آيين مهري يكي از آيينهايي است كه در ايران باستان مدتهاي مديدي رواج داشت. بعد از انتشار آيين زردشتي، خداي مهر كه در آيين مهري يك خدا خورشيد محسوب ميشد، مبدل به ايزدمهر شد و مهريشت بدان اختصاص داده شد. مهر غير از خوشيد است. اين نكته از خود اوستا برميآيد، ولي از ديرزمان به سبب ارتباط نزديكي كه مهر با خورشيد دارد، اين دو با هم مشتبه شدهاند. در ادبيات پهلوي و پارسي هم مهر به معني خورشيد به كار رفته است. خورشيد مذهب اقوام كهن بوده، خورشيد در ايران از دورانهاي قديم، مورد پرستش قرار گرفته است. بعد از آن كه ايرانيان دين اسلام با پذيرفتند، اين آيين منسوخ گشت ولي اصطلاحات آن در ادبيات و فلسفه و عرفان بازتاب يافت. شاعران ايراني از جمله خاقاني از اين اصطاحات به عنوان عناصر سازنده خيال سود جستند. خاقاني ضمن آن كه با بهرهگيري از تلميحات ديني و الهام گرفتن از قرآن كرمي بسيار پرشور به ستايش پيامبر (ص) ميپردازد، در تصويرسازي و مضمونپردازي شاعرانه خود از فرهنگ و آيينهاي ديگر چون دين مسيح و آيين مهري نيز استفاده كند. او در شروان نزديك ارمنستان ميزيست كه خود آنجا مدتها مركز آيين مهري بود. از اين بر اين آيين و اصطلاحات آن اشراف كامل داشت. حضور چشمگير عناصر اساطيري حماسي آيين مهري، چون تقديس خورشيد و فرهمند و سرخپوش دانستن خورشيد و غسلكردن خورشيد، حمله بردن خورشيد به گاو فلك و ارتباط شير با خورشيد، شاهد اين مدعاست. خاقاني اضافه بر اين مطلب از شاهدان و بزرگان مهري ياد ميكند. اين مطالبي است كه در اين پژوهش مورد بررسي و مداقه قرار ميگيرد.
دگردیسی از مهمترین عناصر ادبیات، به ویژه ادبیات حماسی و اسطورهای، به شمار میرود. یکی از انواع آن، «دگردیسی تشرّفی» است که در شاهنامه جلوههای مختلفی دارد. داستان «اندر آزمون کردن شاه آفریدون پسران را به ناشناس» جلوه بارزی از این نوع دگردیسی است که در آن، فریدون به هیئت «اژدها» درمیآید. در این مقاله این داستان از منظر ادبیات تطبیقی و پیوند شعر و نگارگری تحلیل میشود. مصوّرسازی دگردیسی تشرّفی، ازخلّاقانهترین الهامات تصویری برگرفته از متن شاهنامه است که در این پژوهش به تحلیل نگارههایی از روایت یاد شده میپردازیم. به منظور تحلیل متون تصویری منتخب، پس از اشاره به متن کلامی روایت و چرایی دگردیسی موقتی فریدون به اژدها، به تحلیلریخت شناسانه نگارهها در مکتبهای مختلف نگارگری و نیز بررسی دخل وتصرف نگارگر در انتقال روایت از نظام کلامی به تصویری اشاره شده است. روش انجام پژوهش، روش توصیفی ـ تحلیلی و پژوهش بینارشتهای در قلمرو ادبیات تطبیقی است. نتایج پژوهش نشان میدهد که دگردیسی در نگارههای منتخب، دارای کارکرد آزمونی و درجهت تشرّف به مقام شهریاری، مردانگی و همسرداری با درونمایه اژدهاکشی صورت پذیرفته و جلوه پیوند آیین تشرّف و دگردیسی است که با نشانههایی در نگاره مبنی بر مجازی بودن اژدها و برگزاری آیین تشرّف نیز قابل اثبات است، امّا درک دگردیسی تنها با رجوع به پیش متن کلامی ممکن است.
