این مقاله درباره اقتباس سینمای ایران از ادبیات داستانی معاصر است و سعی دارد تا با نگاهی آماری به مساله آثار سینمایی اقتباس یافته از ادبیات داستانی معاصر ایران، به بررسی رابطه این دو رسانه در چند سال گذشته بپردازد و با تمرکز بر روی آثاری که در طی این چند سال، بازتاب این گونه سینمایی بودهاند، نویسندگان و کارگردانان موثر در این روند را معرفی کند. یکی از آثار قابل قبول در این زمینه، فیلم سینمایی «چکمه» ساخته محمدعلی طالبی است که بر اساس داستانی به همین نام از هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شده است. اثر مذکور در این مقاله ابتدا به طور مجزا بررسی میشود و نکاتی که در روند اقتباس آن، لحاظ شده است با توجه به منابع، معرفی میگردد.
کتاب حاضر دارای سه بخش است. در بخش نخست پنج مقاله از احمد شاملو (خاش "تابوئی" در پایتخت عطش)؛ منوچهر هزارخانی (یادداشت هایی درباره خصوصیات یک فرهنگ دلال)؛ باقر مومنی (میرزای علوی)؛ علی اکبر اکبری (شرکت های تجاری و مساله عرضه سهام به مردم)؛ خسرو گلسرخی (فرهنگ پویا و فرهنگ مومیایی شده)؛ کار شده است. در بخش دوم با نام شعر شعرهایی از سیاوش کسرایی، شفیعی کدکنی، خسرو گلسرخی و .... آمده است و در قسمت آخر که قصه نام دارد به قصه هایی از احمد محمود، اصغر الهی، نسیم خاکسار و فریدون تنکابنی پرداخته است
کتاب شهرزاد 2 فصل نامه ادبیات داستانی که توسط نشریه داخلی خانه داستان سرو در تابستان 1381 منتشر شده است
شرح سفر «ارداويراف» پرهيزگار به بهشت و دوزخ در متن اوستايي آن و زندگينامه خود نوشت قديس «اگوستين» در قرن چهار ميلادي بر راوياني دلالت دارد كه قواعد مخاطب پسند را در زمانهاش با سازمانبخشيدن به داستان «متن» به كار بستند كه كماكان قابل خوانش و بازخواني است. گردآوري اين اجزا و پويشهاي پراكنده و ناهمساز در كليتي با معنا، دقتي را حکايت ميکند که روايت خوانند. مفهوم روايت و ساز و كارهاي روايتگرانه توجه بسياري از متفكران را خصوصا در دهههاي اخير به خود جلب كرده است. علاقه و رويكردي كه در حوزههاي فكري متفاوت چون سينما و درام، فلسفه، اسطورهشناسي، نظريه تاريخ، نظريه ادبي و ... كار ويژههاي خود را پيدا کرده و همچنان خواهد يافت.
در قرآن کريم سرگذشت بسياري از پيامبران با قصه بيان ميشود. از جمله قصه يوسف (ع) که به زندگي اين پيامبر ميپردازد. اين سوره صد و يازده آيه دارد. سه آيه نخست و ده آيه آخر غير داستاني و آيات ديگر بدون آنکه آيههاي غير داستاني، تسلسل آنها را برهم بزند، داستان را بيان ميكنند. هدف قرآن داستانپردازي نيست، ولي اين سوره بسياري از جنبهها و عناصر داستاني متعارف در ادبيات داستاني را دارد. هدف اين مقاله بررسي فراواني عناصر داستاني، در اين قصه است. مقاله حاضر توصيفي تحليلي است و طي آن به بررسي و تحليل عناصر داستاني نظير زاويه ديد، طرح، ساختار، انديشه (تم و موضوع)، کشمکش، شخصيت، شخصيتپردازي، گفت و گو، زمان و مکان ميپردازد. قصه يوسف، تنها قصه قرآن كريم است كه از ابتدا تا انتهاي آن، در يك سوره آمده است. در اين قصه با بهرهمندي از فنون عناصر داستانپردازي نوين، اهداف والاي قرآن كريم، آشنايي با فرهنگ مذهبي، تعليم، تربيت، هدايت و عبرت آموزي انسان، در قالب يك داستان بيان شده است. پرداخت عناصر داستاني در اين قصه به گونهاي است كه مخاطب در برخورد با آن به مثابه يكي از شخصيتهاي داستان حضور فعال دارد.