مسئله چندآوایى در روایت، به ویژه در متون داستانى که توسط نظریهپردازانى چون میخاییل باختین m.bakhtine و اسوالد دوکروo.ducrot مطرح شده، به خواننده این امکان را میدهد تا با نگرشى نو متن داستانى را نظاره کند، هر گفته را در ارتباط با گفتههاى دیگر قرار داده آن را همچون حلقهاى از زنجیره گفتار، در روایت کلى داستان به حساب آورد. هر نوشتهاى میتواند شامل گفتگویى تخیلى، واقعى، تفسیرى از جانب نویسنده یا راوى- که الزاما همان نویسنده نیست ولى پیامدهنده در متن است- ابراز عقیدهایى از طرف شخصیت داستان و غیره باشد. در بسیارى از روایتهاى داستانى به خصوص در قرن بیستم، این آواها به هم میآمیزند و خواننده باید به عنوان دریافتکننده پیام، خود برداشت لازم را از متن بکند.
مقصود اصلی از این رساله کوششی در شناساندن یکی از چهره های اخیر و شایان توجه ادبیات فارسی به ایرانیان مقیم استانبول و دوستداران فرهنگ فارسی در ترکیه است. بنابراین مولف ناچار بود که در آنجا که دسترسی به دیوان شاعر نیست در ذکر امثله امساک روا ندارد و در رساله خویش جای مهمی را به ابیات و نقل قول از شاعر واگذار کند. یاشار بیگ فکر میکرد باید با فرهنگ فارسی هرچه بیشتر مربوط باشد و آنرا در میان هم میهنان خود و دوستداران فرهنگ فارسی در ترکیه نشر دهد. "یک ساعت با دیوان قاآنی" مولود این اندیشه هاست
بزرگ علوی از دوستان نزدیک هدایت و یکی از اعضای گروه معروف به « ربعه » بود . او در یک خانواده تجارت پیشه به دنیا آمد . بعد برای ادامه ی تحصیل به آلمان رفت و دوره دبیرستان و بخشی از تحصیلات دانشگاهی خود را در آنجا به پایان برد. علوی پس از مراجعت به ایران با صادق هدایت ، نویسنده برجسته مکتب جدید داستان نویسی ایران در سال 1309 آشنا شد . این دو به اتفاق نویسنده دیگری به نام ش.پرتو ، « انیران » را در سال 1310 نوشتند که شامل سه داستان بود . هدایت « سایه مغول » و علوی « دیو » را که درباره هجوم اعراب به ایـران بود نوشت . بزرگ علوی در همان ایام ، داستان بادسام را نوشت و با کمک صادق هدایت آن را توسط محمد رمضانی مدیر کتابخانه شرق ، در تهران به چاپ رساند. بزرگ علوی نخستین چهره ی انتخابی دکتر ارانی برای انتشار مجله دنیا بود . در این مقطع حدود سه سال از دیدار و آشنایی جدیدشان در ایران می گذشت . پس از پیوستن ایرج اسکندری به آنان ، نخستین شماره مجله ی دنیا را در یکم بهمن 1312 در تهران منتشر کردند. علوی یکی از سه عنصر تحریریه این مجله بود . هدف اساسی و عمده مجله دنیا که به صورت قانونی و علنی منتشر می گردید ، روشنگری و آشنا کردن دانشجویان و جوانان ایرانی با آخرین دستاوردهای دانش ، صنعت ، فن و هنر جهان آن روز بود . این مجله نه تنها فاقد هرگونه سمت گیری حزبی بلکه هیچگونه موضع گیری صریح سیاسی علیه حکومت وقت ایران نداشت. بعد از انتشار چندین شماره مجله دنیا در اردیبهشت 1316 اداره شهربانی و امنیتی وقت ایران ، این جریان را به عنوان یک جریان کمونیستی وابسته به کمینترن تلقی کرد و با پرونده سازی که توسط رئیس شهربانی وقت