زبانشناسی متن بنیاد رویکردی است نقشگرا با تأکید بر نقش ارتباطی زبان که کارکرد اصلی زبان را ایجاد ارتباط و انتقال معنا میان کنشگران زبانی میدانند. از این منظر، زبان سویهای اجتماعی مییابد و عمده نقش آن در اجتماع بررسی میشود. زبانشناسی نقشگرا برای زبان سه فرانقش قائل است که هر یک از منظری به زبان مینگرند و برشهای متفاوتی از جهان ارائه میکنند. فرانقش اندیشگانی/ تجربی زبان را ابزار بازنمایی دنیای درونی و بیرونی انسانها میداند. فرانقش بینافردی زبان را ابزاری برای کنش متقابل میان انسانها میانگارد و، در نهایت، فرانقش متنی که زبان را در ارتباط با بافت موقعیتی قرار میدهد و زمینه تحقق دو فرانقش پیش گفته را مهیا میسازد و بدین گونه، به همراه ابزار انسجامی، متنیتِ متن را شکل میدهد. در این مقاله، تلاش ما برا ین است که از منظر فرانقش متنی به خوانش شعری از اخوان بنشینیم و، با بررسی نحوه چینش عناصر در متن، چگونگی استفاده سبکی شاعر از این فرانقشها در بازنمودن ذهن خویش و درونمایه اثرش را نشان دهیم.
در این مقاله ـ به منظور نشان دادن یکی دیگر از ابعاد برجسته شعر اخوان ـ به بررسی بازتاب و تأثیر سمبولهای شعری او در آثار سه تن از برجستهترین پیروانش یعنی: شفیعی کدکنی، اسماعیل خویی و نعمت میرزازاده پرداخته شده است که هر سه تجربههای شعری موفقی در حوزه ادب مقاومت داشتهاند.
مهدی اخوان ثالث شاعر پرآوازه و موسیقیپژوه ایرانی است. تخلص وی «م. امید» در اشعارش بود. اخوان ثالث در شعر کلاسیک ایران توانمند بود. وی به شعر نو گرایید و آثاری دلپذیر در هر دو نوع شعر به جای نهاده است. همچنین او آشنا به نوازندگی تار و مقامهای موسیقیایی بوده است. این کتاب دربردارنده چهار مقاله از او در حوزههای مختلف نقد ادبی و شعر است با این عناوین: داوری و شناخت؛ گشتوگذارها؛ در کتابخانه کوچک من؛ و گاهی فکر کردهام.
در زبانشناسی شناختی، وجود رابطه یک به یک بین عناصر جهان خارج و صورتهای زبانی زیر سوال میرود. زبانشناسان شناختی معتقدند که یک موقعیت واحد را میتوان به صورتهای مختلف در زبان بیان کرد و طرق مختلف شناسهگذاری (کدگذاری) یک موقعیت واحد، متضمن مفهوم سازیهای متفاوت است. از سوی دیگر، گاه یک صورت زبانی، مفهومسازیهای متفاوتی را شناسهگذاری میکند. واژه پیش در زبان فارسی، در کنار معانی متعدد مکانی خود، دارای دو معنای زمانی هم هست که به ظاهر با هم متضادند. «پیش» گاه دلالت بر قبل و گذشته دارد گاه به آینده ارجاع میدهد. این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که چرا واژه «پیش» در حوزه معنایی زمان، دارای دو معنای کاملاً متضاد است. نگارندگان نشان میدهند که به کمک آموزههای معناشناسی شناختی و به طور خاص، به کمک «استعارههای مفهومی» و «طرحوارههای تصوری» پیشنهادی لیکاف میتوان این واقعیت زبانی را بهدرستی تبیین کرد.
موضوع اصلي در زبانشناسي رايانهاي پردازش زبان طبيعي است و هنگامي كه كارشناسان رايانه از پردازش زبان طبيعي سخن ميگويند اغلب مسايلي را عنوان ميكنند كه نشان ميدهند تمايز روشني ميان خط و زبان قايل نيستند. به سخن ديگر، در بسياري موارد، اين دو حوزه را در هم ميآميزند. بد نيست در آغاز به برخي از كاربردهاي رايانه در حوزه خط اشارهاي نماييم و سپس به نقش آن در حوزه زبان به ويژه ساخت واژه بپردازيم.1. حوزه خط، 1ـ1 غلطيابي املايي. يكي از ابزارهاي سودمندي كه واژهپردازها به تدريج از آن سود جستند، خطاياب يا غلط ياب املايي است. در نسخههاي جديد نرم افزار Word، براي متنهاي انگليسي، ميتوان از كاراييهاي بالاي غلط ياب آن بهره گرفت. از چند سال گذشته، برخي از شركتهاي سازنده نرم افزار واژه پرداز فارسي كوشيدند نمونههايي از چنين غلط يابهايي را براي فارسي به كار گيرند، از جمله پيشكار، زرنگار، گستره نگار و نقش.