بیتردید، مثنوی معنوی مولوی، حماسه بزرگ عرفانی به زبان فارسی است. از همان قرون نخستین پس از مولوی، همواره در پی شرح رموز و غوامض مثنوی برآمدهاند و هر یک با توجّه به مشرب فکری خاص و دیدگاه خاصی به شرح آن پرداختهاند. مولوی اندیشههای ماورایی خود را از طریق روایت، با مخاطب در میان میگذارد؛ بنابراین، برای گشودن پیچیدگیهای اشعار مولانا باید به عنصر روایت و جنبه داستانی مثنوی توجّه فراوانی کرد تا متوجّه پیوستگی مطالب مثنوی و فضای فکری و روحی مولوی شد. نگارندگان در این مقاله، نخست این مسئله را به اثبات میرسانند که عنصر روایت در مثنوی اهمّیت فراوانی دارد و توجّه به پیوستگی ابیات در بافت روایت، در فهم و شرح مثنوی بسیار ضروری است؛ بنابراین، شارحانی که مثنوی را به مثابه یک داستان دایره وار بلند فرض کردهاند و برای درک غوامض آن، پیوسته خود را در این طرح دایرهوار حفظ کردهاند و برای شرح آن از خود مثنوی کمک گرفتهاند، موفقتر از آن شارحانی هستند که تک تک ابیات و یا حکایتها را به صورت جداگانه شرح کردهاند. با توجّه به این دیدگاه، شروح مثنوی مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
بزرگ علوی از دوستان نزدیک هدایت و یکی از اعضای گروه معروف به « ربعه » بود . او در یک خانواده تجارت پیشه به دنیا آمد . بعد برای ادامه ی تحصیل به آلمان رفت و دوره دبیرستان و بخشی از تحصیلات دانشگاهی خود را در آنجا به پایان برد. علوی پس از مراجعت به ایران با صادق هدایت ، نویسنده برجسته مکتب جدید داستان نویسی ایران در سال 1309 آشنا شد . این دو به اتفاق نویسنده دیگری به نام ش.پرتو ، « انیران » را در سال 1310 نوشتند که شامل سه داستان بود . هدایت « سایه مغول » و علوی « دیو » را که درباره هجوم اعراب به ایـران بود نوشت . بزرگ علوی در همان ایام ، داستان بادسام را نوشت و با کمک صادق هدایت آن را توسط محمد رمضانی مدیر کتابخانه شرق ، در تهران به چاپ رساند. بزرگ علوی نخستین چهره ی انتخابی دکتر ارانی برای انتشار مجله دنیا بود . در این مقطع حدود سه سال از دیدار و آشنایی جدیدشان در ایران می گذشت . پس از پیوستن ایرج اسکندری به آنان ، نخستین شماره مجله ی دنیا را در یکم بهمن 1312 در تهران منتشر کردند. علوی یکی از سه عنصر تحریریه این مجله بود . هدف اساسی و عمده مجله دنیا که به صورت قانونی و علنی منتشر می گردید ، روشنگری و آشنا کردن دانشجویان و جوانان ایرانی با آخرین دستاوردهای دانش ، صنعت ، فن و هنر جهان آن روز بود . این مجله نه تنها فاقد هرگونه سمت گیری حزبی بلکه هیچگونه موضع گیری صریح سیاسی علیه حکومت وقت ایران نداشت. بعد از انتشار چندین شماره مجله دنیا در اردیبهشت 1316 اداره شهربانی و امنیتی وقت ایران ، این جریان را به عنوان یک جریان کمونیستی وابسته به کمینترن تلقی کرد و با پرونده سازی که توسط رئیس شهربانی وقت سازماندهی شده بود ، ( بعد از سقوط حکومت رضاشاه این موضوع روشن گردید ) همه فعالان این گروه که بعدها به نادرست « گروه 53 نفر » یاد شدند ، تخت عنوان فعالیت کمونیستی و براندازی حکومت وقت متهم و به حبس های طولانی مدت از 3 تا 10 سال محکوم شدند . در این جریان بزرگ علوی به 7 سال زندان محکوم شد ، ولی در مهرماه سال 1320 با برکناری رضاشاه بعد از چهار سال و نیم از زندان آزاد گردید . بعد از سقوط دولت مصدق در سال 1331 علوی به اروپا رفت و مجدداً در آلمان به حالت تبعید فعالیت های علمی و ادبی خود را ادامه داد . از این سال تا انقلاب اسلامی آثار او در ایران اجازه ی انتشار نداشت . در سال 1357 پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک چند در ایران زیست و بار دیگر به آلمان بازگشت تا اینکه در سن 92 سالگی در تاریخ 17 فوریه 1997 برابر با 28 بهمن ماه 1375 بعد از دو هفته بیماری در شهر برلین آلمان درگذشت و بنابر وصیت در قبرستان مسلمانان در کنار پدرش در شهر برلین دفن گردید .