سازماندهی شده بود ، ( بعد از سقوط حکومت رضاشاه این موضوع روشن گردید ) همه فعالان این گروه که بعدها به نادرست « گروه 53 نفر » یاد شدند ، تخت عنوان فعالیت کمونیستی و براندازی حکومت وقت متهم و به حبس های طولانی مدت از 3 تا 10 سال محکوم شدند . در این جریان بزرگ علوی به 7 سال زندان محکوم شد ، ولی در مهرماه سال 1320 با برکناری رضاشاه بعد از چهار سال و نیم از زندان آزاد گردید . بعد از سقوط دولت مصدق در سال 1331 علوی به اروپا رفت و مجدداً در آلمان به حالت تبعید فعالیت های علمی و ادبی خود را ادامه داد . از این سال تا انقلاب اسلامی آثار او در ایران اجازه ی انتشار نداشت . در سال 1357 پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک چند در ایران زیست و بار دیگر به آلمان بازگشت تا اینکه در سن 92 سالگی در تاریخ 17 فوریه 1997 برابر با 28 بهمن ماه 1375 بعد از دو هفته بیماری در شهر برلین آلمان درگذشت و بنابر وصیت در قبرستان مسلمانان در کنار پدرش در شهر برلین دفن گردید .
بيشك يكي از عناصر غني موجود در گنجينه فرهنگ و آيينهاي بشري، اسطوره است و اسطورهپردازي نيز از قديميترين شيوههاي داستانپردازي به شمار ميرود. در فرانسه، به تبعيت از تراژدينويسان سترگ باستان، استفاده از اسطورههاي كهن، به خصوص در ادبيات و هنرهاي نمايشي، از ديرباز مرسوم بوده است. اما رويكرد قرن بيستم به مقوله اسطوره، با توجه به شمار آثاري كه در آنها داستاني اسطورهاي مورد بازنگري و بازخواني قرار گرفته، رويكردي خاص به نظر ميرسد، چرا كه ظهور چنين پديدهاي، آن هم در عصر مدرنيته و نوگرايي، نميتواند اتفاقي تلقي شود و قطعا تامل برانگيز است. در اين بحث موضوعاتي كه به صورت اجمالي مدنظر قرار گرفتهاند، عبارتند از بررسي علل بازگشت اسطوره به عرصه ادبيات نمايشي فرانسه در نيمه اول قرن بيست و همچنين شناسايي ويژگيهاي اسطوره نو، يعني اسطورهاي كه با نگاهي تازه باز آفريني شده؛ مباحثي كه پرداختن به آنها بدون شناخت ضمني زمينههاي اجتماعي و تاريخي ممكن نيست. از اين رو ديدگاه مقاله به طور اهم، ديدگاهي اجتماعي ـ تاريخي است.
گستردگي دامنه بررسي اسطورهها و مضامين در نقد، تحليلگران متون ادبي را در برابر تلي از واژگان همسان قرار داده كه گاهي تشخيص آنها از يكديگر دشوار است، چرا كه در متون فراوان، منتقدان، اسطوره، مضمون، نماد و بنمايه را در يك چارچوب قرار ميدهند و آنچه را براي يكي مضمون محسوب ميشود، براي ديگري اسطوره به حساب ميآيد، در صورتي كه تفاوت بسياري ميان اين واژههاست. درباره اين تفاوت نيز بين منتقدان اتفاق نظر وجود ندارد، همچنان كه گاهي مرز بين اسطورههاي باستاني و اسطورههاي تاريخي و ادبي مشخص نيست. ولي چگونه يك چهره تاريخي به يك اسطوره تبديل ميشود؟ چه زماني يك اسطوره در متن ادبي ظاهر ميشود؟ آيا درنقد اسطورهاي، ريشهيابي اساطير و در مقايسه بين آنها روش در زماني راه گشاست يا بررسي هم زماني؟ در اين مقاله سعي بر اين است كه بارجوع به ديدگاه نظريه پردازان نقد اسطورهاي، پاسخي براي اين پرسشها ارائه شود.