اصل آن است که سخن مطابق مقتضاي ظاهر آورده شود يعني، مثلا در مقام خبر، جمله خبري و در مقام طلب، جمله انشايي بکار رود، ولي گاهي اسبابي بلاغي، گوينده بليغ را وادار ميکند که از اين قاعده خارج شده و بر خلاف مقتضاي ظاهر سخن بگويد، اين را اصطلاحا خروج کلام از مقتضاي ظاهر مينامند نگارنده در اين مقاله به سبب اهميت موضوع، کوشيده است موارد خروج کلام از مقتضاي ظاهر را به طور مفصل مورد بحث و بررسي قرار داده و فايده هر يک را ذکر کند. اهم مسايل اين پژوهش عبارتند از: 1. نهادن خبر در جاي انشاء 2. نهادن انشا در جاي خبر 3. نهادن ضمير به جاي اسم ظاهر 4. نهادن اسم ظاهر به جاي ضمير 5. نهادن مفرد به جاي مثني 6. نهادن مفرد به جاي جمع 7. نهادن مثني به جاي مفرد 8. نهادن مثني به جاي جمع 9. نهادن جمع به جاي مفرد 10. نهادن جمع به جاي مثني 11. نهادن ماضي به جاي مستقبل 12. نهادن مستقبل به جاي ماضي 13. نهادن اسم فاعل يا اسم مفعول به جاي مستقبل 14. التفات 15. تغليب 16. قلب.
قلب بهم خوردن نظم حرفهای واژه و به بیان دیگر عوض شدن جای دو یا چند حرف از واژه است مانند آن که به جای "سر" گفته شود "رس" و به جای "خوشه" "شوخه".وقتی نویسنده بررسی خود در زبان عربی را آغاز کرد هر روز چندین ساعت با فرهنگ های عربی کار میکرد. پس از چندی دریافت که در آن واژه نامه های بسیاری از ماده ها و واژه ها به دو یا چند صورت که مقلوب یکدیگرند یاد شده اند و قلب پایگاه بلندی در گسترش زبان عربی دارد. نویسنده چون بررسی دامنه داری را در زبان عربی آغاز کرده بود بر آن شد که همه مقلوبهای آن زبان را گرد آورد. برای این کار یه فرهنگ عربی به فارسی "منتهی الارب فی لغات العرب" از میرزا عبدالرحیم صفی پوری، "صراح" از جمال القرشی، ابوالفضل محمد بن عمر بن خالد، "ترجمان اللغه" از محمدبن یحیی بن محمد شفیع قزوینی را برگزید و در آنها از آغاز تا انجام، نخست معنی هر ماده و معنی مشتقهای آن و سپس معنی مقلوبهای آن ماده و مشتقهای آنها را بیرون نویس کرد و از پهلوی هم نهادن آنها واژ های مقلوب را به دست آورد .....
توجه به کاستیهای مطالعات بلاغی سنتی، مانند آمیختگی علم معانی با علوم دیگر و با بیان و بدیع، آمیختگی حوزههای زبان و ادب و محدودبودن واحد بلاغی، در کشف شگردهای بلاغی متون لازم است و باید توجه داشت که مبانی نظری و عملی علم معانی مختص زبان فارسی، از راه استقصا در شاهکارهای ادبی این زبان به دست میآید. کتابهایی که در زمینه علم معانی به زبان فارسی نوشته شده یا قسمتی از آنها مربوط به این علم است، هیچ کدام مختص زبان فارسی نیست و همچنان سایه معانی عربی بر آنها سنگینی میکند. در این مقاله با توجه به مبنای علم معانی که تناسب سخن با مقتضای اوضاع و احوال است و با تأمل در اسرار بلاغی بخشهائی از متون ادبیات فارسی، مباحثی مانند انسجام، التفات، اغراق، گفت وگو و لحن در حوزه علم معانی مطرح شده و این نتیجه به دست آمده است که منابع این علم در هر زبانی، شاهکارهای ادبی آن زبان است و با جست وجو در این آثار میتوان شگردهای بلاغی فراوانی کشف کرد که تاکنون در این حوزه، بحثی از آنها به میان نیامده است.
متنبی از سالی 337ه .ق تا 346 در خدمت سیفالدوله حمدانی بوده و در این مدت در فن رثا مجموعأ شش قصیده گفته است. در پنج مرثیه از این مراثی، هر چند ابیات نغز و نیکو فراوان است ولی بهترین قصایدی نیست که در رثاگفته است. زیرا متنبی بیشتر این قصاید را برای انجام وظیفه گفته نه به حکم احساس و عاطفه و سوز درون. وی در این قصاید به هنر و عقلش بیشتر پناه برده تا دل و احساسش، از همین رو شنونده درآنها احساس سردی میکند. اما باید قصیدهای را که در رثای خوله ساخته است از بقیه قصاید استثنا کنیم؟ زیرا این قصیده را هنکامی گفته که جدایی وی از سیفالدوله به درازاکشیده، شوقش به وی زیاد گشته و حوادثی که برای هر دو پیش آمده، آن دو را به یکدیگر نیازمند ساخته است. وی در این قصیده به عقلش ـ خصوصأ عقل فلسفیاش ـ تکیه نموده و به بسیاری از حکم شایع میان ملتها پناه برده و آنها را در قالبی موجز و دقیق ریخته است به گونهای که به صورت امثال سائره در آمده و در هر زمان و مکان برای تسلیت گفتن صلاحیت دارد.
در این مقاله به مواردی از قبیل: تعریف کنایه، معنای لغوی و اصطلاحی کنایه، مراد از لازم در باب کنایات، اصطلاحات کنایه، اقسام کنایه به اعتبار مکّنی عنه، کنایه تمثیلی و اسباب بلاغت کنایه اشارت رفته، هرکدام از آنها با مثالها و شواهد گوناگون تفسیر شده است.