در نيمه دوم سده نوزدهم ميلادي، واقع گرايي جايگزين داستانهاي تخيلي در ادبيات اردو شد. خردگرايي نهضت علي گر و هدفمنديش براي اصلاح، منجر به تحول ادبيات داستاني شد. نذيراحمد و عبدالحليم شرر، دو نويسنده پيشتاز اين نهضت، از پشگامان رمان پرداز اردو به شمار ميرونـد. پنداشتهاي آييني و كاربست پنداري آن در رمانهايشان نمايان است. آنها براي نخستين بار به نقش زن در خانواده و جامعه ميپردازند. نذيراحمد، دلزده از غرب، عواقب غربزدگي را هشدار ميدهد؛ فريبكاري خرافات و باورهاي غلط ديني را نفي ميكند. شرر با رمانهاي تاريخي، اسطورههاي اسلامي را به عنوان الگو معرفي ميكند و از فريبكاري فرقههاي ساختگي ميگويد. رتن نات سرشار، فردي هندو، به خوبي با آداب و رسوم مسلمانها آشناست و زندگي و باورهاي آنها را در قالب تلفيقي رمان و داستان با جزييات نگاري وصف ميكند. در اين مقاله سعي بر آن است تا به تاثرات برگرفته از فرهنگ اروپا در آثار سه رماننويس پرداخته شود؛ زيرا تنوع در آثار آنها منجر به غنيشدن خشت بناي رمان در ادبيات اردو شده است.
گئورگی پلخانف ؛ نظریهپرداز مارکسیست روس، بنیانگذار جنبش مارکسیستی در روسیه و برای سالهای متمادی، نماینده و مدافع اصلی آن بود. او همچنین از بنیانگذاران حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بود و بعد از انشعاب در حزب، او به مِنشویکها (حزب اقلیت) پیوست، اما همواره سعی در ایجاد اتحاد بین دو حزب داشت. پلخانف معتقد بود که جوامع بشری به ویژه جامعه روسیه برای پیاده کردن موفقیتآمیز مارکسیسم هنوز «نارس» بوده و سرمایهداری باید ابتدا رشد کند تا سوسیالیسم ممکن گردد و از همین رو با دولت شوروی مخالف بود. مهمترین آثار او عبارتند از: «آنارشیسم و سوسیالیسم»، «تاریخ از نگاه یکتاشناسان»، «تاریخ ماتریالیسم»، «حقایق منطقی»، «اهمیت مطالعه تاریخ از نظر تحولات اندیشه»، «نقش فرد در تطور تاریخ» و آخرین تالیف او «مسائل اساسی مارکسیسم».
پروفسور نذیر احمد (1915 ـ 2008) از دانشمندان بنام شبهقاره بود و نیز از بنیانگذاران انجمن استادان زبان فارسی هند که خود سالها ریاست آن را بر عهده داشت. وی حافظشناسی زبردست بود که سالها عمر پربار خود را صرف تحقیق و پژوهش بر روی نسخ خطی و شروح دیوان حافظ کرد. او در زمینه تصحیح متون، فرهنگنویسی، دستور زبان، زبانشناسی، نسخهشناسی، تاریخ و تمدن، نقاشی، موسیقی، تصوف و عرفان و شناساندن منابع و مآخذ ادب فارسی از استادان بنام و شناختهشده در شبه قاره هند بود. این کتاب دربرگیرنده نوشتارهایی درباره زندگی و آثار اوست.
در این مقاله سعى بر تفسیر دیدگاه اقبال در مورد «زن» شده است. با مطالعه کلیات فارسى و اردو سخنرانىها و بیانات علامه اقبال، در مجموع مشاهده مىشود زن در موضوعات مختلف اعم از «خودشناسى»، «تعلیم»، «حجاب»، «آزادى» و «عرب» مطرح شده است. از آنجا که اقبال پایبند مذهب اسلامى و قرآن بود، طبق عقاید دینى خود، به زن مسلمان بهایى اعلى مىبخشید. زن، در مقام «مادر»، در نظر وى حساسترین مسئولیت در نظام هستى را دارا است. علامه بر این اعتقاد بود که همچنان که اصل نبوت هدایت و تکامل بشرى است، مادر بودن توام با شفقت و مهربانى، هدایتگر و سرنوشتساز ملتى است. به همین منظور نگرانى اقبال این بود که مبادا زن با فعالیت در عرصه اجتماع به صفات عالیه خود پشت پا زده، از پرورش فرزندان غافل شده و در فعالیتهاى سیاسى و محفلهاى سرور، وقت با ارزش خود را از دست دهد. وى حضرت فاطمه زهراء (س) را به عنوان بهترین نمونه مىداند که تنها راه نجات و رستگارى زنان و به نحو احسن انجام مسئولیت آنان، زیستن همانند آن بانوى بزرگ باشد.