كودكي، اثر اتوبيوگرافي ناتالي ساروت، نويسنده فرانسوي قرن بيستم است. در اين اثر، ساروت با تداعي خاطرات، با زدودن مرز بين واقعيت و خيال، شاهكاري ميآفريند تا دنياي آميخته از هر دو عنصر را به خواننده عرضه بدارد. آن چه مايه موجوديت اين رمان ميشود، گسستن از سنت، ماهيت واقعي و شكلروايي آن است. ساروت در اين اثر شكل تازهاي از «من» نويسنده را ارايه ميكند كه گاهي در نقش كودكي ظاهر ميشود تا وقايع را نقل كند؛ گاهي نيز به عنوان راوي در متن نقش ميآفريند و حوادث را آگاهانه نقد و بررسي ميكند. در اين جستار سعي ميشود به شيوه نوين روايت در كودكي اثر ساروت پرداخته شود تا بتوان براي پرسش زير پاسخ مناسبي پيدا كرد: چرا ساروت براي بازگويي يادمانهاي كودكانهاش از گفت وگوي درون متني بين راوي و شخصيت استفاده كرده است؟ به موازات بررسي اين مقوله، سعي شده است تا با پژوهشي در شيوه نگارش، ساختار اثر و ويژگيهاي زبانشناختي و زماني آن به تفاوتهاي اساسي رمان نو با رمان سنتي اشاره شود.
لقد فتح هذا الکتاب شراعته علی عللیة الروایة والنقد معا، و باتجاه خاصة القراء و عامتهم، بتقدیمه ـ بدایة ـ للمفاهیم و من ثم بمعاینته وجوه الشبه بین نصوص الحداثة الروائیة العربیة والفرنسیة، مما یتصل بالشکل: الحکایة، الحبکة، طبیعة الاطفال والشخوص، تهشیم الزمن، الراوی، صلة المکان بالشخصیة، کذالک مما یتصل بالمعانی: الزمن، الحدث، الحرب، الادویبیة ... و الی ذالک ضم هذا الکتاب العدید من الوثائق الثمنیة، لیکون بحث اضافة محمد الباردی العلمیة والجدیدة والهامة.
بزرگ علوی از دوستان نزدیک هدایت و یکی از اعضای گروه معروف به « ربعه » بود . او در یک خانواده تجارت پیشه به دنیا آمد . بعد برای ادامه ی تحصیل به آلمان رفت و دوره دبیرستان و بخشی از تحصیلات دانشگاهی خود را در آنجا به پایان برد. علوی پس از مراجعت به ایران با صادق هدایت ، نویسنده برجسته مکتب جدید داستان نویسی ایران در سال 1309 آشنا شد . این دو به اتفاق نویسنده دیگری به نام ش.پرتو ، « انیران » را در سال 1310 نوشتند که شامل سه داستان بود . هدایت « سایه مغول » و علوی « دیو » را که درباره هجوم اعراب به ایـران بود نوشت . بزرگ علوی در همان ایام ، داستان بادسام را نوشت و با کمک صادق هدایت آن را توسط محمد رمضانی مدیر کتابخانه شرق ، در تهران به چاپ رساند. بزرگ علوی نخستین چهره ی انتخابی دکتر ارانی برای انتشار مجله دنیا بود . در این مقطع حدود سه سال از دیدار و آشنایی جدیدشان در ایران می گذشت . پس از پیوستن ایرج اسکندری به آنان ، نخستین شماره مجله ی دنیا را در یکم بهمن 1312 در تهران منتشر کردند. علوی یکی از سه عنصر تحریریه این مجله بود . هدف اساسی و عمده مجله دنیا که به صورت قانونی و علنی منتشر می گردید ، روشنگری و آشنا کردن دانشجویان و جوانان ایرانی با آخرین دستاوردهای دانش ، صنعت ، فن و هنر جهان آن روز بود . این مجله نه تنها فاقد هرگونه سمت گیری حزبی بلکه هیچگونه موضع گیری صریح سیاسی علیه حکومت وقت ایران نداشت. بعد از انتشار چندین شماره مجله دنیا در اردیبهشت 1316 اداره شهربانی و امنیتی وقت ایران ، این جریان را به عنوان یک جریان کمونیستی