«سيلان ذهن» يکي از روشهاي نو روايت داستان است که بطور ويژه در سده اخير مورد توجه و اقبال داستاننويسان واقع شده است. اين روش در حال حاضر، يکي از مهمترين روشهاي روايت داستانها و رمانهاي روانشناختي است اما برخلاف تصوري که ممکن است در برخي خوانندگان مقاله ايجاد شود اين روش با روشهاي «نجواي درون» و «تحليل رواني» متفاوت است. در واقع نخستين شکل داستانهاي روانشناختي يا سرآغاز ظهور چنين داستانهايي در قالب «نجواي درون» بوده که اين البته بتدريج گسترش يافته و در داستان و رمان مدرن به صورت روش مورد بحث ما در آمده است. در اين مقاله تلاش ميشود تا ضمن تعريف دقيق اين تکنيک، روشها و ويژگيهاي مختلف آن و نيز پايهها و اصول روانشناختي آن به علاقهمندان تقديم شود.
در این مقاله، به ادب غنایی در حماسه فروسی پرداخته شده است. فردوسی، شاعر بزرگ ایرانزمین، همانگونه که شیوا و جسورانه در حماسه به پیش رفته است، در بیان عشق نیز جسارتی دلپذیر دارد. شاعر با الهام از اسطوره و تلفیق آن با دنیای واقعی، عشقی کامیافته را توصیف کرده است. پیوند ناخودآگاه شاعر با خودآگاه او، امیال و حالات خفته در شاعر را به سطحی از خودآگاهی میرساند که در قالب جملاتی سرشار از عواطف تبلور مییابد. شاعر با بهرهگیری از عناصر شعر غنایی؛ معشوق اساطیری، رؤیاها، عواطف و نمادها، عشقی کامیافته را به معرض ظهور میگذارد. شعر حماسی آرمانی برونگرا و شعر غنایی آرمانی درونگرا و ژرف است. ادب غنایی در شاهنامه شکلی متفاوت و برجسته دارد و آن، شکل تازهای از داستانهای عاشقانه است. حضور معشوق اساطیری در لایههای داستان و پیوند آن با ناخودآگاه شاعر و بیان پرصلابت شاعر در بیان عشق، به آن رنگ و جلوهای دیگر بخشیده است.
«مکان» يکي از عناصر اصلي تشکيلدهنده ساختار هر داستان کوتاه و بلند است که به گونهاي در آن خودنمايي ميکند. نقد هر داستان بدون در نظر گرفتن اين عنصر اساسي، بيارزش و ناقص خواهد بود. مطالعه عنصر مکان در ابداعات داستاني در عرصه نقد ادبي ما بسيار نادر و اندک بوده است و منبع قابل ذکري به زبان فارسي در اين زمينه يافت نميشود، بنابراين در اين مقاله کوشش شده است که مقدمهاي نظري براي مطالعه عنصر مکان ارایه شود و در اين راه عمدتا از منابع غير فارسي استفاده شده است. هدف نهايي اين تلاش، اين است که انگيزهاي براي مطالعه عنصر مکان و کمکي در جهت بررسيهاي زيباييشناختي بيشتردر مورد آن باشد. بدين سبب اين مقاله کاملا مختصر و عاري از مثالهاي تطبيقي است تا مخاطبان و علاقهمندان عرصه رمان، بتوانند آن را مبنايي براي مطالعات خود در اين عرصه قرار دهند.
این پژوهش ضمن بررسی اجمالی مکتب فرمالیسم و دیدگاههای نظریهپردازان آن درباره اصول تحلیل متن، الگوی ریختشناسی ولادیمیر پراپ را که هم اکنون زیربنای اصلی بسیاری از الگوهای تحلیل ساختاری، ریختشناسی و روایتشناسی را تشکیل میدهد، تشریح مینماید. الگوی پراپ بر «کارکرد» یا عمل شخصیتی استوار است و اجزای یک داستان با توجه به کارکرد هر شخصیت و حوزه عمل او مشخص میگردد. پس از تبیین الگوی پراپ و تعریف حرکت در داستان و نحوه ترکیب آنها از دیدگاه او، نمونههایی از حکایتهای هزار و یک شب مورد بررسی قرار گرفته و نمودارهای مربوط به ساختار متن و حرکتهای داستان ترسیم شده است. این پژوهش نشان میدهد که الگوی پراپ بر افسانههای هزار و یک شب قابل انطباق بوده و داستانهای هزار و یک شب از انواع مختلف روشهای ترکیب حرکتهای داستانی بهره منداست.