تذکرهنویسی، شکل نخستین تاریه ادبیات نگاری فارسی است و تذکرهها به هر صورتی که باشند، برای رسیدن به گوشههایی از تاریخ ادبیات مفیدند و مبنای کار محققان امروزند. از جمله تذکرههای فارسی، لبابالالباب، نوشته سدیدالدین محمد عوفی است که نخستین تذکره فارسی است و در حدود سال 618هـ.ق تألیف شده است. مؤلف در جلد دوم این تذکره از 169 شاعر سخن گفته و منتخبی از اشعار آنان را آورده است. از جمع این شاعران، قطران تبریزی شاعر معروف قرن پنجم هجری است که عوفی، در ذیل "فصل سیم در ذکر شعرای عراق و نواحی آن" از او یاد کرده است. اشعار قطران در این تذکره، 74 بیت و شامل یک ترکیببند و یک قصیده است. برای تصحیح دیوان قطران که تا امروز دستنوشته کهنی از آن شناخته نشده است، مطالعه و بررسی اشعار وی در تذکرهها، بخصوص در لبابالألباب، از کارهای ضروری و اولیه است. نگارندگان با مقابله نسخههای موجود از دیوان او به تفاوتهایی رسیدهاند که نمونههایی از آن در اینجا تقدیم میشود.
از شرح حال شاعر بزرگ تبریز حکیم قطران به علت بعد زمان و نبودن مدارک کافی اطلاع صحیحی در دست نداریم. از طرفی تاریخ آذربایجان هم از اوائل شیوع اسلام تا قرن سوم و چهارم هجری به قدری تاریک است که به هیچ وجه از سلاطین و حکمدارانی که در آن دوره در این سرزمین فرمانروایی داشته اند خبر مضبوطی در دست نیست که بتوانیم با مراجعه به آن تواریخ کمکی به روشن کردن شرح حال این شاعر بنمائیم. قطران از قصیده سرایان درجه اول فارسی است و بیشتر طرز شعرای خراسان را بکار برده اشعار او در زمان دولتشاه معروف بوده است قصائدش متین است و در فنون لفظی تجنیس و ترصیع و ذوقافیتین بکار برده و قصاید مصنوعه در تمثیل همین فنون ساخته نیز در وصف وقایع و فصول و مناظر استادی نشان داده است و از رشته های حکمت نیز ؟آگاه بوده که غالب نویسندگان او را حکیم می نویسند و بعضی او را امام الشعرا و فخرالشعرا نوشته اند و اشعار او در زمان خود در شهرهای عراق و خراسان اشتهار داشته و او را باستادی شناخته و نظیر فرخی می دانسته اند...
سخنوران آذربایجان (از قطران تا شهریار) اثر عزيز دولتآبادى، كتابى است به زبان فارسى از نوع تذكرههاى خاص، محلى و جديد كه به معرفى سخنوران و شاعران آذربايجان مىپردازد. اين اثر به هدف آشنايى با سخنوران اين خطه از سرزمين پهناور ايران اسلامى نگارش شده است. مقدمات نگارش اين كتاب از سال 1345ش با انتشار مقالاتى توسط مؤلف آغاز گرديده و كتاب براى بار نخست بين سالهاى 1355 تا 1357ش منتشر شده است.
بستان العارفین و تحفه المریدین از متون منثور عرفانی قرن پنجم حوزه خراسان است که در میان آثار فارسی برای بسیاری از حکایات و کرامات و اقوال صوفیان منبعی کهن به شمار میآید. افزون بر این، فواید زبانی کتاب نظیر بسیاری از واژههای خاص و وجوه سبکشناختی نثر نزدیک به گفتار قرن پنجم از ارزشهای دیگر این اثر است. بستان العارفین و تحفه المریدین، به همراه منتخب رونق المجالس و پیوستهایی در سال 1354(ه. ش.) به اهتمام دکتر احمدعلی رجایی بخارایی منتشر شده و اخیراً به چاپ دوم نیز رسیده است. نگارنده در این نوشتار با استفاده از نسخ خطّی شناخته شده و دست یاب بستان العارفین و نیز دیگر منابع کهن، به بررسی متن چاپی آن پرداخته و نشان داده است که وجود سهوهای گوناگون در متن، ضرورت تصحیح مجدّد آن را به روشنی تأیید میکند.
بنا بر شیوه مرسوم، تصحیح هر متنی باید براساس دستنوشته یا دستنوشتههایی از آن متن انجام گیرد، امّا گاهی به دلایل گوناگون ـ همچون ناآشنایی کاتبان ـ تبدیل و تحریفهایی در متون کهن راه مییابد که آنها را از اصل خود دور میکند و رسیدن به اصل را به کمک نسخهها دشوار میسازد، بهخصوص وقتی که دستنوشته متنی منحصربهفرد و یا با نسخههای دیگر متفاوت باشد. در اینجاست که مصحّح از مراجعه به منابع موضوع متن یا مآخذ مؤلّف ناگزیر است. ما در تصحیح بستانالعارفین و تحفةالمریدین، از آثار قرن پنجم ـ که نسخههای شناختهشدۀ آن با هم متفاوتاند و مشکلات و مبهمات کهنترین نسخه آن با مقابله حل نمیشود ـ در مواردی از همین شیوه بهره بردهایم و بسیاری از خطاهای آن را اصلاح کرده¬ایم. عرضه نمونههایی از آن و چند متن کهن دیگر، میزان اهمّیّت و نقش منابع و مآخذ را در تصحیح متون تأیید میکند.