شرح سفر «ارداويراف» پرهيزگار به بهشت و دوزخ در متن اوستايي آن و زندگينامه خود نوشت قديس «اگوستين» در قرن چهار ميلادي بر راوياني دلالت دارد كه قواعد مخاطب پسند را در زمانهاش با سازمانبخشيدن به داستان «متن» به كار بستند كه كماكان قابل خوانش و بازخواني است. گردآوري اين اجزا و پويشهاي پراكنده و ناهمساز در كليتي با معنا، دقتي را حکايت ميکند که روايت خوانند. مفهوم روايت و ساز و كارهاي روايتگرانه توجه بسياري از متفكران را خصوصا در دهههاي اخير به خود جلب كرده است. علاقه و رويكردي كه در حوزههاي فكري متفاوت چون سينما و درام، فلسفه، اسطورهشناسي، نظريه تاريخ، نظريه ادبي و ... كار ويژههاي خود را پيدا کرده و همچنان خواهد يافت.
لقد فتح هذا الکتاب شراعته علی عللیة الروایة والنقد معا، و باتجاه خاصة القراء و عامتهم، بتقدیمه ـ بدایة ـ للمفاهیم و من ثم بمعاینته وجوه الشبه بین نصوص الحداثة الروائیة العربیة والفرنسیة، مما یتصل بالشکل: الحکایة، الحبکة، طبیعة الاطفال والشخوص، تهشیم الزمن، الراوی، صلة المکان بالشخصیة، کذالک مما یتصل بالمعانی: الزمن، الحدث، الحرب، الادویبیة ... و الی ذالک ضم هذا الکتاب العدید من الوثائق الثمنیة، لیکون بحث اضافة محمد الباردی العلمیة والجدیدة والهامة.
بزرگ علوی از دوستان نزدیک هدایت و یکی از اعضای گروه معروف به « ربعه » بود . او در یک خانواده تجارت پیشه به دنیا آمد . بعد برای ادامه ی تحصیل به آلمان رفت و دوره دبیرستان و بخشی از تحصیلات دانشگاهی خود را در آنجا به پایان برد. علوی پس از مراجعت به ایران با صادق هدایت ، نویسنده برجسته مکتب جدید داستان نویسی ایران در سال 1309 آشنا شد . این دو به اتفاق نویسنده دیگری به نام ش.پرتو ، « انیران » را در سال 1310 نوشتند که شامل سه داستان بود . هدایت « سایه مغول » و علوی « دیو » را که درباره هجوم اعراب به ایـران بود نوشت . بزرگ علوی در همان ایام ، داستان بادسام را نوشت و با کمک صادق هدایت آن را توسط محمد رمضانی مدیر کتابخانه شرق ، در تهران به چاپ رساند. بزرگ علوی نخستین چهره ی انتخابی دکتر ارانی برای انتشار مجله دنیا بود . در این مقطع حدود سه سال از دیدار و آشنایی جدیدشان در ایران می گذشت . پس از پیوستن ایرج اسکندری به آنان ، نخستین شماره مجله ی دنیا را در یکم بهمن 1312 در تهران منتشر کردند. علوی یکی از سه عنصر تحریریه این مجله بود . هدف اساسی و عمده مجله دنیا که به صورت قانونی و علنی منتشر می گردید ، روشنگری و آشنا کردن دانشجویان و جوانان ایرانی با آخرین دستاوردهای دانش ، صنعت ، فن و هنر جهان آن روز بود . این مجله نه تنها فاقد هرگونه سمت گیری حزبی بلکه هیچگونه موضع گیری صریح سیاسی علیه حکومت وقت ایران نداشت. بعد از انتشار چندین شماره مجله دنیا در اردیبهشت 1316 اداره شهربانی و امنیتی وقت ایران ، این جریان را به عنوان یک جریان کمونیستی وابسته به کمینترن تلقی کرد و با پرونده سازی که توسط رئیس شهربانی وقت سازماندهی شده بود ، ( بعد از سقوط حکومت رضاشاه این موضوع روشن گردید ) همه فعالان این گروه که بعدها به نادرست « گروه 53 نفر » یاد شدند ، تخت عنوان فعالیت کمونیستی و براندازی حکومت وقت متهم و به حبس های طولانی مدت از 3 تا 10 سال محکوم شدند . در این جریان بزرگ علوی به 7 سال زندان محکوم شد ، ولی در مهرماه سال 1320 با برکناری رضاشاه بعد از چهار سال و نیم از زندان آزاد گردید . بعد از سقوط دولت مصدق در سال 1331 علوی به اروپا رفت و مجدداً در آلمان به حالت تبعید فعالیت های علمی و ادبی خود را ادامه داد . از این سال تا انقلاب اسلامی آثار او در ایران اجازه ی انتشار نداشت . در سال 1357 پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک چند در ایران زیست و بار دیگر به آلمان بازگشت تا اینکه در سن 92 سالگی در تاریخ 17 فوریه 1997 برابر با 28 بهمن ماه 1375 بعد از دو هفته بیماری در شهر برلین آلمان درگذشت و بنابر وصیت در قبرستان مسلمانان در کنار پدرش در شهر برلین دفن گردید .
این مقاله درباره اقتباس سینمای ایران از ادبیات داستانی معاصر است و سعی دارد تا با نگاهی آماری به مساله آثار سینمایی اقتباس یافته از ادبیات داستانی معاصر ایران، به بررسی رابطه این دو رسانه در چند سال گذشته بپردازد و با تمرکز بر روی آثاری که در طی این چند سال، بازتاب این گونه سینمایی بودهاند، نویسندگان و کارگردانان موثر در این روند را معرفی کند. یکی از آثار قابل قبول در این زمینه، فیلم سینمایی «چکمه» ساخته محمدعلی طالبی است که بر اساس داستانی به همین نام از هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شده است. اثر مذکور در این مقاله ابتدا به طور مجزا بررسی میشود و نکاتی که در روند اقتباس آن، لحاظ شده است با توجه به منابع، معرفی میگردد.
در قرآن کريم سرگذشت بسياري از پيامبران با قصه بيان ميشود. از جمله قصه يوسف (ع) که به زندگي اين پيامبر ميپردازد. اين سوره صد و يازده آيه دارد. سه آيه نخست و ده آيه آخر غير داستاني و آيات ديگر بدون آنکه آيههاي غير داستاني، تسلسل آنها را برهم بزند، داستان را بيان ميكنند. هدف قرآن داستانپردازي نيست، ولي اين سوره بسياري از جنبهها و عناصر داستاني متعارف در ادبيات داستاني را دارد. هدف اين مقاله بررسي فراواني عناصر داستاني، در اين قصه است. مقاله حاضر توصيفي تحليلي است و طي آن به بررسي و تحليل عناصر داستاني نظير زاويه ديد، طرح، ساختار، انديشه (تم و موضوع)، کشمکش، شخصيت، شخصيتپردازي، گفت و گو، زمان و مکان ميپردازد. قصه يوسف، تنها قصه قرآن كريم است كه از ابتدا تا انتهاي آن، در يك سوره آمده است. در اين قصه با بهرهمندي از فنون عناصر داستانپردازي نوين، اهداف والاي قرآن كريم، آشنايي با فرهنگ مذهبي، تعليم، تربيت، هدايت و عبرت آموزي انسان، در قالب يك داستان بيان شده است. پرداخت عناصر داستاني در اين قصه به گونهاي است كه مخاطب در برخورد با آن به مثابه يكي از شخصيتهاي داستان حضور فعال دارد.