کتاب احادیث مثنوی مشتمل است بر مواردی که مولانا در مثنوی از احادیث استفاده کرده است با ذکر وجوه روایت و مآخذ آنها. دلیل تالیف کتاب به اعتقاد نویسنده آن بود که نویسنده وقتی مثنوی را مطالعه میکرد هروقت به تعبیری چون "در حدیث آمد" و "گفت پیغمبر" یا "مصطفی فرمود" برمیخورد مایل بود اصل حدیث را پیدا کند و ناچار به حواشی و شروحی که بر آنها اعتماد داشت مراجعه میکرد تا اینکه به تدریج به شروح مثنوی و حاشیه عبداللطیف عباسی موسوم به "لطائف معنوی" دست یافت و از مطالعه و مقایسه آنها متوجه شد که در بعضی موارد هریک متن خبر را بصورتی نقل کرده و یا آنکه جمله نقل شده را بعضی خبر و دسته ای مثل یا از کلمات بزرگان شمردهاند و بر آن شد که فهرستی از مطالب مثنوی که متفرقا در دفاتر ششگانه آمده است فراهم آورد تا بحث در عقاید و افکار مولانا بر اساسی درست و پایه ای استوار میسر گردد و حل مشکلات مثنوی بوسیله خود آن و از راه مقایسه مطالب که مکرر شده است، صورت پذیرد.
متون کهن، به ویژه متون پیش از حمله مغول، همچون گنجینههایی از واژهها و اصطلاحات، پشتوانهای استوار برای زبان فارسی امروز به شمار میآیند. گونهکهن بسیاری از واژهها را میتوان در این متن بازجست. بسیاری از واژهها، که امروز نشان آنها را تنها میتوان در فرهنگهای لغت جست، در متنهای قدیمی یافت میشوند. حتی گاهی میتوان واژههایی در این کتابها پیدا کرد که در فرهنگهای موجود اثری از آنها نیست. در این میان، جایگاه متنهای کهن علمی، از آن روی که سرشار از اصطلاحات علمیاند، در روزگاری که نقش زبان فارسی به عنوان زبان علمی در هجوم واژههای دانشهای گوناگون رو به ضعف مینهد، در خور توجه است. درست است که بسیاری از مفاهیم دانشهای قدیم امروز نادرست و خرافی به شمار آمده و منسوخ شده است، اما میتوان از واژههای علمی کهن به عنوان قالب و ظرفی برای مفاهیم علمی روز استفاده کرد.
مثنوي مولوي از آثار ارزندهاي است که ميتواند از زاويه روانکاوي بررسي شود. از ميان روانکاوان و روانشناسان، نظريات کارل گوستاو يونگ با آثار عرفاني، داستانها و اسطورهها قابل تحليل است. آنچه يونگ را به مولانا نزديک ميکند اهميت و ارزشي است که وي براي خودآگاهي و کمال قايل است و اين همان چيزي است که مولانا در سراسر مثنوي انسان را به سوي آن فرا ميخواند. همچنين شناخت مولانا از جنبههاي پنهان روان آدمي که از مباني و اصول نظريات يونگ است، به رغم عدم تفکيک، طبقهبندي و نامگذاري اين جنبهها، در ايجاد اين پيوند و سازگاري موثر است. در اين مقاله جنبههاي نمادين داستان مرد اعرابي درويشي که کوزه آبي براي خليفه برد و ماجراي او با زنش تحليل و بررسي ميشود. نگاه به ظاهر متناقضي که مولانا و مرد درويش نسبت به زن دارند ميتواند ريشه در کشمکش موجود در بخش ناخودآگاه روان انسان و کهن الگوي آنيما و دوگانگي آن داشته باشد. همچنين به ساير نمادهايي که به نوعي با روان انسان در ارتباطاند، اشاره ميشود.