وابسته به کمینترن تلقی کرد و با پرونده سازی که توسط رئیس شهربانی وقت سازماندهی شده بود ، ( بعد از سقوط حکومت رضاشاه این موضوع روشن گردید ) همه فعالان این گروه که بعدها به نادرست « گروه 53 نفر » یاد شدند ، تخت عنوان فعالیت کمونیستی و براندازی حکومت وقت متهم و به حبس های طولانی مدت از 3 تا 10 سال محکوم شدند . در این جریان بزرگ علوی به 7 سال زندان محکوم شد ، ولی در مهرماه سال 1320 با برکناری رضاشاه بعد از چهار سال و نیم از زندان آزاد گردید . بعد از سقوط دولت مصدق در سال 1331 علوی به اروپا رفت و مجدداً در آلمان به حالت تبعید فعالیت های علمی و ادبی خود را ادامه داد . از این سال تا انقلاب اسلامی آثار او در ایران اجازه ی انتشار نداشت . در سال 1357 پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک چند در ایران زیست و بار دیگر به آلمان بازگشت تا اینکه در سن 92 سالگی در تاریخ 17 فوریه 1997 برابر با 28 بهمن ماه 1375 بعد از دو هفته بیماری در شهر برلین آلمان درگذشت و بنابر وصیت در قبرستان مسلمانان در کنار پدرش در شهر برلین دفن گردید .
فرزند خاک، اثر طاهر بن جلون، نويسنده آفريقايي تبار فرانسوي است. در اين اثر، بن جلون با تداعي خاطرات زادگاه خود و با حذف مرز بين واقعيت و خيال، رماني ميآفريند و دنياي آميخته از هر دو عنصر را به خواننده عرضه ميدارد. آن چه مايه موجوديت اين رمان ميشود، مضمون تراژيک آن است كه مصداق زندگي عيني برخي از مردمان جوامع سنتي است. در اين اثر، بن جلون به طرح موضوع جستجوي هويت در شخصيت داستان خويش كه شباهت بسياري به هموطنانش و جوامع شرقي دارد، ميپردازد. او تنها به واگويه واقعيتهاي عريان جامعه پيرامونش در خلال داستان اكتفا نميكند، بلكه آگاهانه هويت باختگي آنان را مورد انتقاد قرار ميدهد. در اين پژوهش، به موازات بررسي اين مقوله، سعي شده است تا با تحليل اين اثر از حيث موضوع داستاني، شخصيتپردازي و نگاه انتقادي نويسنده به جامعهاش را بررسي كنيم و نتايج «هويت تحميلي» و رويكرد نامناسب برخي از جوامع سنتي را به داشتن فرزند دختر را در خلال اثر مورد مطالعه قرار دهيم.
مهاجرت يكي از چالش برانگيزترين مباحث عصر حاضر به شمار ميرود، كه همواره توجه منتقدان و نويسندگان بسياري را به خود جلب كرده است. طاهر بن جلون، نويسنده معاصر آفريقايي تبار فرانسوي در زمره اين نويسندگان است كه رويكرد او به مقوله مهاجرت، با توجه به شمار فراوان آثار وي با اين مضمون، رويكردي خاص به نظر ميرسد. با چشمان شرمگين، يكي از آثار برجسته داستاني اوست كه مشكلات زندگي يك دختر آفريقايي را در دو بخش (قبل و بعد از مهاجرت)، در دو دنياي متفاوت به تصوير ميكشد. همه فضاي داستاني اثر و مجموعه مفاهيم برجسته آن، رويارويي دو مفهوم اسارت/ آزادي را به ذهن القا ميكنند. مكان (مراكش، فرانسه)، جنسيت (زن، مرد) و تضادهاي معنايي مفاهيمي چون مدرنيته/ سنت، مجموعه دوگانههايي را ميسازند كه از نظر معنايي با مفاهيم اسارت/ آزادي همخوان ميشوند. در اين پژوهش برآنيم تا با رو در رو نهادن و بررسي اين مجموعه مفاهيم، به درونمايه محوري اثر و دغدغه اصلي، هدف و پيام نويسندهاش پيببريم.