رضاقلیخان هدایت یکی از مفاخر ادبی معاصر است. فرهنگ انجمن آرای ناصری از جمله آثار و تألیفات اوست. این فرهنگ در سه بخش تألیف شده است: مقدمه، واژگان، و کنایات. این فرهنگ، در اصل، به تبع فرهنگ جهانگیری، برهان قاطع، و دیگر فرهنگهای پیش از خود نوشته شده است. متأسفانه، برخی واژههای دساتیری از این فرهنگ و برهان قاطع وارد زبان فارسی و اشعار استادان شعر، همچون شیبانی و ادیبالممالک فراهانی، شده است که باعث برهمزدگیِ واژگان زبان فارسی شده است. ولیکن، فرهنگ انجمن آرا دارای اشعار و شاهدمثالهای بسیار ارزشمندی است. همچنین، نقدهای عالمانه مؤلف در جای جای این فرهنگْ رنگ و بوی انتقادی و فضایی تازه به این فرهنگ داده است.
این مختصر مقدمهای است بر کتابی بنام The Mythology of Imperialism به قلم جونا رسکین که درباره ردیارد کیپلینگ، جوزف کانراد، ای. ام. فارستر، دی. اچ. لارنس و جویس کاری و آثارشان نوشته شده است. کتاب توسط محبوبه مهاجر در سال 1351 ترجمه شد و انتشارات شبگیر آن را به چاپ رساند.
نسخه چاپ سنگی و نفیس و البته منحصربهفرد کتاب ادبی مدارج البلاغه اثر نویسنده و ادیب توانمند عصر قاجاری یعنی رضاقلیخان هدایت در قطع رقعی در سال ۱۳۳۱هـ.ق در چاپخانه محمدی شیراز و در ۲۳۰ صفحه به چاپ رسیده است. موضوع کتاب علم بدیع است. مؤلف سبب تألیف را در مقدمه کتابش خواهش برخی دوستان وی عنوان نموده و اظهار داشته است که این کتاب در واقع رسالهای است در علوم و فنون مربوط به بدیع برای سهولت در فهم و درک قواعد و ترتیب و اسلوب این فن که یک مقدمه و چند فصل و یک خاتمه دارد. هدایت در مقدمه کتاب مدارج البلاغه می نویسد: «... کلام موزون و غیرموزون در هر زمان و قبل از رودکی بوده و میباشد ... شرافت نظم بر نثر نیز واضح است ... بدان که وزنی و قراری و بحری برای هر سخن موزون مقرر کردهاند ...» سپس اسامی بحرهای نوزدهگانه بحر عرب و عجم را در قطعه شعری منظوم که خود وی (هدایت) سروده، آورده است. آنگاه تعریفی از واژه لفظ و سخن به میان آورده و معتقد است که «چنانکه جان و تن با هم نیکوست لفظ و معنی هم با هم نیکو هستند و از آمیزش لفظ و معنی است که بسیاری از تصنعات در الفاظ و برخی در معنی واقع میگردند و شعر و سخن باید از هر دو باشند و افراط و تفریط هر دو مذموم است..... سخن مصنوع مطبوع است و .....».
این فرهنگ دربرگیرنده اصطلاحات، لغات، واژهها و مفاهیم ادبی و بلاغی بالغ بر دویست کتاب فنون بلاغت و ادب و آثاری است که به گونهای در ارتباط با اینگونه مسائل هستند. مؤلف بر اساس مآخذ مشخص یادداشتهای فراوانی تهیه کرده و آنها را به ترتیب الفبای فارسی همراه با مآخذ گوناگون به صورت علائم اختصاری آورده و تا آنجا که منابع استفادهشده اجازه میداده، معادلهای لاتین واژهها و اصطلاحات را نیز ذکر کرده است.
نویسنده در آغاز دربارهی هویت فرهنگ و هنر بحث میکند و طی آن خاطرنشان میسازد که هویت ایرانی اسلامی، بیش از هرچیزی در هنر و انواع گوناگون آن جلوهگر شده است. وی سپس اطلاعات گوناگونی در خصوص خوشنویس، تذهیب و جلید، نگارگری، نقاشی، مرقعات، معماری و موسیقی در عهد صفوی یا مکتب اصفهان، به دست میدهد. به تصریح نویسنده: مکتبهای خوشنویسی هرات و تبریز در واقع زمینهساز هنر درخشان و خوشنویسان مکتب اصفهان گردیدهاند. در دورهی شاهعباس صفوی (996 - 1038 ق) که خود از پایهگذاران مکتب اصفهان بود، خوشنویسان ایرانی بزرگی از جمله میرعماد، علیرضا عباسی و احمد نیریزی خوش درخشیدند. صنعت تذهیب نیز پس از آن که در دورهی تیموری رشد فزایندهای در ایران پیدا کرد، در عهد صفوی ادامه یافت و پس از تبریز و قزوین، شهر اصفهان مرکز اینگونهی هنری شد. از میان مذهبان مشهور مکتب اصفهان میتوان ملا هلال مذهب، غیاثالدین مذهب و حسین مذهب را نام برد. با آغاز حکومت شاهعباس بزرگ و جذب هنرمندان رشتههای گوناگون هنری به دربار آن پادشاه، هنرمندان نقاش و نگارگر بسیاری ظهور کردند که از آن میان میتوان از رضا عباسی، بنیانگذار برجستهی مکتب نقاشی اصفهان و شاگردان او یاد کرد. رضا عباسی که از میان آثار بسیارش میتوان به نقاشی و نگارههای دو نسخهی خطی شاهنامهی موجود در موزهی متروپولتین نیویورک اشاره کرد، شاگردان بسیاری نیز پرورش داد. دیگر نقاش برجستهی عهد صفوی، محمد زمان نام داشت که در کار تذهیب، قلمدانسازی و خوشنویسی نیز ماهر بود. او در نقاشی به نگرش تازهای دست یافت که به شیوهی محمد زمان شهرت گرفت. از آثار او میتوان از نقاشی و تکمیل سه صفحهی سفید و خالی نسخهای از خمسهی نظامی گنجهای به خط شاه محمود نیشابوری و یا آثاری از نقاشان مشهوری چون میرک، سلطان محمد و میرسید علی اشاره کرد. هنر معماری نیز در مکتب اصفهان جایگاه ویژهای دارد، چنان که عمارت یا کاخ عالیقاپو، مسجد شیخ لطفالله و کاخ هشت بهشت از شاهکارهای معماری این دوره به شمار میروند. موسیقی نیز در دورهی شاهعباس حیاتی تازه یافت. از میان موسیقیدانان این عهد میرزا محمد کمانچهای، استاد یوسف مردود و احمد کمانچهای چهرهی شاخصی داشتند.