسی و علمی و نیز شرحی مختصر از زندگی خصوصی خاقانی همراه است. تحفة العراقین که خاقانی آن را تحفة الخواطر و زبدة الضمائر نیز مینامد، در قالب مثنوی و در بحر هزج مسدّس اخرب مقبوض سروده شده، و شامل بیش از۱۰۰‘ ۳ بیت است. این مثنوی بیانگر مشاهدات سراینده در سفر به مکه، از مسیر عراق عجم و عراق عرب است و شاعر ضمن آن به شرح دیدار خود با بزرگان شهرهای مختلف و ذکر برخی رسوم و عادات مردمان هر دیار پرداخته است. کتاب مشتمل است بر یک مقدمه منثور، ۷ مقاله، و یک خاتمه منظوم. مقالات کتاب به ترتیب عبارتاند از «عرائس الفکر و مجالس الذکر»، «معراج العقول و منهاج الفحول»، «سبحة الاوتاد»، «سواد الاوراد و خزانة الاوتاد»، «موارد الاوراد و فرائد الافراد»، «هدی المهتدی الی الهادی» و «فی وصف الشّام والموصل».
انسانهای بزرگ، بیشتر بر اثر یک پیشامد و برخوردی ویژه در زندگیشان دگرگون میشوند و کمال و «فرگشت» پیدا میکنند. مولوی در برخورد با شمس تبریزی، بایزید بسطامی، در همنشینی و آشنایی با پیر نابینای بیدادلی، حافظ با برخورد و آشنایی با انجمنهای «مهریانه» یا «مغانه» (خربط= خورپت= خوربد، مهربان، مهربد) و «خرخانه»= خورخانه، مهرخانه= خانه مهر ...» و خاقانی هم با دیدار «ایوان مداین» و «ویرانههای تیسفون و تاق در هم شکسته کسری»، به کلی زیر و رو میشود و «دل عبرت بینش از دیده عبر» میکند و آشوبی در درونش پدیدار میگردد و خاقانی دیگری میشود! پخته و صاحب نظر و نیک بین و نیک اندیش. که به راستی خاقانی بزرگ، توانا و آفریدگار معانی ... از این پس پدید میآید و جلوه میکند.
«غمی» و «غمین» در گذشته، غیر از معنی اندوهگین، معانی دیگری هم داشتهاند که به مرور زمان کابرد آنها کاهش پیدا کرده و ظاهراً از قرن ششم به بعد به کلی فراموش گشتهاند. از این معانی، بعضی میان هر دو واژه مشترک است و بعضی تنها موبوط به «غمی» است. از میان کسانی که تمام یا بخشی از شاهنامه را شرح کردهاند، بیش از همه کزازی متوجه معنی متفاوت واژه «غمی» در شاهنامه بوده و در چندین جا از نامه باستان، به آن توجه داده است.
فرخی سیستانی یکی از بهترین قصیدهسرایان ایران در قرن پنجم هجری، یعنی دوره شکوفایی و ترقی شعر فارسی است. فرخی، به دلیل سادگی و روانی همراه با استحکام سخنش، جایگاه ویژهای را در میان قصیدهگویان تمام ادوار ادبی ایران برای خود حفظ کرده است؛ به طوری که همان لطف سخن سعدی در میان غزلسرایان را فرخی نیز در بین قصیدهگویان داراست. و همین بیان ساده روشن سبب شده که شیوه او نیز چون سعدی «سهل و ممتنع» نامیده شود.