در این مقاله ضمن معرفی، بازخوانی و بررسی یک پارهسند دوره ایلخانی، به تبیین و اصلاح برخی از ویژگیهای سندشناسی این دوره پرداخته شده است. این پارهسند، کهنترین سند سازمان اسناد و کتابخانه ملی به تاریخ 726 قمری است که به شکل طومار است. این سند از صدر به اندازه یک بند افتادگی دارد. خط سند به رسم رایج این دوره، شکسته تعلیق است. بر روی سند، چهار مهر شامل دو آل تمغا (مهر قرمز) و دو قراتمغا (مهر سیاه) و در پشت سند شش مهر کوچک، ظاهرا همه به خط ایغوری، به شکل مربع، مستطیل و بیضی دیده میشود. این مهرها کهنترین نمونههای مهرهای شخصی است و شاید حاکی از سنت متفاوت مراحل ثبت و ضبط اسناد در ناحیه فارس باشد. از بررسی این نیمسند و دیگر اسناد این دوره، شیوه مهرگذاری در اسناد ایلخانی تبیین شده است. زدن آل تمغا بر سند یک سنت مغولی است. جایگاه مهر اصلی بر بخش تاریخ سند و سربندهاست. مهرهای عمال دیوانی در تأیید سند در پشت آن آورده میشود. این پارهسند کهنترین نمونه این کاربرد را نشان میدهد. این سند در محلی به نام کوهک (ظاهرا در فارس) صادر شده و صادرکننده آن با توجه به قراین موجود امیر چوپان، امیر الامرای سلطان ابو سعید ایلخانی(حکـ.716-736 ق) است. مضمون سند خارج دانستن یک روستا از املاک خاصه دولتی(اینجو) و اثبات ملکیت آن برای یک شخص است. در این مقاله کوشش شده است تا با مقایسه این سند با اسناد همدوره، خصوصا اسناد متعلق به بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی، شکل کامل سند بازسازی گردد. در پایان نیز متن بازخوانی شده سندی دیگر از امیر چوپان ارائه گردیده است.
استاد محمدرضا شفيعي کدکني، محقق، منتقد و پژوهشگر زبان و ادبيات فارسي، از شاعران موفق و صاحب سبک نسل دوم شعر نيمايي به حساب ميآيد. او تاکنون با انتشار 12 دفتر شعري که در قالب دو مجموعه آيينهاي براي صداها و هزاره دوم آهوي کوهي به چاپ رسانده، برگي از دفتر قطور شعر معاصر را به خود اختصاص داده است. اين پژوهش ميزان اثرپذيري اشعار شفيعي را از آثار قدما مورد بررسي قرار داده است. برخي از منتقدان معتقدند که شفيعي بيشتر شعرساز ماهري است تا يک شاعر، چراکه اشعار او از مضامين، ترکيبات، واژگان و صورخيال تکراري و قدمايي پر است. يافتههاي تحقيق بيانگر اين واقعيت است که هرچند رگههاي ژرفي از سرودههاي بزرگاني چون حافظ، مولانا، سعدي، رودکي و ... و نيز نشانههايي از شعر شاعران معاصر همانند اخوان ثالث، شاملو و ... در اشعار او ديده ميشود، اما خلاقيت شفيعي در اين بين نقشي مضاعف عمل کرده، چنان که او را از ورطه تقليد صرف رهانيده است و اين انتقاد جز در مواردي نادر بر قامت اشعار او راست نميآيد.
متناقضنما يا پارادوكس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشناييزدايي و برجستگي كلام ميشود. اين شگرد ادبي از ديرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پيشينه آن در ادبيات كلاسيك فارسي و نيز با آشنايي و توجه به ادبيات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسين شعر خود از متناقضنمايي براي برجستهسازي و ايجاد ابهام هنري كه جلب توجه مخاطب را در پي دارد، استفاده ي زيادي ميكند فروغ اين شگرد شعري را براي اهدافي هم چون معناگريزي، ايجاد بار عاطفي، بيان طنز، ريشخند و ... به كار ميگيرد. اين شيوه تاثير زيادي بر خواننده دارد و زيبايي خاصي را ميآفريند. در اين مقاله متناقضنمايي در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسي قرار گرفته است: 1) بافت زباني كه بيشتر باعث اختلال در زبان ميشود، 2) بافت موقعيت كه علاوه بر زبان، باعث آشناييزدايي در معنا و پيش فرضهاي قراردادي ذهن جمعي ميشود. نمونههايي از شعر فروغ كه با اين شيوه بياني به كار رفته، آورده شده است. اين جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگريزي و ايجاد ابهام نشانگر يكي از وجوه زيبايي شعر اوست.